فارکس اسلامی در ایران

Candlestick chart نمودار شمعی

«تاریخ آخرین به‌روزرسانی این مقاله: شهریور ۱۴۰۰»

آشنایی با انواع نمودارهای قیمت بیت‌کوین در تحلیل تکنیکال

همان‌طور که می‌دانید، راه‌های گوناگونی برای تحلیل بازارهای مالی با استفاده از تحلیل تکنیکال (TA) وجود دارد. بعضی از تریدرها از اندیکاتورها و نوسان‌گرها، و برخی دیگر از تحرک قیمت برای تحلیل استفاده می‌کنند.

«تاریخ آخرین به‌روزرسانی این مقاله: شهریور ۱۴۰۰»

نمودارهای شمعی (candlestick chart) یک نمای تاریخی از قیمت در طول دوره‌ی زمانی مشخص ارائه می‌کنند. هدف این نمودارها به‌دست آوردن الگوهای جاری با مطالعه‌ی تحرکات قیمت یک دارایی در گذشته است. الگوهای شمعی اطلاعات خوبی درباره یک دارایی نمایش می‌دهند و تریدرها سعی می‌کنند از آن اطلاعات در بازارهای سهام، فارکس و رمزارز بهره ببرند.

بعضی از نمونه‌های رایج این الگوها را به‌طور کلی الگوهای نمودار کلاسیک می‌نامند. این‌ها تعدادی از شناخته‌شده‌ترین الگوها هستند و تریدرها هم به‌عنوان اندیکاتورهای معاملاتی قبول‌شان دارند. خُب چرا؟ مگر معامله و سرمایه‌گذاری به‌معنای یافتن نقاطی نیست که دیگران نادیده گرفته‌اند؟ بله، ولی روانشناسی جمعی هم در این فعالیت دخیل است. از آنجایی که الگوهای تکنیکال در قید و بند هیچ اصل علمی و قانون فیزیکی نیستند، تاثیرگذاری‌شان به تعداد تریدرها و سرمایه‌گذارانی بستگی دارد که به آن‌ها توجه دارند.

پرچم (Flag)

پرچم (flag) ناحیه‌ای از جمود یا ایست روند (consolidation) است که برخلاف مسیر روند بلندمدت بوده و پس از یک حرکت شارپ در قیمت رخ می‌دهد؛ شبیه یک پرچم روی میله پرچم است که در آن میله نقش حرکت تکانه‌ای و پرچم ناحیه‌ی ایست روند است.

می‌توان از پرچم‌ها برای شناسایی تداوم بالقوه‌ی روند قیمتی استفاده کرد. حجمِی که الگو را همراهی می‌کند هم مهم است. اگر ایده‌آل نگاه کنیم، حرکت تکانه‌ای باید در حجم بالا رخ دهد، در حالی ‌که فاز ایست روند باید حجم پایین‌تر و رو به کاهشی داشته باشد.

پرچم صعودی (Bull Flag)

پرچم صعودی (Bull Flag)

پرچم صعودی (bull flag) در یک روند صعودی و پس از یک حرکت شارپ رو به‌ بالا رخ می‌دهد و معمولاً پس از آن هم حرکت صعودی ادامه پیدا می‌کند.

پرچم نزولی (Bear Flag)

پرچم نزولی (Bear Flag)

پرچم نزولی (bear flag) در روند نزولی و پس از حرکت شارپ نزولی رخ می‌دهد. پس از آن هم حرکت نزولی تداوم خواهد داشت.

پرچم سه‌گوش (Pennant)

پرچم سه‌گوش (Pennant)

پرچم‌های سه‌گوش (pennant) نوعی پرچم هستند که منطقه ایست روند در آن‌ها، روندهای نزولی و صعودی همگرا (مانند یک مثلث) دارد. پرچم سه‌گوش یک ترکیب خنثی داشته و تفسیر آن کاملا به زمینه‌ی الگو بستگی دارد.

مثلث‌ها

الگوی چارت مثلثی یک طیف قیمتی همگرا دارد که معمولاً پس از آن روند ادامه پیدا می‌کند. خودِ الگوی مثلثی نشانگر توقف در روند مبنا است، اما می‌تواند بیانگر حرکت معکوس یا ادامه روند نیز باشد.

مثلث صعودی (Ascending triangle)

مثلث صعودی (Ascending triangle)

مثلث صعودی زمانی شکل می‌گیرد که یک ناحیه مقاومت افقی وجود داشته باشد و یک خط روند صعودی در یک سری کفِ بالاتر کشیده شده باشد. اصولاً هربار که قیمت از مقاومت افقی پایین‌تر می‌آید، خریدار در قیمت‌های بالاتر وارد شد و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. با ایجاد تنش در سطح مقاومت، درصورتی‌که قیمت سطح مقاومت را بشکند، پس از آن شاهد رشد سریع با حجم‌های بالا خواهیم بود. پس مثلث صعودی یک الگوی گاوی است.

مثلث نزولی (Descending triangle)

مثلث نزولی (Descending triangle)

مثلث نزولی برعکسِ مثلث صعودی است. این مثلث زمانی شکل می‌گیرد که یک ناحیه حمایتی افقی وجود داشته باشد و یک خط روند نزولی در یک سری سقف‌های پایین کشیده شده باشد. درست مثل مثلث صعودی، هربار که قیمت از حمایت افقی خارج می‌شود، فروشنده در قیمت‌های پایین وارد بازار شده و سقف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند. به‌طورکلی، اگر قیمت از ناحیه حمایتی افقی خارج شود، پس از آن یک کاهش قیمت سریع با حجم بالا داریم. پس این یک الگوی نزولی یا خرسی است.

مثلث متقارن (Symmetrical triangle)

مثلث متقارن (Symmetrical triangle)

مثلث متقارن (symmetrical triangle) با یک خط روند بالای رو به کاهش و یک خط روند پایین رو به افزایش که هردو در یک شیب یکسان رخ می‌دهد شکل می‌گیرد. مثلث متقارن نه یک الگوی صعودی است نه یک الگوی نزولی؛ چون تفسیر آن به‌شدت بر روند مبنا متکی است. خودِ این مثلث یک الگوی خنثی محسوب می‌شود که صرفاً بیانگر دوره‌های ایست روند است.

الگوی کنج یا گوه (Wedge)

کنج (wedge) با خطوط روند همگرا شکل می‌گیرد و نشانگر انقباض حرکت قیمت است. در این مورد، خطوط روند نشان می‌دهند که سقف‌ها و کف‌ها در نرخ‌های مختلف صعودی یا نزولی هستند.

این یعنی با ضعیف‌تر شدن روند مبنا، بازار در شُرف برگشت است. الگوی کنج می‌تواند با کاهش حجم همراه بوده و نشانگر کاهش تکانه و سرعت روند باشد.

کنج صعودی (Rising Wedge)

کنج صعودی (Rising Wedge)

کنج صعودی (rising wedge) یک الگوی برگشت نزولی یا خرسی است. براساس این الگو، با انقباض قیمت، روند صعودی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود و شاید درنهایت از خط روند پایین‌تر عبور کند.

کنج نزولی (Falling Wedge)

کنج نزولی (Falling Wedge)

کنج نزولی (falling wedge) یک الگوی برگشتی صعودی یا گاوی است. براساس این الگو، با کاهش قیمت و انقباض خطوط روند، تنش ایجاد می‌شود. کنج نزولی اغلب منجر به سیر صعودی با حرکت تکانه‌ای می‌شود.

سقف دوقلو و کف دوقلو (Double top & Double bottom)

سقف‌های دوقلو و کف‌های دوقلو الگوهای هستند که در هنگام حرکت «M» یا «W» شکل بازار رخ می‌دهند. البته حتی اگر نقاط قیمتی مربوطه دقیقاً یکسان نباشند و فقط شبیه باشند، باز هم این الگوها معتبر هستند.

معمولاً دو نقطه بالا یا پایین حجم بیشتری از مابقی الگو دارند.

سقف دوقلو (Double top)

سقف دوقلو (Double top)

سقف دوقلو یک الگوی برگشتی نزولی است که در آن قیمت دو بار به سقف می‌رسد و بار دوم نمی‌تواند سقف قیمتی را بشکند. در همین حال، پولبک بین دو سقف باید متوسط باشد. وقتی قیمت به کف پولبک بین دو سقف برسد، الگو تایید می‌شود.

کف دوقلو (Double bottom)

کف دوقلو (Double bottom)

کف دوقلو (Double bottom) یک الگوی برگشتی صعودی است که در آن قیمت دو بار در کف باقی ‌مانده و درنهایت به یک سقف بالاتر حرکت می‌کند. درست مثل سقف دوقلو، در این الگو هم افت‌وخیر بین دو کف باید در حد متوسط باشد. وقتی قیمت به یک اوج بالاتر از سقفِ افت‌وخیز بین دو کف برسد، این الگو تایید می‌شود.

الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)

الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)

الگوی سر و شانه (head and shoulders) یک الگوی برگشتی نزولی با یک خط مبنا (خط گردن) و سه قله است. دو قله اول و آخر باید تقریباً در یک سطح قیمت یکسان قرار بگیرند و قله میانی بالاتر از این دو قرار می‌گیرد. وقتی قیمت حمایت خط مبنا را بشکند الگو تایید می‌شود.

الگوی سر و شانه معکوس (Inverse head and shoulders)

الگوی سر و شانه معکوس (Inverse head and shoulders)

الگوی سر و شانه معکوس (Inverse head and shoulders)، همان‌طور که از نام آن برمی‌آید، نقطه مقابل الگوی سر و شانه است؛ یعنی بیانگر یک برگشت صعودی است. الگوی سر و شانه معکوس زمانی شکل می‌گیرد که قیمت به یک کف پایین‌تر در روند نزولی سقوط کند و سپس با افت‌وخیز، در همان کف قیمتی اول به یک خط حمایتی برسد. وقتی قیمت مقاومت خط مبنا را شکسته و بالاتر برود، الگو تایید می‌شود.

در پایان

الگوهای نمودار سنتی از شناخته‌شده‌ترین الگوهای تحلیل تکنیکال هستند، اما همانند روش تحلیل بازار، نباید آن‌ها را به‌صورت جداگانه و ایزوله بررسی کرد. شاید روشی که در یک بازار خوب کار می‌کند، برای بازار دیگری مناسب نباشد. پس همیشه مناسب‌بودن یک الگو برای بازار موردنظر را بررسی کنید و مدیریت ریسک خوبی داشته باشید.

در نهایت انتخاب شاخص‌های بررسی نمودار و تحرکات قیمت به عهده خودتان است و این شما هستید که الگوها را در بازارهای مختلف اِعمال می‌کنید و براساس آن تصمیم می‌گیرید. ما اینجا تنها الگوهای مختلف را معرفی کردیم و توصیه‌ای برای استفاده از الگوها و سرمایه‌گذاری براساس آن‌ها نداریم.

3 نمودار پر کاربرد برای انجام تحلیل تکنیکال

نمودار

آشنایی با نمودارهای تحلیل تکنیکال کمک می‌کند تا از این ابزار به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

نمودارهای مختلف در تحلیل تکنیکال کمک می‌کنند تا نتیجه گیری در مورد تحلیل بازار با دقت بیشتری انجام شود. هر کدام از انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال کاربرد و ویژگی‌های خاص خود را دارد.

در این مقاله از مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی قصد داریم تا شما را با نمودارهایی که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرند و نحوه عملکرد آنها آشنا کنیم.

همان طور که می‌دانید از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی وضعیت آینده بازار و نحوه تغییر قیمت‌ها استفاده می‌شود. تحلیل تکنیکال با بررسی و ثبت وضعیت بازار در قالب نمودار پیشبینی وضعیت بازار را انجام می‌دهد.

اما باید دانست که این نمودارها شامل چه مواردی هستند و نحوه استفاده از آنها چگونه است. آشنایی یا انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال کمک بزرگی برای افرادی است که می خواهند در این زمینه فعالیت داشته باشند.

نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال

با توجه به اینکه نمودار یک ابزار بصری برای ارائه گزارش است، استفاده از آن تاثیر بالایی در افزایش آگاهی دارد. اگر فرد دانش مطالعه نمودار را داشته باشد به راحتی می‌تواند وضعیت قیمت‌ها را شناسایی کند.

به نوعی می‌توان گفت بدون استفاده از نمودار، تحلیل تکنیکال کارایی خاصی نخواهد داشت.

استفاده از نموار برای بررسی متغیر در طول زمان ضروری است. افرادی که مهارت لازم از تحلیل تکنیکال دارند برای تصمیم‌گیری در سرمایه‌گذاری راحت‌تر عمل می‌کنند.

در ادامه سعی می کنیم با انواع این نمودارها به صورت خلاصه آشنا شویم. مشخص است که تحلیل و بررسی این نمودارها به دانشی فراتر از آشنایی سطحی با آن ها نیاز دارد.

نمودار خطی (Line Chart)

نمودارهای مختلفی توسط تحلیلگران برای تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از این نمودارها نمودار خطی است که برای مشخص شدن تغییرات قیمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. تمرکز در این نمودار روی حرکت قیمت‌های پایانی است.

در حقیقت بدست آمدن این نمودار با استفاده از اتصال قیمت‌های پایانی مربوط به دوره‌های زمانی مختلف انجام می‌شود.

نمودار خطی از جمله نمودارهای پرطرفدار در تحلیل تکنیکال است و توسط تحلیل‌گران زیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

درک آسان و ساده تغییرات و نوسانات قیمت‌ها در طول زمان از ویژگی‌های منحصربفرد این نمودار است.

زمانی که تغییرات قیمت پایانی مدنظر است و ارزیابی تحلیل‌گران روی قیمت‌هایی است که به توافق عمومی رسیده است، نمودارهای خطی کاربرد دارند.

جالب است بدانید که تایید حرکت‌های آینده و همچنین تغییر انتظارات از جمله اطلاعات مهمی است که قیمت پایانی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهد.

این که هر نمودارهای خطی چگونه می‌توانند چنین اطلاعاتی را در اختیار Candlestick chart نمودار شمعی تحلیل‌گران قرار دهند باید به صورت مجزا مورد بررسی قرار گیرد. دانش استفاده از نمودار به مراتب مهم‌تر و اساسی‌تر از آشنایی با آن است.

۲- نمودار میله‌ای (Bar Chart)

این نوع نمودار اطلاعات بیشتری نسبت به حالت خطی به تحلیل‌گر می‌دهد و یکی از رایج‌ترین نمودارها در تحلیل تکنیکال است. با توجه به شکل زیر نوع نمودار به شرح زیر است و خط سمت چپ نشانگر قیمت گشایش و خط سمت راست نشان‌دهنده‌ی قیمت بسته شدن است.

نمودار میله‌ای یکی از محبوب‌ترین نمودارهای مورد استفاده در ایالات متحده آمریکا به شمار می‌رود. کارایی بسیار بالای این نوع نمدار در تحلیل تکنیکال باعث شده تا در بورس‌های مختلف آمریکا، بسیاری از تحلیل‌گران بورس از این نمودارهای تحلیل تکنیکال استفاده کنند.

بالاترین قیمت High Price در نمودار میله‌ای با نوک هر میله عمودی و Low Price یا پایین ترین قیمت با ته هر میله نمایش داده می‌شود.

خط کوچک موجود در سمت راست میله Close Price یا قیمت پایانی است و زبانه موجود در سمت چپ میله Open Price یا قیمت باز را نمایش می‌دهد. البته بعضی مواقع در نمودار میله‌ای ممکن است قیمت باز نمایش داده نشود.

برای معامله گران اهمیت زیادی دارد که وضعیتی که قیمت پایانی نسبت به قیمت باز دارد چه مفهومی را در بر می گیرد. در صورت بیشتر بودن قیمت پایانی از قیمت باز، میله افزایشی به وجود می‌آید. شکل گرفتن میله افزایشی به این مفهوم است که افزایش قیمت در جریان معاملات بازار رخ داده است.

زمان قرار گرفتن قیمت پایانی در نقطه‌ای پایین‌تر از قیمت باز نشان‌دهنده کاهش قیمت در جریان معاملات بازار است. نحوه تغییر قیمت بالا و پایین و باز و بسته در طول هر کدام از دوره‌های زمانی توسط هر میله نشان داده می‌شود.

نمودار شمعی (Candlestick Chart)

نمودار شمعی از دیگر مواردی است که در تحلیل تکنیکال برای تحلیل و بررسی قیمت‌ها به کمک تحلیل‌گران می‌آید.

این نوع نمودار، پرکاربردترین نمودار برای تحلیل تکنیکال در ایران است.

قدمت نمودارهای شمعی در میان ژاپنی‌ها به بیش از 200 سال می‌رسد. البته همزمان با توسعه یافتن بازارهای مالی در دیگر نقاط جهان هم این نمودار مورد استفاده قرار گرفت.

در نمودار شمعی هم مانند نمودار میله‌ای سرشمع نشان‌دهنده بالاترین قیمت و ته شمع هم نشان‌دهنده پایین‌ترین قیمت است.

نمودارهای شمعی با نام کندل استیک نیز شناخته می‌شوند.

رنگ بدنه نشان‌دهنده قیمت‌های باز و پایانی است. در حقیقت می‌توان گفت هر شمع متشکل از دو بخش سایه و بدنه است. سایه‌ها مشخص کننده دامنه تغییرات قیمت در طول دوره زمانی مشخصی است.

فاصله بین قیمت باز و پایانی هم توسط بدنه شمع شناسایی می‌شود. در صورت کمتر بودن قیمت پایانی از قیمت باز، حالت شمع کاهشی در نمودار شمعی بوجود می‌آید. در این حالت نمایش بدنه شمع به صورت سیاه یا توپر است.

حالت شمع افزایشی هم زمانی پیش خواهد آمد که قیمت پایانی بالاتر از قیمت باز باشد. در این حالت نمایش شمع به صورت توخالی یا سفید رنگ است.

به نوعی می‌توان گفت که برداشتی که معامله‌گران از وضعیت بازار دارند وابسته به بدنه شمع است. در صورت بلندتر بودن بدنه شمع نسبت به سایه‌ها، نمودار شمعی نشاندهنده فشار فروش یا خرید است.

به طور کلی می‌توان این‌طور نتیجه گیری کرد که تعیین ضعف یا قدرت بازار و همچنین تعیین انتظارات وابسته به اندازه سایه و بدنه است.

زمانی می‌توان از روی نمودار شمعی شدت تقاضای بازار را نتیجه‌گیری کرد که بدنه شمع Candlestick chart نمودار شمعی بلند و توخالی بوده و نسبت به سایه‌ها کوتاه‌تر باشد.

باید در نظر داشته باشید که اینها تنها مواردی از نمودارهایی هستند که در این تحلیل مورد استفاده قرار می‌گیرند. افزایش دانش شما در زمینه مطالعه نمودارها و کسب آگاهی از آنها می‌تواند شما را قادر سازد تا به خوبی با بکارگیری اصول تحلیل تکنیکال پیش‌بینی مناسبی نسبت به آینده قیمت‌ها و اتخاذ تصمیمات مهم مالی داشته باشید.

به طور کلی بهتر است برای بهره‌گیری بهتر از تحلیل تکنیکال، تحلیل‌های انجام شده توسط حرفه‌ای‌های بازار را نیز ببینید. تحلیل‌های تحلیلگران ماهر را بخوانید تا آگاهی لازم در مورد استفاده از ابزارهای لازم را بدست آورید.

نظرات افراد مختلف در مورد هر نمودار می تواند به شما کمک کند تا دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر نمودارها را تحلیل کنید.

تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟ | قسمت دوم

تحلیل تکنیکال

آشنایی با نمودارها در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال

ممکن است در شروع کار، نگران این باشید که دقیقاً چطور باید تحلیل را انجام داد. اگر در حال حاضر به نمودارها و اشکال آن‌ها نگاه می‌کنید و چیزی متوجه نمی‌شوید، بهتر است خونسردی خود را حفظ کرده و نگران نباشید. این کار به آن سختی‌هایی که فکر می‌کنید نیز نمی‌باشد.

به طور کلی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، با توجه به هدفی که تریدر دنبال می‌کند، سه نوع نمودار وجود دارد که از پرکاربردترین آن‌ها هستند. نمودارهای خطی، نمودارهای میله و نیز نمودارهای شمعی. اما پیش از اینکه به بررسی این سه نمودار بپردازیم، لازم است دو مفهوم دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهیم. یکی نمودار OHLC و دیگری تایم‌فریم یا بازه زمانی. ابتدا ببینیم که منظور از نمودار OHLC در تحلیل تکنیکال چیست؟

نمودار OHLC

قابلیت و امکانی که نمودار OHLC در اختیار تریدر می‌گذارد این است که نوسانات قیمت را به شکل یک میله و یا اصطلاحاً شمع در دوره‌ای خاص نشان می‌دهد. چیزی که در نمودارهای خطی نمی‌توان آن‌ها را مشاهده کرد. عبارت OHLC مخفف شده این کلمات هستند: Open یا قیمت اولیه، High یا بالاترین قیمت معامله، Low یا پائین‌ترین قیمت و Close یا قیمت بسته شده. در ادامه هر کدام از این موارد را روی یک نمودار بررسی خواهیم کرد.

Time Frame یا بازه زمانی

در خصوص تحلیل تکنیکال و آشنایی با نمودارها لازم است با مفهوم تایم فریم یا بازه زمانی نیز آشنا شویم. تایم فریم در واقع به معنی یک دوره زمانی است که طول مشخصی دارد؛ یعنی از زمان مشخصی شروع شده و در نقطه‌ای از زمان پایان می‌یابد. هر تایم‌فریم یا توجه به نوعی از نمودار می‌تواند یک نقطه، کندل یا شمع و یا یک میله باشد. هر تایم‌فریم، کوچک‌ترین بخش از نمودار است که اطلاعاتی نظیر قیمت آغازین معامل، زمان بسته شدن، قیمت حداکثر و نیز نرخ حداقل آن را نشان می‌دهد. هرچند اطلاعات به دست آمده از هر بازه زمانی، به نوع نمودار نیز بستگی دارد. بنابراین لازم است به معرفی انواع نمودار بپردازیم.

نمودار خطی یا Line Chart در تحلیل تکنیکال

نمودارهایی که تحت عنوان Line Chart یا نمودار خطی شناخته می‌شوند، ساده‌ترین نوع نمودارها هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده واقع می‌شوند. این نمودارها، تنها قیمت بسته شدن معاملات را در هر تایم‌فریم نشان می‌دهد. مثلاً نمودارهای خطی در تایم‌فریم یا بازه زمانی یک روزه، در هر روز تنها یک نقطه را روی نمودار نشان خواهند داد. این نقطه، آخرین قیمت معامله شده در طول آن روز است. با اتصال نقاط به دست آمده در هر روز، می‌توان نمودار خطی در تایم‌فریم یک روزه را به دست آورد.

نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

نقطه ضعف این نمودارها در این است تنها قیمت نهایی را ثبت می‌کنند. یعنی تمامی معاملاتی که در طول روز انجام شده، هیچ ارزشی نخواهند داشت و تنها آخرین قیمتی که در آن روز معامله شده است را ثبت می‌کند. بنابراین ممکن است در تشخیص و تحلیل تکنیکال این نمودارها، خطاهایی رخ دهد. هرچند اغلب تریدرها ترجیح می‌دهند برای تائید کردن شکست‌های حمایتی و مقاومتی، از قیمت بسته شدن استفاده کنند. برای همین نیز قیمت، اهمیتی بیشتر خواهد داشت.

نمودار میله‌ای یا Bar Chart

در نمودارهای موسوم به نمودار میله‌ای، هر تایم‌فریم روی یک میله یا Bar مشخص می‌شود که بالاترین و پائین‌ترین قیمت، قیمت اولیه یا آغازین و قیمت بسته شده را روی هر میله مشخص خواهد کرد. یعنی در نمودار میله‌ای، هر میله یا Bar می‌تواند نشان دهنده تغییرات قیمتی در یک بازه زمانی یک ساعته، یک روزه و یا یک هفته‌ای باشد. اینکه چه تایم‌فریمی را به عنوان معیار برای تحلیل خود قرار دهید،‌ بستگی به استراتژی‌ها و افق سرمایه‌گذاری یا معامله شما خواهد داشت.

نمودار میله‌ای

هر میله از خطوط عمودی تشکیل شده که قیمت آغازین و بسته شدن در آن، با خطوطی تیره و افقی نشان داده می‌شود. دو سر میله، بالاترین و پائین‌ترین قیمت را مشخص می‌کنند. قیمت آغازین نیز با خطی تیره در سمت چپ و قیمت بسته شده نیز با خطی تیره در سمت راشت میله نمایش می‌گردد. میله‌ای که در آن، خط افقی سمت چپ بالاتر از خط افقی سمت راست باشد، یا قیمت آغازین بیشتر از قیمت بسته شده باشد، میله‌ای است که نشان از نزول بازار می‌دهد. برعکس این اتفاق، یعنی زمانی که خط تیره سمت چپ، پائین‌تر از خط تیره راست باشد، نشان از حرکتی صعودی در قیمت را نشان خواهد داد.

نمودار میله ای در تحلیل تکنیکال

رنگ میله‌ها با توجه به صعودی یا نزولی بودن آن‌ها می‌تواند تغییر نماید. در تصویر فوق، میله سبز رنگ نشان از میله‌های صعودی و میله‌های قرمز رنگ، نشان دهنده حرکات نزولی در بازار هستند.

نمودار شمعی یا Candlestick Chart در تحلیل تکنیکال

نمودار شمعی نیز مثل نمودار میله‌ای، ویژگی‌های نمودارهای OHLC را دارد و تنها وجه تمایز آن با نمودارهای میله‌ای، نحوه نمایش دادن هر بازه زمانی یا Time Frame است. تریدرها برای راحتی و سهولت کار خود و تفسیر آسان‌تر، معمولاً از نمودارهای شمعی برای این کار استفاده می‌کنند.

نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

در این نوع از نمودارها، در هر تایم‌فریم، یک شمع یا اصطلاحاً کندل استفاده می‌شود. درست مثل نمودارهای میله‌ای، هر تایم‌فریم می‌تواند نشان از یک دقیقه، ساعت، روز و یا حتی ماه باشد. همچنین روند نزولی یا صعودی بودن کندل‌ها را نیز می‌توان از رنگ‌ها تشخیص داد. کندل‌های صعودی یا Bullish به رنگ سبز و کندل‌های نزولی یا Bearish با رنگ قرمز نشان داده می‌شوند. هر کندل در نمودارهای شمعی، از دو بخش تشکیل شده است. یک بخش با عنوان بدنه شمع یا Body و بخش دیگر سایه یا Shadow که به آن فیتیله یا Wick نیز گفته می‌شود.

پیشنهاد می کنیم مقاله معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال را مطالعه نمایید.

مقیاس نمودارها و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال

نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، شامل محورهای افقی و عمودی هستند. محور افقی، محور زمان و محور عمودی مربوط به قیمت است. تاریخچه قیمتی که در نمودارها نشان داده می‌شود، خام و بدون تغییر هستند. مقیاسی که در نمودارهای خطی به صورت پیش‌فرض مورد استفاده قرار می‌گیرند، پیش‌فرض‌های خطی هستند.

یک مثال برای درک بهتر مقیاس در نمودارها

برای اینکه بتوانید خطی بودن نمودار را بهتر متوجه گردید، فاصله بین قیمت‌های ۱۰۰ دلار تا هزار دلار (۹۰۰ دلار) در نمودارهای خطی، ۱۰ برابر فاصله بین ۱۰ تا ۱۰۰ دلار (۹۰ دلار) نشان داده خواهد شد. اما این مورد در نمودارهای لگاریتمی، به طرز دیگری نشان داده می‌شود. برای درک بهتر این مساله، نگاهی به نمودار زیر بیندازید.

مقیاس نمودار ها- تحلیل تکنیکال

این نمودار، نمودار قیمتی بیت کوین را از ژوئن سال ۲۰۱۶ به صورت خطی نشان می‌دهد. در این نمودار، تغییرات بین کمترین قیمت که ۵۷۰ دلار است و بیشترین قیمت که ۱۹۸۹۱ دلار است را در مقیاس خطی نشان داده می‌شود که با توجه به اختلاف قیمتی زیادی که بین این دو نقطه وجود دارد، نمایش تغییرات قیمت در نرخ‌های کمتر از هزار دلار با نمودار خطی مشکل خواهد بود.

این مشکل در نمودارهای لگاریتمی به شکلی بهتر حل شده است. با استفاده از نمودارهای لگاریتمی، می‌توان تغییر مقیاس محور عمودی را از خطی به لگاریتمی انجام داد تا بتوان تغییرات را به شکلی واضح‌تر از پیش مشاهده کرد. در نمودارهای لگاریتمی، از درصد تغییر بین قیمت‌ها به جای تغییر قیمت‌ها استفاده می‌شود. به این معنی که فاصله بین قیمت‌های ۱۰۰ دلار تا ۲۰۰ دلار با فاصله بین قیمت‌های ۵ تا ۱۰ دلار برابر است. چرا که هر دوی این تغییرات قیمت، به میزان دو برابر مقدار اولیه بوده‌اند. در یک نمودار لگاریتمی، اعداد ۰.۱، ۱، ۱۰، ۱۰۰ و ۱۰۰۰ و … نشان داده می‌شوند. واضح و مشخص است که با قائل شدن فاصله‌های مساوی بین اعداد ۱ و ۱۰ و نیز بین اعداد ۱۰۰۰ و ۱۰ هزار، تغییرات کوچکتر نیز قابل مشاهده خواهند بود.

نمودار فوق، نمودار تغییرات قیمتی بیت کوین از ژوئن سال ۲۰۱۶ بصورت لگاریتمی است. واضح است که تغییرات قیمت در بازه کمتر از ۱۰۰۰ دلار در این نمودار، بسیار بهتر از نمودارهای خطی قابل تشخیص خواهند بود.

حجم معاملات یا Trade Volume

حجم معاملات یا Trade Volume در واقع تعداد سهم‌ها یا ارزهای دیجیتال معامله شده را مشخص می‌کند که آن را می‌توان از بخش Indicators یا با فشار دادن دکمه / در TradingView به نمودارها افزود. هرچقدر حجم معاملات در یک بازه زمانی مشخص بیشتر باشد، طول میله‌ای که حجم را مشخص می‌کند نیز بیشتر خواهد بود. خط نارنجی که روی شکل زیر نشان داده شده است، در اصل میانگین متحرک حجم معاملات در بازه زمانی مشخص (معمولاً ۲۰ روزه) است. با این مفهوم «میانگین متحرک» در ادامه مقاله بیشتر آشنا خواهید شد. در تصویر زیر، نحوه افزودن حجم معاملات به نمودار را در TradingView مشاهده می‌کنید.

حجم معاملات

قیمت و حجم معاملات ارزهای دیجیتال، دو پارامتر مهم در تحلیل تکنیکال کریپتوکارنسی‌ها هستند که سیستم‌های معاملاتی، کاملاً بر اساس آن‌ها بوجود آمده‌اند. رنگ میله‌هایی که حجم معاملات را در هر بازه زمانی نشان می‌دهد، با توجه به اینکه آن شمع یا کندل به صورت نزولی است یا صعودی، به رنگ سبز یا قرمز خواهند بود. یکی از کاربردهای مهم حجم معاملات در تحلیل تکنیکال، تائید شکست‌های مقاومتی یا Breakout و یا حمایتی Breakdown است که در صورت مشاهده حجم بالای معالمات، جهت انجام روند مورد نظر از این تائید استفاده می‌شود.

حال ببینیم که چرا تائید روند با حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال از جایگاهی مهم برخوردار است؟

تائید روند شکست و حمایت با حجم معاملات

همانطور که اشاره کردیم، حجم معاملات و قیمت در تحلیل تکنیکال از اهمیت زیادی برخوردار هستند. حجم معاملات در واقع مقدار خرید و فروش (معاملات) را در بازار نشان می‌دهد که در قالب بازه‌های زمانی مشخص صورت می‌گیرد. حجم معاملات در قسمت پائینی نمودار به نمایش در می‌آید. رنگ قرمز و سبزی که در این قسمت نشان داده می‌شود، بیانگر این است که حجم معاملات به صورت صعودی بوده‌اند یا نزولی.

اهمیت حجم معاملات Candlestick chart نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

گفتیم که از حجم معاملات در تحلیل تکنیکال به منظور تائید هنگام تغییر روندها و شکست‌های حمایتی یا مقاومتی استفاده می‌شود. از طرف دیگر، هر حرکتی که توسط قیمت‌ها انجام می‌گردد، قدرت آن را می‌توان به حجم معاملات اخیر آن نسبت داد. البته گاهاً نیز دلیل رشد یکباره و عجیب یک ارز دیجیتال با Candlestick chart نمودار شمعی حجم پائین می‌تواند دستکاری شدن آن و یا دخالت نهنگ‌ها باشد. برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به مثال زیر داشته باشید.

اهمیت حجم معاملات

تصویر فوق، نمودار حجم معاملات بیت کوین را در ۱۲ آوریل سال ۲۰۱۸ میلادی نشان می‌دهد.

خط روند نزولی قیمت بیت کوین در تاریخ ۸ آوریل شکسته شد و پس از آن در طی یک Pullback، قیمت آن دوباره با خط روند نزولی خود تماس داشته است. اعلام تغییر در روند در این نقطه با قطعیت بالا و به دلیل حجم پائین نمی‌تواند امکان‌پذیر باشد. در صورتی که چهار روز بعد از آن و در تاریخ ۱۲ آوریل، پس از مشاهده شدن حجم بالای معاملات، می‌توان روند صعودی را تائید نمود. برخی از تریدرها نیز پس از پول‌بک به خط روند نزولی، وارد موقعیت خرید می‌شوند که نسبت به دسته قبلی تریدرها، با به جان خریدن ریسک بیشتر، سودی بالاتر را از آن خود خواهند کرد.

کابرد دیگر حجم معاملات

کاربرد دیگری که حجم معاملات دارند، تشخیص قدرت روند در جریان است. به عنوان مثال، هنگامی که نمودار در حال رقم زدن سقف‌های بالاتر در حجم‌های پائین است، می‌توان این نکته را دریافت کرد که قدرت روند صعودی در حال کاهش می‌باشد و به زودی، باید انتظار تغییر روند را داشته باشیم. برای نمونه، مجدداً به نمودار بیت کوین در بازه زمانی مشابه (۱۲ آوریل ۲۰۱۸) نگاه کنید. واگرایی میان سقف‌های بالاتر یا Higher Highs و کاهش حجم معاملات، نشان از کاهش قدرت و تصمیم خریداران و روی کار آمدن فروشندگان و عرضه‌کنندگان دارد.

این مورد می‌تواند به شما در تشخیص دادن نقاط خروج از معاملات کمک زیادی کند تا برای اتخاذ کردن موضع فروش، خود را آماده کنید. از طرف دیگر، حجم معاملات می‌تواند در تائید شکست‌هایی که پس از شکل‌گیری الگوها اتفاق می‌افتند نیز استفاده نمود. برای مثال، در نموداری که در زیر مشاهده می‌کنید، پس از شکل‌گیری الگوری سر و شانه یا Head and Shoulders، شکست مقاومتی اتفاق افتاده و برای تائید کردن این موضوع بایستی از حجم معاملات در کندل مشخص شده استفاده نمود.

ابتدا حجم و سپس قیمت!

نکته آخر که در حجم معاملات ارزهای دیجیتال باید در نظر داشت، این است که در اغلب موارد، حجم معاملات پیش از تغییر کردن قیمت، سیگنال‌هایی را در خصوص تغییر روند به شما خواهند داد.

کاری که بسیاری از تریدرها انجام می‌دهند این است که با دنبال کردن حجم معاملات، بازگشت روند یا Reversal Trend را شناسایی می‌نمایند. به عنوان نمونه، همانطور که عرض کردیم، در یک روند صعودی، هنگامی که حجم معاملات رقم خورده در یک سقف، کمتر و کمتر می‌گردد، از نزدیک شدن به پایان آن روند صعودی خبر می‌دهد.

در این قسمت از تحلیل تکنیکال با نمودار ها،مقیاس نمودارها و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم در پست بعدی به شناسایی الگو ها در تحلیل تکنیکال میپردازیم.

این نوشته در تحلیل رمزارزها، سرمایه‌گذاری و خرید و فروش ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.

انواع نمودار در تحلیل تکنیکال

به صورت کلی سه نوع نمودار اصلی داریم که بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار میگیرند. البته انواع دیگری نیز داریم که تنها توسط عده ای از تحلیلگران مورد استفاده قرار میگیرند که جزو بحث ما نیستند. این سه نمودار اصلی شامل موارد زیر میشوند:

نمودار خطی

ساده ترین شکل از نمودارهاست که فقط از یک خط تشکیل شده است. این نمودار تنها قیمت های بسته شدن هر دوره را به یکدیگر متصل میکند و از متصل کردن این نقاط یک خط بدست می آید که همان خط اصلی نمودار ما میباشد. مثلا اگر نمودار شما در تایم فریم روزانه باشد، قیمت بسته شدن هر روز قیمت (Close Price) به یکدیگر متصل شده و نمودار خطی تشکیل میشود. این مورد برای تایم فریم های بالاتر و پایین تر نیز صادق است.

نمودار میله ای

نمودار میله ای جزئیات بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد. نام دیگر این نمودار OHLC می باشد. چون قیمت های باز شدن (Openn)، بالا (High)، پایین (Low) و همچنین قیمت بسته شدن را به شما نشان میدهد. از این رو به شکل واضح تری شما را از تحولات قیمت باخبر میکند.

نمودار شمعی ژاپنی

نمودار شمعی ژاپنی بهترین و کاملترین نوع نمودار است. این نمودار به شکل برجسته ای اطلاعات را به نمایش میگذارد. نه مثل نمودار خطی گنگ است و نه مثل نمودار میله نیاز به دقت بسیار زیاد برای دیدن قیمت های باز و بسته شدن دارد. در این نمودار سایه ها نقش High و Low را بازی میکنند. کندل های صعودی و نزولی با رنگ های متفاوت نمایش داده میشوند. بنابراین راندمان کار شما بسیار بالاتر خواهد رفت.

سه نمودار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال

نمودار های تخلیل تکنیکال

همه افرادی که از تحلیل تکنیکال برای بررسی بازارهای مالی استفاده می‌کنند، هر ساعت یا هر روز، قیمت‌ها را بررسی و نمودار این تغییرات را ترسیم می‌کنند. نمودارهای تکنیکال دو بعدی هستند. معمولا محور افقی را زمان و معمولا محور عمودی را قیمت تشکیل می‌دهد.

نمودارها دارای انواع مختلفی هستند:
  • می‌توانند در بازه‌های زمانی مختلفی ترسیم شوند که این بازه از یک دقیقه شروع ‌شده و تا ماهیانه ادامه دارد.
  • می‌توانند ساده یا لگاریتمی باشند.(تفاوت نمودارهای ساده و لگاریتمی این است که نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات را به دقت نشان می‌دهند، اما در نمودارهای حسابی یا ساده این مورد وجود ندارد.)
در حالت کلی سه نوع نمودار در تحلیل تکنیکال وجود دارد:

۱- نمودار خطی (Line Chart)

ساده ترین نموداری که در تحلیل تکنیکال استفاده میشود نمودار خطی هست.

نمودار خطی از بهم پیوستن متوالی قیمت نهایی به وجود می آید.

به عنوان مثال امروز قیمت پایانی سهام اپل ۱۸۰ هست و فردا نیز قیمت پایانی سهام اپل ۱۹۰ هست.

این دو نقطه را بهم وصل میکنیم میشود نمودار خطی.

توجه داشته باشید که نمودار خطی فقط از قیمت پایانی استفاده میکند.

زیرا برخی Candlestick chart نمودار شمعی از معامله گران فکر میکنند که قیمت پایانی مهمترین قیمت ممکن است.

نمودار خطی

۲- نمودار میله‌ای(Bar Chart)

یکی از ایرادهای اصلی نمودار خطی این بود که این نمودار فقط قیمت های پایانی را بهم وصل میکرد.

فرض کنید قیمت سهام اپل از ۱۹۰ در یک روز شروع میشود و در ساعت های ابتدایی روز به ۲۰۰ دلار نیز میرسد.

ما دوباره باز میگردد به سطح ۱۹۰ و در آن قیمت بسته میشود.

نمودار خطی فقط همان قیمت پایانی ۱۹۰ را نشان ما میدهد، مانند قیمت پایانی دیروز.

هنگامی که این نمودار را ببینیم انگار تغییر خاصی در نمودار رخ نداده و خیلی بازار کسل و بی روحی را تجربه کرده است.
اما حقیقت چیز دیگری بوده است.

بهتر است بخوانید : کدام روش برای تحلیل سهام بورس بهتر است؟

به همین منظور یک نمودار جدیدی به وجود آمد به اسم نمودار میله ای، که در آن قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت در هر میله قابل بررسی است.

نمودار میله ای

همانطور که در شکل مشاهده میکنید، نمودار میله ای تمام اطلاعاتی را که یک معامله گر درباره قیمت میخواهد در اختیار او قرار میدهد.
اینکه در کجا باز شده است، در طی روز چه اتفاقاتی افتاده است و در پایان روز در چه عددی بسته شده است.

در کنار سمت چپ هر میله خطی وجود دارد که بیانگر قیمت باز شدن و در کناره سمت راست قیمتی وجود دارد که بیانگر قیمت بسته شدن بازار است.

هر میله بیانگر یک دوره از قیمت هست، ممکن است این دوره روزانه باشد.

۳- نمودار کندل شمعی ژاپنی (Candlestick Chart)

علاوه بر نمودار میله ای که درباره قیمت اطلاعات کاملی به ما میداد، نمودار دیگری نیز وجود دارد که تمام ویژگی های نمودار میله ای را دارد و دارای کاربرد بسیار گسترده ای در بازارهای مالی هست.

نمودار شمعی سال ها پیش توسط تاجران ژاپنی کشف شد و در سال ۱۹۹۰ به صورت رسمی در غرب ارائه شد.

این نمودار در هر دوره اطلاعات قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایین ترین قیمت را به ما میدهد.

بهتر است بخوانید : تحلیل تکنیکال چیست؟

قیمت در این شمعها بصورتی نمایش داده میشود که فیتیله های پایین معرف کمترین قیمت و فیتیله های بالا معرف بیشترین قیمت و بخش مستطیلی آن معرف اختلاف قیمت باز شدن و بسته شدن قیمت میباشد.

اگر بدنه شمع پر باشد، به معنی روند کاهش قیمت هست و پس قیمت بالایی قیمت باز شدن بازار هست.

اگر بدنه تو خالی باشد روند صعودی هست و قیمت پایینی قیمت باز شدن بازار هست.

نمودار شمعی

نکته مهم درباره نمودارهای شمعی این هست که از طرز شکل گیری شمع ها و حالت های مختلفی که به خود میگیرند الگوهای بسیار قدرتمندی تحت عنوان الگوهای شمعی به وجود آمده که بسیار در بازار فارکس پر کاربرد هستند.

توضیحات در خصوص یک کندل

همان‌طور که مشاهده می‌کنید این دو مورد، مثالی از الگوهای کندل استیک هستند که با نگاهی مختصر به آن‌ها می‌توان فهمید که در روز معاملاتی چه اتفاقاتی برای سهم یا آن شاخص افتاده است.

در یک کندل به این نکات باید توجه داشت:

  • بالای مستطیل
  • پایین مستطیل
  • بالای خط
  • پایین خط
  • رنگ مشکی در کندل
  • رنگ سفید در کندل

به‌نوعی که یک نقطه شروع و یک نقطه پایان داریم که دو طرف مستطیل را تشکیل می‌دهند و نقاط حداقل و حداکثر نیز به‌صورت خط عمودی تعیین‌ شده است. در اصطلاح در نمودار سمت چپ ابتدا سهم در یک نقطه بالایی بازگشایی‌ شده و سپس در طول روز نوساناتی داشته و در انتهای روز در قیمت پایین‌تری بسته ‌شده است و به همین دلیل برای سهم‌هایی که کندل با بدنه تیره تشکیل می‌دهند از یک نقطه بالایی بازگشایی‌شده و در انتهای روز در قیمت پایین‌تری بسته‌شده است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا