مدرسه ی فارکس

ضعف در شکست نمودار

روندها تا کجا اصلاح می‌شوند و برمی‌گردند؟برای آگاهی از پاسخ این سوال پیشنهاد می‌کنیم مقاله مرتبط با آن را در لینک زیر مطالعه کنید: درصد تصحیح و برگشت روند

شکاف قیمت در تحلیل تکنیکال

شکاف قیمت در واقع زمانی ایجاد می‌شود که در محدوده‌ای از نمودار قیمت سهم در یک بازه زمانی مشخص، هیچ معامله‌ای صورت نگرفته باشد.

در یک روند صعودی، اگر قیمت باز شدن سهم بالاتر از قیمت بسته شدن سهم در روز گذشته (یا هر بازه زمانی دیگری) باشد، شکاف یا فضای بازی در نمودار قیمت سهم ایجاد می‌گردد که در آن روز پر نمی‌شود. به طور مثال فرض کنید که سهمی در یک روز معاملاتی در قیمت ۹۳۶ تومان بسته شده و در روز معاملاتی بعدی در قیمت ۹۷۹ تومان باز شده است. اختلاف بین این دو قیمت همان شکاف یا گپ قیمت نام دارد.

به همین ترتیب در یک روند نزولی، اگر قیمت باز شدن سهم کمتر از قیمت بسته شدن سهم در روز گذشته (یا هر بازه زمانی دیگری) باشد، شکاف یا فضای بازی در نمودار قیمت سهم ایجاد می‌گردد که در آن روز پر نمی‌شود.

به عقیده بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکال از جمله جان مورفی، شکاف‌ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند هستند.

وقوع شکاف در نمودارهای قیمت سهم عموما اتفاق مهمی تلقی می‌شود. این شکاف‌ها عمدتا در نمودارهای روزانه رخ می‌دهد اما در نمودارهای هفتگی و ماهانه بلند مدت نیز اتفاق می‌افتند و حائز اهمیت هستند.

انواع رایج و مهم شکاف قیمتی عبارتند از:

  • شکاف شکست
  • شکاف فرار یا اندازه‌گیری
  • شکاف خستگی

شکاف شکست

همانطور که گفتیم، شکاف قیمت در واقع زمانی ایجاد می‌شود که در محدوده‌ای از نمودار قیمت سهم در یک بازه زمانی مشخص، هیچ معامله‌ای صورت نگرفته باشد.

شکاف شکست یکی از مهم‌ترین انواع شکاف‌های قیمتی است. چرا که معمولا در آخر الگو‌های قیمت اتفاق می‌افتد و نشان‌دهنده آغاز روندی قدرتمند و معنی‌دار در قیمت سهم است.

بسیاری از تحلیلگران تکنیکال معتقدند که شکست خطوط حمایت و مقاومت در یک الگوی اصلی، اغلب در ناحیه شکاف شکست رخ می‌دهد و یا زمینه‌ساز پدید آمدن شکاف شکست هستند. در چنین موقعیتی، بهترین زمان خرید و فروش سهم برای سرمایه‌گذاران نیز محدوده‌ای پیش از شکاف است.

شکاف‌های شکست معمولا با حجم معاملات سنگینی همراه هستند که در این صورت احتمال پایینی برای پر شدن آن وجود دارد. اگرچه این امکان وجود دارد که قیمت سهم به بالای شکاف برگردد و قسمتی از آن را پر کند، اما بخشی از فضای شکاف هم‌چنان پر نخواهد شد.

شکاف فرار یا اندازه‌گیری

یکی دیگر از انواع مهم شکاف‌ قیمت، شکاف فرار یا اندازه‌گیری است. شکاف فرار زمانی رخ می‌دهد که قیمت سهم پس از مدتی، در تقریبا وسط روند فعلی خود به سمت بالا یا پایین جهش می‌کند و این شکاف ایجاد می‌شود.

به عقیده جان مورفی، شکاف فرار محدوده‌ای از بازار را آشکار می‌کند که در آن قیمت به آرامی و با حجم معاملات معمولی حرکت می‌کند. ایجاد شکاف فرار در یک روند صعودی نشانه تقویت قیمت و در روند نزولی نشانه تضعیف قیمت است. در واقع شکاف فرار همانند یک خط حمایت در اصلاح بعدی قیمت عمل می‌کند و اغلب پر نمی‌شود.

در شکاف فرار نیز مانند شکاف شکست، اگر قیمت به زیر شکاف فرار برسد اخطار منفی در روند صعودی حساب می‌شود. شکاف فرار به شکاف اندازه‌گیری نیز معروف است چرا که معمولا در وسط روند رخ می‌دهد. تحلیلگران با اندازه‌گیری نقطه شروع روند تا نقطه شکاف می‌توانند فاصله‌ای که تا پایان روند باقی مانده را تخمین بزنند.

شکاف خستگی

پس از شکاف شکست و شکاف فرار، نوبت به تشخیص شکاف خستگی در روند قیمتی سهم می‌رسد. همانطور که گفتیم، شکاف شکست معمولا در آخر الگو‌های قیمت اتفاق می‌افتد و نشان‌دهنده آغاز روندی قدرتمند و معنی‌دار در قیمت سهم است. شکاف فرار زمانی رخ می‌دهد که قیمت سهم در تقریبا وسط روند فعلی خود به سمت بالا یا پایین جهش می‌کند و شکاف ایجاد می‌شود.

شکاف خستگی آخرین نوع شکاف قیمت است که معمولا در انتهای حرکات قیمت اتفاق می‌افتد و نشان‌دهنده اتمام روند فعلی سهم است. به این ترتیب که وقتی در طول روند همه اهداف به دست آمد و دو شکاف شکست و فرار نیز رخ داد، تحلیلگران انتظار وقوع شکاف خستگی را در روند قیمت سهم دارند.

به طور مثال در انتهای یک روند صعودی، قیمت آخرین تلاش‌های خود ضعف در شکست نمودار را با یک جهش رو به بالا انجام می‌دهد. این تلاش‌ها به عقیده جان مورفی بسیار ناپایدار است و روند نزولی قیمت بعد از آن طی چند روز یا نهایتا یک هفته آینده شروع خواهد شد. هنگامی که قیمت به پایین‌تر از شکاف خستگی برسد، به معنی پایان عمر روند و شروع روند معکوس است.

شکاف شکست، فرار و خستگی

روندها تا کجا اصلاح می‌شوند و برمی‌گردند؟

برای آگاهی از پاسخ این سوال پیشنهاد می‌کنیم مقاله مرتبط با آن را در لینک زیر مطالعه کنید:

درصد تصحیح و برگشت روند

بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایه‌گذاری

بهترین روش تحلیل تکنیکال

برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آن‌ها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آن‌ها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روش‌های تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روش‌ها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟

رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایه‌گذاری همواره به دنبال بهترین روش می‌گردند.

آشنایی با روش‌های تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال

همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روش‌ها آشنا شد. روش‌های تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم می‌شوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه می‌پردازیم.

پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار می‌روند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روش‌ها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته می‌شوند.

نمودارهای سهام

یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای می‌دهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میله‌ای و خطی ایجاد می‌شوند و هر یک در بازه‌های زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل می‌گیرند. تحلیل‌گر می‌تواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازه‌های زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دهه‌ای یا سده‌ای بررسی کند.

انواع نمودارهای سهام در تحلیل تکنیکال

معامله‌گر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی می‌کند. برای تریدینگ در بازه‌های زمانی کوتاه مدت باید بازه‌های کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایه‌گذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازه‌های زمانی بزرگ‌تر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.

در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده می‌کنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده می‌شوند.

برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل می‌گیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.

در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان می‌دهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شده‌اند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچک‌ترین تغییرات در قیمت سهام است.

به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.

میانگین متحرک

یکی از قدیمی‌ترین، شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین روش‌ها و شاخص‌ها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوک‌های تیز در نمودار استفاده می‌شود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان می‌دهد. به علاوه از آن‌جایی‌که برای از بین بردن نوک‌های تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل می‌گیرد.

میانگین متحرک در نمودار خطی

میانگین متحرک صرفاً از قیمت‌های پیشین بازار استفاده می‌کند و تحلیل‌گر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیم‌گیری می‌کند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان می‌شود.

برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را می‌خواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمت‌های سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست می‌آوریم.

پس از آن میانگین‌های به دست آورده را با هم جمع می‌کنیم و بر تعداد آن‌ها تقسیم می‌کنیم.

این میانگین به تحلیل‌گر کمک می‌کند داده‌های قیمتی بازه‌های زمانی گذشته را راحت‌تر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.

شاخص‌های تکنیکال

شاخص‌های تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخص‌ها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل می‌گیرند. شاخص‌ها با استفاده از فرمول‌ها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل داده‌ها می‌پردازند. همچنین این شاخص‌ها به صورت سیگنال‌هایی روی نمودارها قرار می‌گیرند.

شاخص‌های تکنیکال

با استفاده از فرمول‌های ریاضی متفاوت تحلیل‌گر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیش‌بینی می‌کند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را می‌یابند.

این شاخص‌ها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوان‌های شاخص‌های مومنتوم و شاخص‌های قیمت تقسیم می‌شوند.

شاخص‌های مومنتوم

شاخص‌های مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان می‌دهند. این شاخص‌ها به تحلیل‌گر کمک می‌کنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان می‌دهد. برخی از شاخص‌های مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهت‌دار ( اندیکاتور MACD ).

شاخص‌های مومنتوم در تحلیل تکنیکال

شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان می‌سازد. زمانی‌که عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان می‌دهد.

شاخص قدرت نسبی سیگنال‌هایی از قیمت‌های خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه می‌دهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار می‌گیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایین‌تر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.

شاخص میانگین حرکت جهت‌دار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان می‌دهد. تحلیل‌گر با استفاده از این شاخص متوجه می‌شود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیان‌گر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را می‌توان به سادگی با MACD به دست آورد.

این شاخص‌ها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.

شاخص‌های قیمت

شاخص‌های قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخص‌هایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخص‌های قیمت به شمار می‌روند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمت‌های هر روز بازار به دست می‌آید، سپس میانگین‌های هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگ‌تر تشکیل می‌دهند.

شاخص‌های قیمت

باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل می‌شود. با این شاخص تحلیل‌گر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده می‌کند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را می‌توان دریافت. شاخص‌های قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار می‌روند.

حمایت و مقاومت

تحلیل‌گر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی می‌کند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد می‌شوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست می‌آیند. حمایت زمانی رخ می‌دهد که سهام‌های بسیاری از یک عرضه خریداری می‌شوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه می‌شود.

نقاط حمایت و مقاومت

مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق می‌افتد و از ریزش سهام جلوگیری می‌شود.

در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط می‌تواند سرمایه‌گذاری موفق‌تری را داشته باشد.

حجم سهام

یکی دیگر از روش‌های تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهام‌های خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان می‌دهد. هر یک از خط‌ها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار می‌روند.

نمودار حجم سهام

این نمودار اغلب در ضعف در شکست نمودار زیر صفحه قیمت‌ها نمایش داده می‌شود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان می‌شود. در صورتی‌که خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمت‌ها می‌شود. در صورتی‌که فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق می‌افتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.

با این وجود، نمودار حجم سهام هم می‌تواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.

روندها

روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان می‌دهد. این روند می‌تواند به یکی از حالت‌های صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.

خط روند بر نمودار شمعی

روند را به صورت خطی بر نمودار نشان می‌دهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست می‌آید. با کمک خط روند تحلیل‌گر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا می‌کند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز می‌توان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.

کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟

حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، می‌دانید که هر کدام از این روش‌ها به نوعی می‌تواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.

هر کدام از این روش‌ها مزیت‌ها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش می‌تواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.

در نتیجه بهترین روش به یکی از این روش‌ها منتهی نمی‌شود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روش‌ها و بررسی سرمایه‌گذاری از چندین جهت می‌تواند با ریسک کمتر و پیش‌بینی دقیق‌تر تریدینگ کند.

کلام آخر

امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخص‌ها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آن‌ها شناختیم.

برخی از روش‌ها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روش‌ها همچون نمودارها و قیمت‌ها به دست می‌آیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روش‌ها هستند مانند نمودارها.

رسم کانال در تحلیل تکنیکال؛ یافتن محدوده قیمتی سهام با دو خط موازی

رسم کانال در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال همواره به دنبال یافتن قانون‌های نمودارهای قیمتی است. همان‌گونه که می‌توان با ترسیم خط روند، حرکت‌های صعودی، نزولی یا حتی خنثی را در یک سهم بررسی کرد، می‌توان از ابزار دیگری نیز به این منظور بهره برد. رسم کانال در تحلیل تکنیکال از جمله ابزارهایی است که در بررسی رفتار سهام جایگاه ویژه‌ای دارد. آموزش کشیدن کانال در تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کند که نقاط ورود و خروج مناسب را در سهام مختلف به دست آورید. بنابراین ابتدا توضیح می‌دهیم که کانال در تحلیل تکنیکال چیست و چه معنایی دارد. سپس رسم کانال در نمودار سهام را آموزش می‌دهیم و بر اساس آن، موقعیت‌های خرید و فروش را شناسایی می‌کنیم.

بیشتر بخوانید

مفهوم کانال در تحلیل تکنیکال چیست؟

آموزش رسم کانال در تحلیل تکنیکال

کانال قیمت (Price Channel) به محدوده دو خط موازی گفته می‌شود که نمودار سهام در میان آن دو خط نوسان می‌کند. کانال می‌تواند به شکل صعودی یا نزولی باشد. کانالی که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، یک کانال صعودی است. برای رسم کانال در تحلیل تکنیکال لازم است که کف‌ها و سقف‌های قیمتی به هم متصل شوند.

معمولا معامله‌گران و تحلیل‌گرانی که با استفاده از تحلیل تکنیکال در پی یافتن مومنتوم و مسیر پرایس اکشن در سهام مختلف هستند، آموزش کشیدن کانال در تحلیل تکنیکال را فرا می‌گیرند و از آن بهره می‌برند.

اعتبار کانال در تحلیل تکنیکال

سوالی که در رسم کانال در تحلیل تکنیکال پیش می‌آید این است که به چند نقطه برای انجام این کار نیازمندیم. زمانی که می‌خواهیم کانالی معتبر ترسیم کنیم، به پنج نقطه نیاز داریم. به این ترتیب می‌توانیم استراتژی‌های مختلفی را بر اساس کانال ترسیمی پیاده کنیم. البته بهتر است به این مطلب هم اشاره کنیم که برخی معتقدند با در دست داشتن چهار نقطه نیز می‌توان کانال را ترسیم کرد. اما نکته این‌جاست که هر چه تعداد نقاط بیشتر باشد، به اعتبار کانال ترسیمی نیز افزوده خواهد شد.

به عنوان یک نکته دیگر باید به این مسئله هم اشاره کرد که کانال‌هایی که شیب کم‌تری دارند معتبرتر از سایر کانال‌ها هستند. هم‌چنین به طور کلی هرچه سهم در مدت طولانی‌تری در کانال حرکت کند، این امر خبر از معتبرتر بودن کانال می‌دهد. در نتیجه می‌توان تثبیت روند سهم را از این مسئله برداشت کرد.

انواع کانال در تحلیل تکنیکال

کانال‌ها یا صعودی هستند، یا نزولی و یا افقی. در ادامه سه مثال از سه سهم با روند نزولی، صعودی و خنثی ارائه می‌کنیم تا بیشتر با این مسئله آشنا شوید.

کانال صعودی

تصویری که مشاهده می‌کنید مربوط به سهامی است که مطابق با یک روند صعودی حرکت می‌کند. زمانی که کف‌ها و سقف‌های یک کانال را به هم متصل کنید، می‌توانید کانال سهام را ترسیم کنید. همان‌گونه که در تصویر هم با علامت‌های قرمزرنگ مشخص است، می‌بینید که کانال دارای پنج نقطه برخورد است. این مسئله اعتبار بالای کانال را نشان می‌دهد. به این ترتیب می‌توانید با مشخص کردن حدضرر در کف کانال، دارایی را خریداری کنید. در ادامه پس از کسب بازدهی، می‌توانید سهام خود را در سقف کانال به فروش برسانید و سود خوبی از این طریق کسب کنید.

رسم کانال صعودی در تحلیل تکنیکال

بیشتر بخوانید

کانال نزولی

تصویری که در این بخش مشاهده می‌کنید مربوط به یک روند نزولی است. در این‌جا هم مطابق با اصول رسم کانال در تحلیل تکنیکال، سقف‌ها و کف‌ها به هم متصل شده‌اند. مجددا می‌بینید که در این‌ کانال نیز پنج برخورد داریم که اعتبار کانال را نشان می‌دهد. معمولا در روند نزولی توصیه به خرید سهام نمی‌شود. اما می‌توان در کف کانال خرید را انجام داد و در سقف کانال دارایی را به فروش ضعف در شکست نمودار رساند. این مسئله به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.

رسم کانال نزولی در تحلیل تکنیکال

کانال افقی

مشخص است که منظور از کانال افقی در تحلیل تکنیکال چیست. کانال افقی یا خنثی کانالی است که قیمت سهام در آن در محدوده دو خط افقی نوسان دارد. این امر نشان از یک بازار بدون روند دارد.

رسم کانال قیمت افقی در تحلیل تکنیکال

نحوه رسم کانال در تحلیل تکنیکال به کمک سه نقطه

با توجه به مطالبی که ارائه شد، دانستیم که مفهوم کانال در تحلیل تکنیکال چیست. پیش‌تر گفتیم برای ترسیم کانال قیمت به چهار یا پنج نقطه نیاز داریم. اما زمانی که سه نقطه را در اختیار داشته باشیم، می‌توانیم نقاط آتی سهام را در یک کانال تشخیص دهیم. گاهی ممکن است یک کانال ترسیم کرده باشیم ولی سهام تنها در یک سمت آن حرکت کند. یعنی ممکن است نوسان قیمت تنها در سمت کف کانال اتفاق بیفتد و نمودار سهام به سمت بالای کانال حرکت نکند. به این ترتیب می‌توان با توجه به نکته‌ای که در ادامه بیان می‌شود، سقف کانال را تشخیص داد.

به تصویر زیر دقت کنید. در این تصویر می‌بینید که کانال بر روی ضلع پایینی که خط روند حمایتی سهم است، ترسیم شده است.

ترسیم کانال قیمت به کمک سه نقطه

مشخص است که تنها یک نقطه به عنوان نقطه حداکثری در سهم وجود دارد که با حرف A‌ مشخص شده است. به این ترتیب سقف کانال را با تکیه بر همین نقطه ترسیم کرده‌ایم. حال به کمک این خط می‌توانیم نقاط حساس B و C را نیز شناسایی کنیم. با نگاهی به نمودار متوجه می‌شوید که سهم در نقطه B نتوانسته است مقاومت کانال را بشکند. اما در نقطه C این اتفاق همراه با حجم معاملات بالا رخ داده است.

با توجه به شکست روند که منجر به شکست کانال می‌شود، این احتمال وجود دارد که عرض کانال رشد کند. همان‌طور که در تصویر می‌بینید، این مسئله در ادامه اتفاق افتاده و سهم قیمت‌های بالاتری را لمس کرده است.

بیشتر بخوانید

روند کانال قیمت به چه صورتی ضعف در شکست نمودار تشخیص داده می‌شود؟

آن‌چه که نشان‌دهنده صعودی یا نزولی بودن روند کانال است، شیب نمودار قیمت است. زمانی که کانال قیمت صعودی است این امر نشان‌دهنده وجود خط روندی با شیب مثبت و روبه بالاست. این مسئله نشان می‌دهد که روند قیمت به گونه‌ای است که شاهد افزایش قیمت در سهام هستیم.

اما زمانی که قیمت سهام روند نزولی را تجربه می‌کند، کانال نزولی خواهد بود. یعنی نمودار سهم با هر تغییر با افت قیمت مواجه می‌شود و از میزان ارزش دارایی کاسته می‌شود. با این تفاسیر می‌توان دریافت که فایده استفاده از کانال در تحلیل تکنیکال چیست. خطوط حمایت و مقاومت که محدوده کانال را مشخص می‌کنند، می‌توانند سیگنال‌هایی صادر کنند. به این ترتیب معامله‌گر می‌تواند از این سیگنال‌ها استفاده کند و سرمایه‌گذاری‌های سودآوری را بر این اساس انجام دهد. معامله‌گران علاوه بر توجه به شکست کانال، می‌توانند داخل کانال نیز به معامله بپردازند.

با خروج سهم از کانال چه اتفاقی می‌افتد؟

در چنین شرایطی دو حالت پدید ضعف در شکست نمودار می‌آید. سهم یا سقف کانال را می‌شکند یا کف آن را. اگر نمودار از سمت بالای کانال خارج شود، نشان‌دهنده حرکت صعودی است. به این ترتیب هدف قیمتی به اندازه عرض کانال خواهد بود.

اما زمانی که نمودار قیمت از کف کانال خارج شود، مشخص است که هدف قیمت به سمت پایین حرکت خواهد کرد. میزان آن مجددا به اندازه عرض کانال خواهد بود.

درک مفهوم کانال قیمت در تحلیل تکنیکال

کانال قیمت در تحلیل تکنیکال با وجود دو نیروی عرضه و تقاضا شکل می‌گیرد. میزان عرضه و تقاضاست که می‌تواند موجب ایجاد روند نزولی، صعودی یا خنثی شود. این دو نیرو می‌توانند کانال را در بلندمدت تشکیل دهند. زمانی که عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد، کانال نزولی خواهد بود. اما اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد،‌ کانال یک روند صعودی را طی می‌کند. کانال‌ها در بازه‌های زمانی متفاوتی پدید می‌آیند. کانال قیمت می‌تواند در اوراق بهاداری نظیر معاملات آتی، صندوق‌ سرمایه‌گذاری، صندوق قابل معامله و سایر موارد نیز ایجاد شود.

بیشتر بخوانید

تکنیکالیست‌ها از الگوهای نموداری بسیار استقبال می‌کنند. آن‌ها از این الگوها بهره می‌برند تا بتوانند در معاملات تصمیم‌گیری بهتری انجام دهند. زمانی که پرایس اکشن در یک سهام، چند کف و سقف ایجاد کند که بتوان یک الگوی مشخص را به این روش تشخیص داد، با ترسیم این سقف‌ها و کف‌ها، کانال قیمت ایجاد می‌شود.

کاربردهای کانال در تحلیل تکنیکال

شکسته شدن یکی از دو خط اصلی کانال، نشانه تغییرات مهم در سهام است. خط روند اصلی در کانال‌های صعودی خط کف کانال و در کانال‌های نزولی، خط سقف کانال است. اگر کانال صعودی در جهت نزولی شکسته شود، مفهوم آن ادامه روند قیمت در جهت مخالف کانال (یعنی نزولی)‌ است. به این ترتیب برخی از معامله‌گران پس از برخورد نمودار قیمت با سقف کانال صعودی، اقدام به فروش می‌کنند. البته این احتمال نیز وجود دارد که کانال همسو با روند فعلی خود نیز شکسته شود و با شتاب بیشتر به روند کنونی‌اش ادامه دهد.

یکی دیگر از کاربردهای کانال این است که می‌توان بر اساس آن به ضعیف بودن روند پی برد. گاهی نمی‌توان کانال را به وسیله نقطه‌هایی که در سهم وجود دارد، ترسیم کرد. به این ترتیب این مسئله اخطاری است که خبر از ضعف روند می‌دهد. در شکل زیر می‌بینید که قیمت نتوانسته است در نقطه پنج به سقف کانال برسد. به همین دلیل یک اخطار زودهنگام از این مسئله برداشت می‌شود.

این اخطار نشان می‌دهد که احتمال دارد روند معکوس شود. به این ترتیب احتمال شکسته شدن خط روند اصلی کانال افزایش پیدا می‌کند. باید به این نکته توجه شود که در صورتی که نمودار قیمت نتواند خط روند سقف در کانال صعودی یا خط روند کف در کانال نزولی را لمس کند، احتمال شکسته شدن کانال در روند معکوس روند فعلی افزایش می‌یابد.

تشخیص روندهای ضعیف در کانال قیمت

به این ترتیب اگر در یک روند صعودی قیمت نتواند به سقف کانال برسد، این مسئله نشان می‌دهد که باید یک خط حمایتی جدید رسم شود. در چنین شرایطی، باید خطی مماس با نقاط ۳ و ۵ رسم شود و در گام بعدی، خطی موازی با آن از نقطه ۴ کشیده شود تا کانال قیمتی تازه‌ای به دست آید.

تحلیل کانال قیمت

حال که دریافتیم کانال چیست و رسم آن در تحلیل تکنیکال چگونه انجام می‌شود، باید بتوانیم کانال را به درستی تحلیل کنیم. پس از توجه به اصول رسم کانال در تحلیل تکنیکال و شناسایی صحیح محدوده کانال، باید به روش‌های مختلفی روی آوریم تا بتوانیم با استفاد از ابزارهای در دسترس، سودآوری خوبی داشته باشیم. سرمایه‌گذاران معمولا بیشتر سود خود را از سهامی دریافت می‌کنند که مسیر قیمتی مشخصی را در کانال دنبال می‌کند. در روندهای صعودی با تشخیص موقعیت خرید صحیح می‌توان به سودهای فراوانی دسترسی پیدا کرد.

زمانی که کانال قیمت ترسیم می‌شود، سرمایه‌گذار چنین انتظار دارد که سهام با نزدیک شدن به محدوده پایین کانال، مجددا روندی صعودی را تجربه کند. چنین مسئله‌ای به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا سهام را در قیمت پایین خریداری و از این مسئله کسب سود کند. در تصویر زیر می‌توانید کانال قیمت یک سهم را مشاهده کنید.

آموزش تحلیل سهام به کمک کانال

در یک کانال صعودی، سرمایه‌گذاری که پیش‌بینی می‌کند سقف کانال شکسته خواهد شد، اقداماتی را با توجه به این امر در نظر می‌گیرد. شکست سقف کانال موجب افزایش قیمت دارایی می‌شود. به این ترتیب سهام‌دار دارایی‌های خود را نگهداری می‌کند تا بتواند سود بیشتری کسب کند. اما زمانی که سهام در محدوده کانال نوسان کند و نتواند سقف را بشکند، می‌توان دارایی را فروخت. هم‌چنین می‌توان یک معامله شورت را هنگامی که قیمت در سقف کانال قرار دارد، انجام داد و به سود رسید. منظور از شورت کردن آن است که معامله‌گر دارایی را در قیمتی مناسب بفروشد‌؛‌ به آن امید که بتواند در آینده و با ریزش سهم، آن را در قیمتی پایین‌تر خریداری کند.

آیا از کانال قیمت نزولی هم می‌توان سودآوری کرد؟

قطعا بله. هنر یک معامله‌گر آن است که دقیقا در شرایطی سودآوری کند که باقی افراد از آن عاجزند. در یک کانال نزولی، معامه‌گر مترصد آن است که به محض رسیدن قیمت به محدوده سقف کانال، معامله را شورت کند. چنان‌چه قیمت به پایین کانال برسد و کمتر شود، سهام‌دار می‌تواند با خرید مجدد همان سهم در قیمت پایین‌تر به سود برسد.

به علاوه سهام‌دار می‌تواند در یک کانال نزولی، با پیش‌بینی شکست کانال در جهت صعودی، سهامی را خریداری کند. سپس ضعف در شکست نمودار با رشد قیمت، آن را به فروش برساند و کسب سود کند. برخی از معامله‌گرانی که ریسک‌پذیرتر هستند، با استفاده از تحلیل تکنیکال در جهت مخالف روند حرکت می‌کنند. این امر بسیار خطرناک است و می‌تواند سهام‌دار را متضرر کند. طبیعی است که در صورت سودآوری، میزان سود نیز در این روش بسیار بالا خواهد بود.

خلاصه چند نکته مهم در مورد کانال قیمت

  • تشکیل کانال در تحلیل تکنیکال در شرایطی انجام می‌شود که قیمت میان دو خط موازی در نوسان باشد. این نوسان می‌تواند به شکل افقی یا خنثی باشد یا این‌که از روندی نزولی یا صعودی تبعیت کند.
  • به کمک کانال‌ها می‌توان خطوط روند را در نمودار سهام ترسیم کرد.
  • از کانال‌های قیمت می‌توان به منظور شناسایی شکست خطوط مقاومت و حمایت استفاده کرد. زمانی که قیمت سهام با خط روند بالایی برخورد کند، شاهد شکست مقاومت هستیم. به همین ترتیب برخورد نمودار قیمت با خط روند پایینی به منزله شکست حمایت سهام است.
  • به این ترتیب معامله‌گران می‌توانند در خصوص فروش سهام خود در هنگام نزدیک شدن نمودار قیمت به سقف کانال تصمیم بگیرند. هم‌چنین می‌توانند با نزدیک شدن نمودار قیمت به خط روند پایینی، اقدام به خرید دارایی کنند و به این طریق سودآوری داشته باشند.
  • الگوی کانال حتما باید در میان دو خط موازی ترسیم شود. در غیر این صورت هیچ‌گونه اعتباری نخواهد داشت.
  • معامله بر اساس کانال امری ساده است. زمانی که قیمت در کف کانال قرار دارد، باید چشم‌انتظار افزایش قیمت باشیم. به همین ترتیب با قرار گیری نمودار قیمت در سقف کانال، احتمال ریزش قیمت وجود دارد. در این شرایط تعیین حد ضرر را می‌توان مساوی با برگشت سهم به داخل کانال در نظر گرفت.
  • معمولا شکست در کانال نزولی، از سقف اتفاق می‌افتد و در کانال صعودی از کف. به این ترتیب چنان‌چه شاهد شکست سقف در یک کانال صعودی باشیم، احتمال دارد که شکست فیک باشد. هم‌چنین با شکست کانال نزولی از کف، ممکن است سهم دوباره به داخل کانال برگردد. دراین شرایط، بهتر است معامله‌ای انجام ندهید. البته این مسئله تنها احتمال است و قطعیتی در کار نیست.
  • پس از شکست کانال، سهم می‌تواند به اندازه عرض کانال در همان جهت به حرکت خود ادامه دهد. حد سود در این شرایط می‌تواند به اندازه عرض کانال باشد.

بیشتر بخوانید

جمع‌بندی

دراین مطلب آموختیم که منظور از کانال در تحلیل تکنیکال چیست. گفتیم که کانال‌ها یکی از تکنیک‌های مفیدی هستند که می‌توانند محدوده قیمتی مناسب را برای ورود به دارایی و خروج از آن به ما معرفی کنند. این ابزار به خط برگشت هم مشهور است و حالت خاصی از خط روند را نمایش می‌دهند. با اتصال سقف‌ها و کف‌ها می‌توان دو خط موازی به دست آورد که نمودار قیمت داخل این محدوده حرکت می‌کند. به محدوده مابین این دو خط موازی، کانال گفته می‌شود. برای آن‌که یک کانال معتبر ترسیم کنیم، نیازمند حداقل چهار یا پنج نقطه هستیم.

کانال‌ها ابزارهای اندازه‌گیری در تحلیل تکنیکال هستند. زمانی که قیمت سهم از خطوط حمایت و مقاومت عبور می‌کند، معمولا به اندازه عرض کانال تغییر می‌کند. به این ترتیب تحلیل‌گران می‌توانند با اندازه‌گیری عرض کانال، قیمت‌های هدف را به دست آورند. فراموش نکنید که خط روند اصلی بسیار معتبرتر و قابل‌ اطمینان‌تر از خط کانال است. می‌توان چنین بیان کرد که خط کانال یکی از کاربردهای فرعی خطوط روند است. اما خط روند خود کاربردهای فراوانی دارد و از این رو مورد توجه تکنیکالیست‌ها قرار می‌گیرد.

درس ۲ : الگوهای نمودار میله‌ای

درس ۲ : الگوهای نمودار میله‌ای

نمودارهای بازار الگوهای مختلفی را ایجاد می‌کنند، از جمله مثلث، پرچم، فنجان‌ودسته و غیره. در این درس، با این الگوها و تحلیل‌های مربوط به آن‌ها آشنا می‌شوید.

حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت را می‌توان در تمام چارچوب‌های زمانی مشاهده کرد؛ از نمودارهای تیک (لحظه‌ای) گرفته تا روزانه، ماهانه و بیش‌تر. به عبارت ساده، آن‌ها سطوحی هستند که در آن‌ها، حرکت قیمت - به ترتیب - به سمت پایین و بالا متوقف می‌شود. قیمت در انواع بازارها به چیزی گفته می‌شود که خریداران و فروشندگان در مورد ارزش منصفانه‌ی یک کالا، سهام و غیره با یکدیگر به توافق می‌رسند. اگر خریداران بیش‌تری فکر کنند یک قیمت منصفانه است، آن‌ها برای خرید تلاش می‌کنند. این مسئله، باعث افزایش تقاضا و در نتیجه، افزایش قیمت می‌شود. با افزایش قیمت، فعالیت خریداران کم‌تر و فعالیت فروشندگان بیش‌تر می‌شود.

در برخی مواقع، فعالیت خریداران و فروشندگان متعادل خواهد شد و این سطح قیمتی به سطح مقاومت تبدیل می‌شود. هر چه یک بازار به دفعات بیش‌تری به یک سطح مقاومت (یا حمایت) نزدیک شود، اهمیت آن بیش‌تر خواهد شد.

قوانین مهم و متعددی در رابطه با حمایت و مقاومت وجود دارند. نخستین قانون این است که نفوذ آشکار به یک سطح حمایت یا مقاومت مشخص، به ترتیب، باعث ایجاد فرصت خرید یا فروش می‌شود.

قانون بعدی این است که هر چه یک سطح حمایت یا مقاومت مدت زمان بیش‌تری دست‌نخورده باقی بماند، اهمیت آن بیش‌تر می‌شود. بر روی یک نمودار، هر چه زمان بیش‌تری قیمت‌ها در بالا یا پایین محدوده مورد معامله قرار بگیرند، اهمیت مرزهای این محدوده بیش‌تر خواهد شد.

الگوهای ادامه‌دهنده

بازارهای رونددار، درست مانند اتومبیل‌هایی که در یک سفر طولانی در حال حرکت هستند، گاهی اوقات باید بایستند و بنزین بزنند. این توقفگاه‌ها برای استراحت و سوخت‌رسانی به عنوان نواحی ازدحام (congestion zones) شناخته می‌شوند. نواحی ازدحام همان سطح قیمت هستند که در آن‌ها، گاوها و خرس‌ها در حال جمع‌آوری سودشان هستند، زخم‌های‌شان را لیس می‌زنند، و استراتژی‌های‌شان را دوباره بررسی می‌کنند.

مستطیل‌ها

الگوی مستطیلی، به زبان ساده، منطقه‌ای است که از پایین به یک خط حمایت و از بالا به یک خط مقاومت محدود شده است. بسته به نوع نمودار مورد استفاده، معاملات بازار برای چند دوره‌ی زمانی بین این دو سطح بالا و پایین می‌روند ‌- این دوره‌های زمانی می‌توانند روزانه، هفتگی یا حتی تیک یا لحظه‌ای باشند).

شکل شماره‌ی ۱ یک نمودار هفتگی را از شاخص دلار ایالات متحده از آغاز ۱۹۸۹ تا اواخر ۱۹۹۱ نشان می‌دهد. در این‌جا، بازار از اواسط ۱۹۸۹ شروع به سقوط کرد تا وقتی که وارد یک الگوی مستطیلی شود. توجه کنید که آخرین تلاش برای بالا بردن قیمت در داخل مستطیل نتوانست موفق شود و قیمت را به محدوده‌ی بالاتر برساند. این نشانه‌ای از ضعف بازار، و به خوبی نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که روند به سیر نزولی خود ادامه می‌دهد.

اجازه دهید بازار ثابت کند که این مستطیل یک الگوی ادامه‌دهنده است، یعنی بگذارید بازار واقعا الگو را در هم بشکند. مستطیل‌ها و سایر الگوهایی که در ادامه توضیح می‌دهیم، معمولا در جهت روند اصلی می‌شکنند؛ ولی همیشه هم چنین اتفاق نمی‌افتد.

مثلث‌ها

این نوع از الگوهای ادامه‌دهنده دارای خطوط همگرایی از حمایت و مقاومت هستند. برخی از معامله‌گران این مثلث‌ها را به عنوان " فنر‌" معرفی می‌کنند، زیرا فعالیت معاملاتی در آن‌ها تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود تا وقتی که بازار با نیروی قدرتمندی در هم بشکند. یادآور می‌شویم، این شکست معمولا، ولی نه همیشه، در جهت روند اصلی اتفاق می‌افتد. مثلثی که در شاخص دلار ایالات متحده نشان داده شده است، دارای یک شکست بسیار قوی به سمت پایین بود (شکل شماره ۱). محدوده‌ی قیمتی نزولی در مثلث‌ها "‌نوسان خرید‌" را به یک استراتژی اختیار بسیار عالی تبدیل می‌کند (نوسان خرید شامل ترکیبات خرید اختیارات است؛ به این ترتیب که معامله‌گر از حرکات بزرگ در هر دو جهت سود می‌برد).

الگوی مستطیل

مثلث‌ها دارای گونه‌های مختلفی هستند. نمودار دلار ایالات متحده (شکل بالا) یک شکل متقارن را به نمایش می‌گذارد. یک مثلث صعودی (شکل شماره ۲) دارای یک مرز بالایی نسبتا صاف و یک مرز پایینیِ در حال افزایش است. در مقابل، یک مثلث نزولی (شکل شماره‌ی ۳) دارای یک مرز پایینی نسبتا صاف و یک مرز بالاییِ در حال کاهش است. هر دو مثلث‌های صعودی و نزولی جهتی را نشان می‌دهند که احتمال شکست در آن وجود دارد.

نکته‌ی مهم دیگری که هنگام تحلیل مثلث‌ها باید به خاطر بسپارید این است که شکست هنگامی اهمیت پیدا می‌کند که در نزدیکی دوسوم مسیر از سمت چپ مثلث به طرف راس مثلث اتفاق بیفتد (راس مثلث یعنی محل برخورد دو ضلع مثلث، در صورت ادامه دادن آن‌ها). چنان‌چه فعالیت قیمت به نوسان خود در ناحیه‌ی نزدیک به راس مثلث ادامه دهد، شکست اهمیت کم‌تری پیدا می‌کند، و در این شرایط باید از سایر اندیکاتورهای تکنیکال استفاده کنید.

الگوی مثلثی

پرچم‌ها

رایج‌ترین نوع الگوهای ادامه‌دهنده پرچم نام دارند، زیرا شبیه یک پرچمی هستند که در بالای یک میله به اهتزاز در آمده‌اند. وقتی روند یک بازار به سمت بالاتر می‌رود، احتمال آن‌که بخواهد برخی از سودهایی را که نصیب گاو‌ها کرده است، پس بگیرد، بیش‌تر می‌شود. نمودار در این وضعیت، روند مخالف اندکی را نشان می‌دهد. وقتی از این دوره عبور کردیم، بازار عموما در جهت روند اصلی می‌شکند؛ در این حالت، گاو‌ها وضعیت‌های بلند یا لانگ‌ خود را از سر می‌گیرند و به خاطر وجود این سطح قیمتی جدید و جذاب، گاوهای جدیدی وارد میدان می‌شوند.

بورس کالای شیکاگو در ۲۱ دسامبر به خاطر اخبار مربوط به ناآرامی‌های سیاسی در روسیه به شدت سقوط کرد (شکل شماره‌ی ۳). حتی در طول این معاملات سریع بازار، قیمت‌ها دوباره به جای اول بازگشتند، زیرا برخی از خرس‌ها سودشان را برداشت کردند و برخی از گاوها با این فکر که بازار به اندازه‌ی کافی پایین آمده است، شروع به خرید در قیمت پایین‌تر کردند. قیمت‌ها در نهایت به سمت پایین‌تر از پرچم شکسته شدند و بازار به سقوط خود ادامه داد.

فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته جنبه‌های مختلفی از سایر تحلیل‌ها را در یک اندیکاتور ادامه‌دهنده‌ی قابل اعتماد ترکیب می‌کند. جزییات مربوط به این الگو را می‌توانید در مقاله‌های بعد مشاهده کنید.

الگوهای بازگشتی

سر و شانه‌

یکی از شناخته‌شده‌ترین الگوهای بازگشتی الگوی سر و شانه است؛ دلیل این نامگذاری این است که این الگو شبیه یک سر به همراه دو شانه در اطراف‌اش است. این الگو فاکتورهای تکنیکال مختلفی را از قبیل نقصان (failure) و شکست‌های روند نشان می‌دهد.

برای مثال، در یک بازار صعودی، با تداوم روند صعودی، قیمت‌ها سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتری را تجربه می‌کنند. قیمت‌ها به بالای شانه‌ی چپ افزایش می‌یابند و در یک اصلاح قیمتِ معمول کاهش می‌یابند. پایین شانه "‌خط گردن‌" نامیده می‌شود، ولی هنوز برای تشخیص آن در این تحلیل خیلی زود است.

سپس، قیمت‌ها به بالای "‌سر‌" افزایش می‌یابند. نکته‌ی مهم در این‌جا این است که این آخرین تلاش برای افزایش قیمت است. یک اندیکاتور مومنتوم در این زمان، بیش‌ترین احتمال را برای سقوط خواهد داشت. با کاهش دوباره‌ی قیمت‌ها، اکنون آن‌ها نمی‌توانند کف بالاتری را تعیین کنند و باید دوباره به خط گردن سقوط کنند.

برای جمع‌بندی این اتفاقات باید گفت، مومنتوم کاهش می‌یابد، قیمت‌ها نمی‌توانند به یک کف بالاتر برسند، و اصلاحِ پس از الگوی سر به احتمال زیاد یک خط روند را شکسته است. دست‌کم، می‌توان خط گردن را رسما به عنوان یک خط حمایت تعریف کرد.

وقتی بازار یک بار دیگر تلاش می‌کند به یک سقف بالاتر برسد، مومنتوم بیش‌تر کاهش می‌یابد. قیمت‌ها حتی نمی‌توانند به سقف قبلی (سر) برسند. هر چه بازار ضعیف‌تر شود، شانه‌ی راستی کوچک‌تر می‌شود. وقتی خط گردن به سمت پایین بشکند، این الگو کامل می‌شود و یک بازگشت اتفاق می‌افتد.

نمودار روزانه‌ی دلار نقدی استرالیا (شکل شماره‌ی ۴) نشان‌دهنده‌ی یک سر و دو شانه‌ی برعکس در یک بازار نزولی است. توجه کنید که RSI در حال افزایش است. شانه‌ی سمت راست روند نزولی را در میانه‌ی ماه جولای شکسته بوده و اکنون در بالای خط گردن شکسته و در حال تکمیل این الگو است.

الگوهای دو قله و دو دره

یکی دیگر از الگوهای مهم بازگشتی الگوی دو قله (یا دو دره) است - به این الگوها سقف‌ها و کف‌های دوگانه یا دوقلو نیز گفته می‌شود. اساسا این الگو همان الگوی سر و شانه است که سر ندارد. یکی از تفاوت‌های مهم میان این دو الگو این است که با این‌که الگوی سر و شانه الگوی ناگهانی‌تر و چشمگیرتری است، برای تعریف آن نیاز به دقت و سختگیری کم‌تری است؛ لازم نیست خط گردن افقی باشد، بلکه می‌تواند زاویه نیز داشته باشد. ولی دو قله و دو دره باید بر اساس یک سطح حمایت یا مقاومت واقعی باشند.

نمودار هفتگی دلار استرالیا (شکل شماره‌ی ۵) یک دره‌ی دوگانه را نشان می‌دهد که ظرف بیش از هشت ماه تشکیل شده است. قیمت‌ها از کف‌های ماه ژانویه تا سقف‌های ماه آوریل اصلاح شده‌اند. توجه کنید که این سقف‌ها در یک ناحیه‌ی ازدحامی که یک سال پیش ایجاد شده بود با مقاومت رو به رو شدند (حمایت به مقاومت تبدیل می‌شود). کف‌های ماه ژوئن با ماه ژانویه منطبق هستند، و قیمت‌ها در حال حاضر بالاتر می‌روند. معامله‌گران پیش از خرید باید صبر کنند تا این خط روند نزولی دوساله در هم بشکند. از دیگر اندیکاتورهای تاییدکننده می‌توان به یک IRS افزایشی و سر و شانه‌ی برعکس در پایین این نمودار روزانه اشاره کرد که دومین دره یا کف را در این نمودار هفتگی تشکیل می‌دهند.

این الگو نیازمند صبر و حوصله است، زیرا پیش از آن‌که یک روند بلندمدت بتواند در بازار مستقر شود، قیمت‌ها باید دو مانع را از پیش پای‌شان بردارند. ابتدا، روند نزولی کنونی باید شکسته شود. در این صورت، احتمالا این بازار به سقف‌های قبلی خود در آوریل بازگردد. دوم این‌که قیمت‌ها باید سطح مقاومت را نیز در هم بشکنند. در غیر این صورت، دره‌ی دوقلو نمی‌تواند به وظیفه‌ی خود عمل کند. الگوهای نموداری به خودی خود می‌توانند گمراه‌کننده باشند؛ از این رو، شما به تایید سایر عوامل نیز نیاز دارید.

واگرایی

هنگامی واگرایی در نمودار ایجاد می‌شود که روندهای نسبی قیمت و اندیکاتور‌ها در جهات متفاوت حرکت می‌کنند. برای مثال، اگر قیمت طلا به سقف‌های بالاتری برسد (روند صعودی داشته باشد) و یک اسیلاتور طلا سقف‌های پایین‌ترین را نشان دهد (روند نزولی)، یک واگرایی خرسی یا نزولی ایجاد می‌شود. واگرایی بسته به جهت نسبی حرکت قیمت و اندیکاتور‌ها، می‌تواند گاوی (صعودی) یا خرسی (نزولی) باشد. معمولا، وقتی قیمت با اندیکاتور هم‌جهت می‌شود، واگرایی از بین می‌رود.

در شکل شماره‌ی ۶، شاخص نیکی سیمکس در طول نیمه‌ی نخست ۱۹۹۲، کف‌های هفتگی پایین‌تری را نشان می‌دهد. در ماه ژوئن، شاخص قدرت نسبی (RSI) به یک کف پایین‌تر نرسید. بار دیگر، در آگوست، RSI واقعا توانست به یک کف بالاتر برسد. شاخص نیکی به زودی دچار یک بازگشت می‌شود و یک روند صعودی شش ماهه را آغاز می‌کند.

در شکل شماره‌ی ۷، جریان پولی برای سهام اکسون یک افزایش پایدار را به مدت دو سال نشان داد. در طول این دوره، قیمت اکسون به شکل قابل توجهی از خط جریان پولی فاصله گرفت، و هر بار قیمت سهام به سمت حرکت جریان پول تغییر جهت داد. همان‌طور که در مارس ۱۹۹۲، دسامبر ۱۹۹۲، و ژانویه‌ی ۱۹۹۳ مشخص است، قیمت با سرعت نسبتا بالایی به سمت یک سود سریع حرکت می‌کند. برای واگرایی‌هایی که در حالت هم‌پوشانی هستند، نظیر جریان پولی، به دنبال زمان‌هایی بگردید که جهت نسبی دو خط در آن‌ها متفاوت است. واگرایی‌های کاملا واضح آن‌چنان حائز اهمیت نیستند، فقط شکل‌های نسبی خطوط دارای اهمیت هستند.

آموزش انواع تحلیل Technical در بورس و فارکس

آموزش پرایس اکشن در بورس و فارکس پرایس اکشن چیست؟ آموزشPrice Action

میتوان گفت پرایس اکشن پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. در معامله گری به سبک پرایس اکشن، تریدر تنها از داده های نمودار قیمت برای تعیین نقاط ورود و خروج خود به معامله استفاده می کند. برای کار با استراتژی price Action نیازی به اندیکاتورها نداریم، در نتیجه تاخیر ارسال سیگنالها روی تصمیم گیری ما اثر نمی گذارد.

انواع تحلیل Technical

پرایس اکشن Price Action به معنی عملکرد قیمت یا حرکات قیمت است. معامله گری به سبک پرایس اکشن به این صورت است که تریدر یا معامله گر تنها از داده های قیمت در تحلیل بازار و تعیین معاملات خود استفاده می کند. در این روش معامله گر کاری به ابزارهای جانبی مثل نمودارهای اندیکاتور و اسیلاتور ندارد. پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال، به عنوان پایه و اساس محسوب می شود. اگرچه آموزش پرایس اکشن فارکس و بورس، کمی زمان بر بوده و نیاز به تمرین بیشتری دارد، اما در نهایت بسیار ساده تر و عملی تر از روش های دیگر است.

نکات کلیدی انواع تحلیل Technical براساس سایت Investopedia

1-price Action به حرکت صعودی (رو به بالا) و حرکت نزولی (رو به پایین) قیمت اشاره دارد که در طی زمان بصورت طبیعی بر روی چارت بروکر شما تشکیل شده است. در مرحله اول نیاز است که مفهوم روند صعودی و نزولی را درک کنید.

2- برای قابل فهم تر شدن روند در price action، باید از نمودارهایی با نماهای ظاهری مختلف استفاده کرد. نمودار خطی ، نمودار شمعی و نمودار میله ای.

3- اجزای سازنده تحلیل تکنیکال و الگوهای نمودار از price Action گرفته می شوند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک که از آن برای پیش بینی معاملات آینده استفاده می شود، از طریق پرایس اکشن محاسبه می شوند.

برای دریافت 20 درصد بونوس بر روی ثبت نام در آمارکتس کلیک کنید و در بروکر رگوله شده ثبت نام نمایید.

آموزش پرایس اکشن در بورس و فارکس پرایس اکشن چیست؟ آموزشPrice Action

نحوه معامله با انواع تحلیل Technical

برای آموزش price Action، ابتدا باید با چند مفهوم مقدماتی آشنا شویم :

1-خطوط حمایت و مقاومت: که به زبان ساده همان حداکثر و حداقل قیمت در یک تایم فریم مشخص مثلا هفتگی یا روزانه در نمودار قیمت است.

2-خطوط روند: از اتصال کف ها و سقف های قیمت به یکدیگر روند بازار مشخص میشود که تغییرات قیمت و وجود شکست ها شناسایی می شود.

پیشنهاد میکنیم جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد ماهیت حمایت و مقاومت و خطوط روند ؛ مطالب آموزشی « آموزش سطوح حمایت و مقاومت » و «تشخیص روند بازار» را در سایت گوگل فارکس مطالعه فرمایید.

3- الگوهای کندل استیک: آرایش کندل ها در کنار هم می تواند تریدر را در پیش بینی تغییرات قیمت کمک کند. مثلا کندلهای با شادو بلند ، فشار شدید خریداران یا فروشندگان را نشان می دهد و اولین مرحله از شروع روند صعودی و نزولی در بازار است.

شروع به کار با استراتژی انواع تحلیل Technical

برای شروع ابتدا باید یک نمودار قیمت، بدون هرگونه ابزار، یا اندیکاتور اضافه را درنظر بگیریم. معمولا نمودارهای شمعی ژاپنی به خاطر حجم زیادی از اطلاعات قابل نمایش، کاربرد بیشتری دارند. کندل های نزولی و صعودی باید در نمودار مشخص باشند. سپس محدوده های حمایت و مقاومت را رسم می کنیم. سپس خط روند اصلی بازار را میکشیم .میبایست با تحلیل اطلاعاتی از جمله : محدوده قیمت ها، سقف ها و کف های قیمت ، الگوهای شمعی، شکست یا تایید خط روند، حرکت بعدی بازار را مشخص کرده و نقطه ورود خود را به معامله مشخص کنیم.

نکات کلیدی انواع تحلیل Technical

1- به جای در نظر گرفتن یک خط افقی سویینگ (حمایت و مقاومت)، باید یک رنج یا محدوده سویینگ در نظر بگیرید. با این روش بسیاری از نویزهای موجود در بازار را حذف کرده و به تحلیل واقعی تری دست می یابید. مطابق با عکس زیر:

آموزش پرایس اکشن در بورس و فارکس | پرایس اکشن چیست؟ | آموزش Price Action

2- تجزیه و تحلیل کف ها و قله ها بسیار مهم هستند. نحوه و روند تغییرات و همینطور محل بالاترین قله ها و… مواردی هستند که باید به آنها توجه کنید.

3- به قیمتی که در آن وارد معامله می شوید، بسیار دقت کنید. هر معامله گری روشی برای ورود دارد. مثلا با ترسیم محدوده سویینگ و تعیین نقاط عرضه و تقاضا پیش بینی مطمئن تری برای ورود به معامله داشته باشید.

4- نمودار قیمت و وضعیت کندل ها یک سری اطلاعات نسبی به شما می دهد. از آن به عنوان یک الگوی قالبی استفاده نکنید. سعی کنید مفهومی عمل کنید و همیشه آخرین کندل ها را با کندل های قبلی خود مقایسه کنید.

5- اندازه شاخک ها، شدوهای صعودی و نزولی، نسبت بین شاخک و بدنه و موقعیت بدنه کندل ؛ چهار عامل کلیدی در تحلیل صحیح نمودار قیمت هستند.

6- ساعت بروکر و زمان بسته شدن کندل تاثیری روی تحلیل ندارد، اگرچه در ظاهر تایم فریم های مختلف تفاوت هایی را با هم نشان می دهند.

7- بازارهایی را انتخاب کنید که الگوهای پرایس اکشن صحیحی در آنها مشاهده شود و نوسانات غیرمنطقی نداشته باشند.

مزایا و معایب انواع تحلیل Technical

پرایس اکشن یک سیستم بسیار منطقی است، تریدرها برای تعیین نقاط ورود و خروج در این سیستم از قوانین کاملا واضح و مشخصی استفاده می کنند. بهترین بخش این استراتژی عدم نیاز به استفاده از اندیکاتورها است. این یعنی ترید راحت تر و با محدودیت کمتر. علاوه بر اینکه اندیکاتورها ممکن است گاهی با توجه به نوع سهم و حرکت آن اطلاعات غلط به ما بدهند و اینکه سیگنال های اندیکاتورها عموما با تاخیر ارسال می شوند.

البته معامله گری به سبک پرایس اکشن معایبی هم دارد. اول اینکه آموزش مفاهیم پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال به روش پرایس اکشن، نیاز به صرف وقت و تمرین بسیار دارد. باید استراتژی ها را به صورت عملی پیاده کنید و نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کنید. در تحلیل تکنیکال به روش پرایس اکشن شما مسئول کامل تصمیم گیری های خود هستید. حتی تحلیل دو تریدر از یک نمودار قیمت می تواند متفاوت باشد. در عین حال الگوها گاهی اوقات درست از آب در نمی آیند، در واقع برای تایید گرفتن از الگو باید به آن فرصت بدهید. اتوماتیک کردن استراتژی Price Action دشوار است و اگر بخواهید از ربات های معامله گر استفاده کنید، پیدا کردن یک استراتژی Price Action سازگار با آن دشوار خواهد بود.

در مجموع می توانیم بگوییم اگرچه پرایس اکشن یک استراتژی کامل است، اما آموزش پرایس اکشن در بورس و فارکس، نیاز به صرف وقت و تمرین بسیار دارد و در نهایت سبک بهتری از معامله را پیش روی شما قرار می دهد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا