تفاوت عقد و قرارداد

تعریف عقد | انواع عقد در قانون مدنی | تفاوت آنها
از زمانهای قدیم معاملات زیادی بین افراد انجام میشده است بر همین اساس قانونگذار برای این گونه معاملات قالب مخصوص به آن را قرار داده است و هر کدام از قالبها به صورت جداگانه شرایط و ویژگیهای مخصوص به خود را دارد که قانونگذار آنها را ذکر کرده است. برای اطلاع از انواع عقد در قانون مدنی شرایط و قوانین مخصوص به آن مطالبی را قراردادهایم که به آن میپردازیم.
برای دریافت مشاوره حقوقی می توانید با متخصصین و وکلای با تجربه وکیل دات کام تفاوت عقد و قرارداد با شماره 02166419012 تماس بگیرید.
تعریف عقد
طبق قانون عقد عبارت است از تعهد یک یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر بر انجام یک امر مشخص.
تعریفی که قانون مدنی بیان داشته چند عیب مهم دارد از جمله اینکه چنین تعریفی ماهیت عقود معوض را بیان نمیکند و به گونهای تنظیم شده است که ظاهرا در هر عقد تنها یکی از دو طرف تعهد میکند و دیگری میپذیرد.
توصیه میکنیم مقاله عقد و قرارداد را مطالعه نمایید.
اقسام عقد
در قانون مدنی عقود و معاملات به اقسام ذیل تقسیم میگردد:
عقود لازم در برابر جایز، خیاری، عقود منجز در برابر معلق، عقود معوض در برابر مجانی و عقود معین در برابر عقود نامعین.
برای هرکدام توضیح مختصری قرار دادهایم.
توصیه میکنیم مقاله عقد تشریفاتی و عقد رضایی را مطالعه نمایید.
توصیه میکنیم مقاله عقد تملیکی و عهدی را مطالعه نمایید.
عقد لازم | انواع عقد
عقد لازم عقدی است که هیچکدام از دو طرف عقد حق فسخ آن را ندارند.
طبق ماده ۲۱۹ قانون مدنی عقود لازم تنها در دو صورت قابل انحلال هستند:
۱- در مواردی که قانون به موجب یکی از خیارات حق فسخ عقد را به یک طرف یا هر دوی آنها داده باشد.
۲- در مواردی که دو طرف توافق به برهم زدن عقد بکنند. (اقاله)
عقد جایز
عقد جایز عقدی است که هر کدام از طرفین هر وقت بخواهد میتواند آن را فسخ کند.
برای برهم زدن عقد جایز نیاز به هیچ علت و سبب خاصی نیست.
فوت و جنون و سفه یکی از دو طرف موثر در انحلال عقد است.
عقد خیاری عقدی است که در آن برای هر دو طرف یا یکی از آنها حق فسخ قرار داده شده است.
عقد خیاری از عقود لازم است زیرا در عقد جایز که طرفین میتوانند هر زمان که اراده کنند عقد را برهم بزنند صحبت از خیاری بودن آن معنی ندارد.
عقد منجز و معلق | انواع عقد
عقد منجز عقدی است که تاثیر آن موقوف به امر دیگری نباشد اما عقد معلق عقدی است که اثر آن موقوف به امر دیگری است تا پس از وقوع شرط تحقق پیدا کند. مثلا شخص الف به شخص ب میگوید خانهام را به تو فروختم مشروط بر آنکه امروز باران بیاید، این عقد معلق است و واقع نمیشود مگر اینکه امروز باران بیاید.
پس از تحقق شرط تعهدهای نهایی دو طرف با تمام آثار حقوقی خود محقق میشود و صاحب حق میتواند از تمام مزایای آن استفاده کند.
توصیه میکنیم مقاله عقد منجز و معلق را مطالعه نمایید.
عقد معوض و مجانی | انواع عقد
عقود معوض عقودی هستند که در آن، هر یک از دو طرف در برابر مالی که میدهد یا دینی که مسئول ادای آن میگردد، مال یا تعهد دیگری را برای خود تحصیل میکند.
در عقد معوض همیشه هر یک از دو طرف در عین حالی که از دیگری طلبکار است مدیون اون نیز هست.
عقد مجانی عقدی است که در آن یک یا چند شخص در برابر یک یا چند نفر دیگر تعهد به امری میکنند یا مالی را به رایگان میدهند مثل عقد هبه.
توصیه میکنیم مقاله عقد معوض و مجانی را مطالعه نمایید.
عقد معین و نامعین
عقد معین عقدی است که در قانون عنوان معینی دارد و قانونگذار شرایط و آثار آن را معین کرده است مثل عقد بیع، اجاره، هبه، قرض، ضمان و…
عقد نامعین عقدی است که در قانون عنوان و صورت خاصی تفاوت عقد و قرارداد ندارد و لذا شرایط و آثار آن طبق قواعد عمومی تعیین میشود مثل قرارداد مربوط به نشر کتاب، تبلیغ درباره کالای معین.
توصیه میکنیم مقاله عقد معین و نامعین را مطالعه نمایید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص انواع عقد، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید. کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آمادهاند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون انواع عقد پاسخ دهند.
برای دریافت مشاوره حقوقی می توانید با متخصصین و وکلای با تجربه وکیل دات کام با شماره 02166419012 تماس بگیرید.
عقد معین و غیرمعین چیست؟
عقود یا قراردادها در یک تقسیمبندی به معین و نامعین تقسیم میشوند. در این پست به شرح این دو تقسیمبندی خواهیم پرداخت.
عقود معین چه عقودی هستند؟
عقودی هستند که انواع آنها در قانون نامبرده شده و ویژگیهای هرکدام ذکر گردیده است. در قانون مدنی ما، تعدادی از عقود پیشبینیشدهاند و شرایط و ویژگیهای آنها نامبرده شده است مانند بیع، اجاره، وکالت و وقف که این عقود را معین مینامند. قانونگذار پس از بررسی روابط اجتماعی، به این نتیجه میرسد که استفاده از برخی عقود در میان مردم رایجتر است، ازاینرو برای جلوگیری از بینظمی و بهنوعی یکدست کردن هرکدام از آنها، این عقود را ذیل عناوین مشخصی در قانون ذکر میکند و ویژگیهایی برای آنها ذکر میکند.
این ویژگیها به دو نوع عمومی و اختصاصی تقسیم میشوند. قواعد عمومی قراردادها، قواعدی هستند که در تمامی قراردادها یکساناند. به عنوان مثال قراردادها برای طرفین لازم الاتباع اند یعنی طرفین ملزم به انجام تعهدات خود در قرارداد هستند. اما ویژگیهای خاص هر قرارداد، در هر عقد بهطور جداگانه ذکرشده است؛ مانند لزوم تحویل دادن مال مورد معامله که فقط در قرارداد بیع مصداق پیدا میکند.
البته افراد در روابط خصوصی خود آزادند و میتوانند برخی از شرایط پیشبینیشده در قانون را تغییر دهند. درواقع در عالم حقوق خصوصی، اصل بر این است که افراد میتوانند برخلاف قانون با یکدیگر توافق کنند مگر در جاییکه توافق آنها در تضاد با مصلحت جامعه یا نظم عمومی باشد. شایانذکر است که تغییر برخی از شرایط قرارداد، نوع قرارداد را تغییر نمیدهد. نهتنها تغییر دادن برخی از شرایط قانونی، بلکه عوض کردن عنوان قرارداد نیز ماهیت آن را تغییر نمیدهد. برای مثال طرفین قرارداد، یک قرارداد اجاره با یکدیگر منعقد میکنند اما در عنوان آن “قرارداد بیع” مینویسند. در اینجا مفاد قرارداد که نشان از قرارداد اجاره دارد حاکم است و نه عنوان قرارداد، و قرارداد منعقدشده، اجاره تلقی خواهد شد. بنابراین گفته میشود که قاضی باید برای تفسیر قرارداد به مفاد آن رجوع کند تا به خواستهی اصلی طرفین –در زمان انعقاد قرارداد- پی ببرد.
از انواع عقود معین در قانون مدنی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بیع، معاوضه، اجاره، صلح، وکالت، رهن، هبه، کفالت، وقف، مضاربه، ودیعه، عاریه، جعاله، ضمان، قرض، حواله، مزارعه و برخی دیگر در قانون تجارت مانند حقالعملکاری
مزیت ذکر عناوین و ویژگیهای این قراردادها در قانون چیست؟
همانگونه که در بالا اشاره شد، این عقود، عقودی هستند که بسیار مورداستفادهی اشخاص قرار میگیرند و عدم توجه قانونگذار به آنها میتوانست منجر به بینظمی گردد. برای مثال، درصورتیکه ویژگیهای مشخصی برای عقد اجاره در قانون ذکر نمیشد، هر شخص قرارداد اجارهای با ویژگیهای متفاوت را منعقد میساخت و این موضوع باعث هرجومرج میگردید. نکتهی دوم اینکه، همیشه و در همهی قراردادها، تکتک نکات و جزییات ذکر نمیشود و این ممکن است به دلیل بیتوجهی و غفلت افراد باشد یا اینکه تصور کنند ذکر آن موضوع ضرورتی ندارد. در صورت بروز اختلاف در خصوص مباحثی که در قرارداد ذکر نشده است، جزییاتی که در قانون پیشبینیشده است حاکم خواهد بود و طرفین در صورت بروز اختلاف به قانون مراجعه خواهند کرد. بنابراین هنگامیکه قرارداد شما یک قرارداد معین باشد، در مواردی که نکتهای را اشاره نکردهاید، قانون حاکم است.
عقود نامعین چه عقودی هستند؟
عقودی هستند که عنوان و ویژگیهای ذکرشده در قانون ندارند. مانند عقد بیمه میان شرکت بیمهگر و شخص بیمهکننده. قانونگذار با استناد به برخی از اصول حقوقی مانند اصل حاکمیت اراده، اصل آزادی قراردادی و … به افراد اجازه میدهد که بتوانند عقودی غیر از عقود ذکرشده در قانون منعقد سازند. این اجازه در نظام حقوقی کشور ما، در ماده 10 قانون مدنی به اشخاص دادهشده است.
هدف از قراردادها و بهطورکلی عالم حقوق، تنظیم روابط اجتماعی است. در انعقاد یک قرارداد، دو یا چند طرف دخالت خواهند داشت که مفاد قرارداد نیز برای همان افراد لازم الاتباع خواهدبود و در واقع پیروی از آن فقط برای خودشان اجباری است. بنابراین افراد در انعقاد قراردادهای نامعین میان خود از آزادی برخوردارند. بااینوجود برای این اصل محدودیتهایی نیز وجود دارد به عنوان مثال توافق دو طرف برای ضرب و شتم دیگری را نمیتوانیم بر اساس اصل آزادی قراردادی صحیح تلقی کنیم. در واقع توافق آزاد طرفین نباید منجر به زیان به دیگری یا مخالف صریح قانون، مصلحت اجتماعی، نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد.
معیار تشخیص مصلحت اجتماع، نظم عمومی و اخلاق حسنه چیست ؟
بهعنوان نکتهی اول، لازم به ذکر است که تشخیص و احراز مغایرت یا عدم مغایرت یک عقد با مصلحت اجتماع، نظم عمومی و اخلاق حسنه بر عهدهی قاضی است. چرا که این اصطلاحات، بسیار کلی بوده و تعریف مشخصی ندارند و ممکن است تعاریف متفاوتی در هر پرونده از آنها ارائه شود. ولی بهطورکلی طرفین مجاز به انجام توافقات زیانرسان به یکدیگر نیستند. همچنین یکی از معیارهایی که میتوان ذکر کرد، مشروعیت است. مانند اینکه توافق طرفین جهت ساخت یک قمارخانه معتبر تلقی نخواهد شد. نظامهای حقوقی جامعهگرا، درجایی که در دوراهی میان ارادهی فرد و مصلحت جامعه بمانند، گزینهی دوم را برمیگزینند. و این مصلحت، در شرایط و اوضاعواحوال و زمان و مکانهای گوناگون، متفاوت خواهد بود.
برای مطالعه سایر مقالات میتوانید به مجله حقوقی لامینگو مراجعه کنید. همچنین شما میتوانید سوالات و نظراتتان را از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
تفاوت مبنایی عقد صلح با ماده ۱۰ قانون مدنی
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 7 صفحه است به صورت فایل PDF و یا WORD در اختیار داشته باشید.
خرید اینترنتی فایل PDF مقاله با قیمت ( 14,000 ) تومان خرید اینترنتی فایل WORD مقاله با قیمت ( 39,200 ) تومان
مشخصات نویسندگان مقاله تفاوت مبنایی عقد صلح با ماده ۱۰ قانون مدنی
چکیده مقاله :
عقد صلح از جمله معاملاتی است که با دامنه وسیع خود در قرن های متمادی توانسته نیاز های بشر را پوشش داده و به نوعیحاکمیت اراده افراد را جلوگر سازد و ماده ۱۰ قانون مدنی نیز در همین راستا تدوین گردیده حال در این پژوهش برآنیم که باشناسایی قراردادهای خصوصی ماده ۱۰ قانون مدنی و معنا و مفهوم و ماهیت آنها و همینطور بررسی و معرفی عقد صلح و مبناو مفهوم آن با بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها احراز نمائیم جایگاه و مرز هر کدام کجاست و چه تفاوت هایی بین آن دومی باشد ؟ و چرا با وجود عقد صلح ماده ۱۰ قانون مدنی تدوین گردیده.جایگاه عقد صلح و ماده ۱۰ قانون مدنی و حدو مرز آن را نیت و قصد طرفین تعین می کند و تفاوت بارز آنها در قالبی است کهقرار می گیرند عقد صلح در زمره عقود معین بوده وقرار داد های خصوصی ماده ۱۰ قانون مدنی نامعین می باشد و باید پذیرفتعقد صلح با قدمت بسیارش در فقه اسلامی و حقوق ایران نتوانسته به تمامی تمایلات و خواسته های افراد پاسخ مثبت بدهد واساس پیدایش قرارداد های خصوصی ماده ۱۰ قانون مدنی همین ناتوانی و تکامل بخشی به تمایلات و آزادی اراده اشخاصمی باشد تفاوت عقد و قرارداد و نیز نمی توان هردو را یکسان پنداشت زیرا دامنه آزادی اراده در قرارداد های خصوصی ماده ۱۰ قانون مدنی بسیارگسترده تر میباشد و به غالب و ارکان خاص نیاز ندارد.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا NCMEI01_020 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
سالاری، محسن،1400،تفاوت مبنایی عقد صلح با ماده ۱۰ قانون مدنی،اولین کنفرانس ملی مدیریت، اقتصاد و علوم اسلامی،تهران،https://civilica.com/doc/1226720
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1400، سالاری، محسن؛ )
برای بار دوم به بعد: ( 1400، سالاری؛ )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
عقد معوض و عقد غیر معوض
عقد معوض به عقدی گفته می شود که هر یک از طرفین عقد مورد معامله ای ارائه می کنند، یعنی هر کدام عوضی در مقابل مال دیگری ارائه می کنند که به این عقد معوض گویند.
- مثلا در مثال فروش ماشین یکی از طرفین ماشین و طرف دیگر پول ارائه می کنند. در اجاره هم همینطور است، شما مالک منفعت می شوید و در خانه سکونت می کنید و متقابلا اجاره بها پرداخت می کنید.
اما در عقد غیر معوض فقط یکی از طرفین مورد معامله ای ارائه می کند مانند عقد هبه.
هبه چیست
هبه عقدی است که به موجب آن یکی نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می کند.تملیک کننده را واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.مثلا من می گویم کیف خودم را به شما هبه می کنم. شما در مقابل آن مالی نمی دهید یا عملی انجام نمی دهید.پس عقد غیر معوض است.
اگر عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض باشد چطور؟
یکی از تقسیم بندی های عقد، عقد مطلق و عقد مشروط بوده است،حال عقد هبه هم می تواند مطلق یا مشروط باشد.
مثلا من کیفم را به شما هبه کردم شما هم قبول کردید؛ این عقد عقدی غیر معوض و مطلق و غیر مشروط است.اما ممکن است در عقد هبه که غیر معوض است شرطی گنجانده شود؛ مثلا کیفم را به شما هبه کردم به شرطی که خودکارتان مال من شود یا به شرطی که خانه مرا نقاشی کنید.
آیا در اینجا عقد معوض خواهد بود؟ یا نه عقدی غیر معوض است؟
جواب این است که عقد غیر معوض است چون ماهیت عقد غیر معوض است و شرط جزء ارکان عقد نیست چون بودن یا نبودنش تاثیری در بوجود آمدن عقد ندارد و چون جزء ارکان عقد نیست ما نمی توانیم بگوییم که عقد معوض است.
در واقع عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض از نظر ماهوی متفاوت است و این تفاوت در چند جهت خودش را نشان می دهد.مشروط به شرط عوض یعنی شرط گنجانده شده دادن یک مال یا انجام دادن یک عمل باشد.چون ممکن است از نظر دیدگاه عموم این دو شبیه به هم باشد.
تفاوت عقد معوض و عقد غیر معوض
- اولین تفاوت در تعادل عوضین است
در عقود معوض اصل بر این است که عوضین باید متعادل باشند.یعنی هم ارزش باشند. یعنی اگر من ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون تومان باید این دو (ماشین و میزان پول)از نظر ارزش اقتصادی یکی باشند. یعنی ماشین من واقعا پنج میلیون بیارزد و شما هم با این پنج میلیون بتوانید ماشینی با این خصوصیات بخرید. اما در عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض، لازم نیست عوض معامله(مورد معامله) با مورد شرط هم ارزش باشد. مثلا من می گویم که ماشین خودم را به شما هبه کردم به شرطی که خودکار شما مال من باشد. قیمت ماشین با قیمت خودکار قابل مقایسه نیست اما این عقد غیر معوض است تفاوت عقد و قرارداد و لازم نیست که مورد معامله و مورد شرط هم ارزش باشند. به همین دلیل است وقتی بعدا معلوم می شود که ارزش مورد معامله بیشتر یا کمتر از مقدار توافق بوده برای شخص متضرر حق فسخ بوجود می آید. - تفاوت دوم در این است که اگر در عقد معوض پس از عقد معلوم شود که یکی از عوضین در هنگام عقد موجود نبوده عقد باطل است.
چون موجود بودن مورد معامله شرط صحت عقد است. یعنی معلوم شود که مالی که فروخته شده اصلا موجود نبوده است. مثلا من ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون بعدا متوجه شوید که من اصلا ماشین ندارم یا داشتم قبلا فروخته بودم ویا ماشینم شب قبل از عقد آتش گرفت و از بین رفت هر چند خودم هم خبر نداشتم. ولی به هر حال معلوم شد که در هنگام عقد اصلا مورد معامله موجود نبود. این معامله باطل است. اما اگر در عقد غیر معوض بعد از عقد معلوم شود که مورد شرط وجود نداشته معامله باطل نیست. ولی البته برای مشروطٌ له(کسی که شرط به نفعش است) حق فسخ ایجاد می شود و می تواند معامله را به هم بزند. ولی فرق می کند که ما یک معامله ای را باطل تفاوت عقد و قرارداد بدانیم تا اینکه بگوییم معامله ای صحیح است ولی حق فسخ وجود دارد. - تفاوت سوم بین عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض این است که اگر عقد معوض باشد، چنانچه بعد از عقد قبل از تسلیم به طرف مقابل مورد معامله تلف شود؛
مثلا من ماشینم را به شما فروختم به مبلغ پنج میلیون تومان گفتم که فردا تحویل می دهم، تا فردا ماشینم از بین رفت و مورد معامله قبل از تسلیم به خریدار تلف شد اینجا معامله باطل نیست بلکه از زمان تلف معامله منفسخ می شود. منفسخ یعنی خود به خود فسخ می شود یعنی بعد از تلف شدن مال همان زمان معامله هم خود به خود از بین می رود.فسخ غیر ارادی را انفساخ می گویند. اما اگر عقد غیر معوض تنظیم شود و مورد شرط قبل از تسلیم تلف شود،مثلا من ماشینم را به شما هبه کردم به شرطی که دوچرخه شما مال من شود شما هم قبول می کنید اما قبل از اینکه دوچرخه را به من تحویل بدهید دوچرخه از بین می رود؛ در اینجا معامله منفسخ نمی شود چون چیزی که تلف شده مورد معامله نیست بلکه مورد شرط است، مورد شرط هم جزء ارکان عقد نیست که عقد را باطل یا منفسخ کند، بلکه یک امر لُبی است بنابر این اثرش هم بایستی لبی تر باشد.چون اهمیت مورد شرط از اهمیت مورد معامله کمتر است در نتیجه اگر نباشد تاثیرش هم کمتر است. در این موارد برای مشروطٌ له حق فسخ وجود دارد. من میتوانم بگویم که ماشینم را هبه کردم به این امید که دوچرخه تان مال من باشد حالا که دوچرخه تان از بین رفته من معامله را فسخ کردم. فرق است بین عقدی که خود به خود منفسخ می شود تا اینکه عقدی صحیح است ولی برای طرف حق فسخ وجود دارد. - تفاوت چهارم بین عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض در این است که در عقود معوض مورد معامله یا عوضین باید معلوم و معین باشد.
عوضین نباید مبهم باشند. مثلا من نمی توانم بگویم که یک دستگاه اتومبیل را به شما می فروشم به قیمت پنج میلیون تومان. یا باید خود ماشین معلوم باشد یا اینکه خصوصیات آن ذکر شود. یا نمی توانم بگویم که این ماشین را به هر قیمتی که دلتان خواست می فروشم بلکه باید هر دوی مورد معامله(عوضین) معین باشد.در عقود معوض اگرهر یک از عوضین معلوم نباشد معامله باطل است.اما در عقد غیر معوض اگر مورد شرط در هنگام عقد معلوم نباشد معامله باطل نیست بلکه معامله صحیح است. علم اجمالی کافی است .یعنی همینکه بعدا معلوم شود کافی است.ب عنوان نمونه من می گویم ماشین خودم را به شما هبه کردم به شرط اینکه هر مقدار پول توی جیب شماست مال من باشد.این معامله صحیح است. چرا؟ به این دلیل که مورد عقد جزء ارکان عقد نیست تا حتما بایستی معلوم باشد بلکه از امور لُبی وابسته ضمن عقد است. - تفاوت پنجم و آخرین تفاوت در حق حبس است.
در عقد معوض اصل بر این است که هر یک از طرفین تسلیم عوض از جانب خودش را می تواند موکول و منوط کند به تسلیم عوض ازجانب طرف مقابل و تا زمانی که طرف مقابل مورد معامله خودش را تسلیم نکرد این شخص می تواند تسلیم نکند.مثلا من می گویم ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون؛ این عقد معوض است و هر یک از ما حق حبس خواهیم داشت، یعنی من می توانم بگویم که تا زمانی که پول ندادی من به شما ماشین نمی دهم.شما هم می توانید بگویید تا زمانی که ماشین نیاوردید من به شما پول نمی دهم .اما در عقد غیر معوض که مشروط به شرط عوض است حق حبس وجود ندارد.یعنی هر کدام باید به تکلیف خودشان عمل کنند و نمی توانند همدیگر را مقید کنند.کسی که مال را مجانا هبه کرده باید مال را تحویل دهد اگر در مقابلش شرطی است که طرف مقابل باید انجام دهد آن هم باید انجام دهد.
کسی که مال را هبه کرده(واهب) نمی تواند بگوید که هر مقداری پول در جیب شما وجود دارد چون به من ندادی من ماشین نمی دهم.متهب هم نمی تواند بگوید که چون ماشین ندادی من هم پول داخل جیبم را به تو نمی دهم.چرا؟چون این دو در مقابل هم قرار ندارند. چون مورد معامله در عقد معوض در مقابل مورد شرط نیست. پس حق حبس هم وجود ندارد.
تفاوت عقد مضاربه با حق العمل کاری
حامد امیری
عقد مضاربه و حق العمل کاری دو مفهوم جدایی هستند که علاوه بر این که اشتراکات و تشابهاتی با یکدیگر دارند، دارای تفاوت هایی نیز هستند.
در این مقاله حامد امیری وکیل پایه یک در اصفهان به تعریف هر دو مفهوم می پردازد و نقاط تشابه و تفاوت آن ها را آشکار می کند. پس برای آشنایی با دو مفهوم عقد مضاربه و حق العمل کاری با ما همراه باشید.
فهرست موضوعات ( برای مطالعه هر عنوان روی آن کلیک کنید)
عقد مضاربه چیست؟
یکی از عقود معینی که در قانون مدنی نام برده و احکام آن مقرر شده است عقد مضاربه است. این عقد از پر کاربرد ترین نوع قرارداد در زمینه ی تجارت است و کلیه ی بانک ها و موسسات مالی از این عقد در جهت اعطای تسهیلات بهره می برند.
حتی گاهی وکلای حقوقی دادگستری نیز برای تنظیم قرارداد میان خود و موکلشان، از این عقد استفاده می کنند. اما این عقد مضاربه یعنی چه؟
وکیل اصفهان می گوید در ماده ۵۴۶ قانون مدنی آمده است:«مضاربه عقدی است که به موجب آن احد متعاملین سرمایه می دهد با قید این که طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند. صاحب سرمایه مالک و عامل مضارب نامیده می شود.»
بنابراین متوجه می شویم که در عقد مضاربه یکی از طرفین مبلغی پول را در اختیار طرف دیگر می گذارد که مضارب نام دارد تا وی با آن تجارت کند و سودی که از این تجارت به دست می آید میان دو طرف تقسیم می شود.
حتما بخوانید : عقود معین و نامعین
ویژگی های عقد مضاربه چیست؟
حامد امیری وکیل حقوقی برای عقد مضاربه ویژگی هایی را بیان کرده است که عبارت هستند از:
۱٫ مضاربه از تفاوت عقد و قرارداد عقود جایز است: از همین رو هر یک از طرفین یعنی هم مالک و هم شخص مضارب این امکان را دارند که هر زمان خواستند عقد مضاربه را منحل کنند. با این وجود در صورتی که عقد مضاربه در ضمن یکی از عقود لازم شرط شده باشد، نسبت به مشروط علیه قابلیت فسخ نداشته و مثل عقد لازم می شود.
۲٫ مضاربه از عقود معوض است: معوض بودن عقد مضاربه به این معناست که هر دو طرف به دنبال کسب منافع هستند. عوض در عقد مضاربه سرمایه ی مالک و کار مضارب است.
۳٫ مضاربه یک عقدی رضایی است: رضایی بودن یک عقد به این معناست که با صرف ایجاب و قبول طرفین محقق می شود و نیازی به تشریفات خاصی ندارد.
۴٫ مضاربه عقدی اذنی است: به دلیل آن که عقد مضاربه بر مبنای اذن مالک واقع می شود به آن عقد اذنی گفته می شود.
۵٫ به موجب ماده ۵۴۷ قانون مدنی سرمایه در مضاربه باید وجه نقد باشد: وجه نقد در این ماده همان پول رایج ایران و یا ارز های خارجی است.
نکته ی قابل توجهی که وجود دارد این است که دینی که بر ذمه قرار دارد ممکن نیست که به عنوان سرمایه ی عقد مضاربه قرار بگیرد. در نتیجه دین باید به مالک یا مضارب تحویل داده شود تا بتواند سرمایه ی عقد مضاربه باشد.
همچنین ممکن است کسی به دیگری بگوید که ملکش را به وکالت از او بفروشد و با پول آن اقدام به انجام تجارت کند و از سودی که از این تجارت به دست می آید با هم شریک باشند. در چنین حالیتی نیز عقد مضاربه تحقق می یابد.
اما نکته ی مهمی که وکیل حقوقی در اصفهان به آن اشاره می کند این است که در عقد مضاربه ضرورت دارد که سود به صورت مشاعی میان طرفین تقسیم شود. در این خصوص ماده ی ۵۴۸ قانون مدنی مقرر کرده است:« حصه هریک از مالک و مضارب در منافع باید جزء مشاع از کل سود از قبیل ربع یا ثلث و غیره باشد.»
به علاوه باید توجه کرد که قراردادی که در آن مالک و صاحب سرمایه شرط کند که کلیه ی سود حاصل شده از تجارت متعلق به او باشد، دیگر عقد مضاربه به حساب نمی آید. به این خاطر که در عقد مضاربه ضروری است که سود به صورت مشاعی میان هر دو طرف تقسیم گردد.
در حالت فوق یعنی اگر در قرارداد شرط شود سود حاصل شده کاملا به صاحب سرمایه داده شود در صورتی که برای عامل اجرت تعیین نشده باشد عامل استحقاق دریافت اجرت المثل عمل خود را دارد مگر در حالتی که قصد تبرع او آشکار شود.
در خصوص نحوه ی تقسیم سود وکیل حقوقی بیان می دارد اگر در قرارداد مضاربه میزان سود هر طرف مشخص نشده باشد، اما در عرف حکمی در این باره وجود داشته باشد طبق عرف عمل می شود و سهم هر کدام تعیین می گردد.
حق العمل کاری به چه معناست؟
حق العمل کاری از عقود رضایی، جایز، عهدی و معوض است که اگر در شرایطی قانون تجارت در مورد آن سکوت کرده باشد تابع مقررات قانون مدنی در خصوص عقد وکالت است.
افراد به این دلیل که خود امکان پیدا کردن طرف معامله را ندارند و یا سرمایه داشته اما تخصص برای تجارت کردن نداشته و یا به دلایل دیگری همچون عدم تمایل به آشکار شدن نامشان و یا مایل نبودن به تنظیم قرارداد و یا فرصت نداشتن و …، نیاز به شخصی با نام حق العمل کار دارند تا بتواند با تخصصی که در این زمینه دارد تجارت نموده و نتیجه ی مناسبی به دست آورد.
در ماده ی ۳۵۷ در تعریف حق العمل کاری آمده است که:« حق العمل کار کسی است که به اسم خود ولی به حساب دیگری (آمر) معاملاتی کرده و در مقابل حق العملی دریافت می دارد.»
به موجب این ماده آمر به دلیل استفاده ای که از عمل حق العمل کار می برد لازم است به او اجرت بدهد.
حتما بخوانید : مفهموم حق العمل کاری
قرارداد حق العمل کاری دارای چه ویژگی هایی است؟
وکیل پایه یک اصفهان برای حق العمل کاری ویژگی هایی را بیان داشته که به شرح زیر است:
۱٫ حق العمل کاری یک عقد است: مثل هر عقد یا قرارداد دیگری حق العمل کاری نیز برای محقق شدن احتیاج به اراده و تراضی دو نفر دارد. البته در قانون شرایط خاص و ویژه ای برای انعقاد قراداد حق العمل کاری بیان نشده است و به همین خاطر این قرارداد در دسته ی عقود رضایی قرار می گیرد.
۲٫ حق العمل کاری عقدی معوض است: قرارداد حق العمل کاری به دلیل آن که دو مورد در آن وجود دارد به نحوی که هر کدام از این مورد ها در برابر مورد دیگر قرار دارد، عقد معوض گفته می شود. به بیان دیگر هر کدام از طرفین قرارداد در نتیجه ی عقد، یک عوضی به دست می آورند. بر خلاف عقود غیر معوض که یک مورد دارد و در برابر آن مورد، عوضی قرار نمی تفاوت عقد و قرارداد تفاوت عقد و قرارداد گیرد.
۳٫ حق العمل کاری قرارداد مغابنهای است: این دلیل قرارداد حق العمل کاری جزو عقود مغابنه ای به حساب می آید که هر یک از طرفین سعی بر این دارند که سود بیشتری در آن معامله نصیب خود کنند و در واقع در برابر عوضی که می دهند عوض با ارزش تری به دست آورند. باید توجه داشت که در قرارداد حق العمل کاری و یا هر عقد مغابنه ای دیگری، به دلیل همین در پی سود بودن، علم تفصیلی بر مورد معامله شرط است و همچنین افراد باید به طور کامل حدود تعهد طرف دیگر را بدانند.
۴٫ حق العمل کاری یک عقد عهدی است: در تعریف عقد عهدی وکیل دادگستری اصفهان بیان می دارد در صورتی که در عقدی یک نفر در برابر طرف دیگر متعهد به انجام امری می شود و یا برای آن طرف حقی به وجود می آورد عقد عهدی گفته می شود.
عهدی بودن قرارداد حق العمل کاری از تعریفی که در قانون تجارت برای این مفهوم شده است، برداشت می شود. زیرا در این قرارداد حق العمل کار تعهد می کند که به اسم خود و به حساب آمر معاملات تجاری انجام بدهد، آمر نیز تعهد می کند که در برابر انجام دادن وظایف حق العمل کار، به او اجرت بدهد.
این تعهدی که دو طرف در برابر یکدیگر دارند مقتضای ذات قرارداد حق العمل کاری است و به عبارت دیگر عقد بدون آن تحقق پیدا نمی کند.
اما عقد مضاربه با قرارداد حق العمل کاری چه تفاوتی دارد؟
همانطور که در ابتدای مقاله بیان کردیم این دو مفهوم شباهت های زیادی با یکدیگر دارند، به طور مثال در هر دو مضارب و حق العمل کار با نام خود اما به حساب آمر معاملات تجاری را انجام می دهند.
اما این دو قرارداد تفاوت هایی نیز باهم دارند که مطابق اظهارات حامد امیری وکیل پایه یک دادگستری در اصفهان به شرح ذیل است:
• مضارب در عقد مضاربه شریک آمر به حساب می آید و به عبارتی هم در سود و هم در زیان با آمر شریک است. همچنین همانطور که سابق بر این بیان کردیم لازم است که سود مضارب به صورت مشاعی تعیین شود در غیر این صور قرارداد از شمول مقررات عقد مشاربه خارج می شود.
لیکن در حق العمل کاری شخص حق العمل کار دستمزدی مشخص دارد که چنانچه معامله به وسیله ی او به اتمام رسید به او تعلق می گیرد و البته در سود و زیان با آمر شریک نیست.
• شخص مضارب در عقد مضاربه اختیاراتی بسیار گسترده تر از حق العمل کار دارد و به عبارت دیگر این امکان را دارد که هر شکل تجارتی که می خواهد با سرمایه بکند در صورتی که حق العمل کار فقط باید مالی را که آمر به او داده است طبق دستور او خرید و فروش کند.