تفاوت تحلیل گری و معامله گری

تحلیلگر یا معامله گر؟
تحلیلگر یا معامله گر؟ اگر در بازارهای مالی فعال هستید حتما این دو واژه به گوشتان خورده است.برای موفقیت در بازارهای مالی باید معامله گر باشیم یا تحلیلگر؟ اصلا این دو با هم فرق دارند؟ در این مقاله آموزشی چیزهایی را متوجه می شوید که خیلی از افرادی که در این حوزه فعال هستند فراموش کرده اند و به آن توجهی نمی کنند.
تحلیل
اگر به تازگی وارد بازار بورس شده اید به احتمال خیلی قوی با استفاده از ویدیوهای رایگان در اینترنت با اصول ابتدایی تحلیل تکنیکال آشنا شده اید. مثل خود من وقتی وارد بازارهای مالی شدم قبل از هر چیز با راهنمایی دوستان نزدیکم اول تحلیل تکنیکال را یاد گرفتم. وقتی هم که اصول ابتدایی تحلیل را فهمیدم احساس میکردم یکی از قوی ترین تحلیلگر های بازار بورس هستم، با همان اصول ابتدایی چندین سود شیرین را گرفتم و در زمان خیلی کوتاهی همان سود ها را با مقداری از اصل سرمایه ام را با ضرر تحویل بازار دادم.
تحلیلگر
در اینجا نمی خواهم داستان بورسی خودم را توضیح دهم فقط یک خاطره کوچک از روزهای ابتدایی ورود به بازار را گفته ام که این تجربه را ۹۰ درصد تازه واردان دارند. اگر هم شما جز این دسته از افراد هستید که تصور میکنید برای موفقیت در بازارهای مالی باید یک تحلیلگر عالی باشید و هروز هم علم خود را در زمینه تحلیلگری بالا می برید. باید به شما بگویم، شما هم مثل روزهای ابتدایی من راه را اشتباه میروید.من روزی فهمیدم که راه را اشتباه میروم که تفاوت بین تحلیلگر و معامله گر را متوجه شدم.
در ابتدا تصور میکردم این دو با هم یکی هستند و اشتباه من هم همین بود. ما در بازار های مالی دو نوع تحلیل داریم ؛ تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. که تفاوت این دو را در یک مقاله آموزشی با نام “تحلیل بورس” دیگر گفته ام. کاری با تفاوت این دو ندارم ولی زمانی متوجه شدم مسیر موفقیت در بازار بورس از طریق تحلیل بازار، فقط ۲۰ درصد بازار است، بله درست متوجه شدید مطمئن هستم شما هم مثل آن روزهای من کاملا متعجب هستید، از آن روز همه چیز برای من عوض شد.
ارکان موفقیت در بازار بورس
برای موفقیت در بازار های مالی، ما ۳ پازل نیاز داریم تا به هدفمان که موفقیت مالی است برسیم؛ ۱. تحلیل بازار ( استراتژی ) ۲. مدیریت سرمایه ۳. روانشناسی بازار
تحلیلگر
الان با خودتان فکر می کنید موضوع تحلیلگر و معامله گر چه ربطی به این بحث ها دارد. تا آخر مقاله را اگر مطالعه کنید متوجه کل موضوع می شوید. من زمانی شروع به سود گرفتن های مداوم از بازار شدم که این ۳ رکن را فهمیدم. این سه اصل فرق بین معامله گر و تحلیلگر را به شما می گوید و اگر خیلی کوتاه بخواهم این سه رکن را توضیح دهم باید بگویم ؛
تحلیل بازار (استراتژی)
شما باید اصول تحلیل را یاد بگیرید، درصدی بنیادی و درصدی از اصول تکنیکال و از این اصول یک استراتژی معاملاتی بسازید که تحت هر شرایطی به این استراتژی پایبند باشید. ساخت استراتژی به این معنی است که شما تحلیل خود را فقط با یک ابزار انجام دهید، نه اینکه امروز فیبوناچی تحلیل کنید فردا الیوت، پس فردا چنگال اندرو و …..
معامله گر
خیلی از تازه واردها، نمودار را نگاه می کنند و یک روز با ابزار فیبوناچی میخرند، یک روز با الگوی کلاسیک می فروشند در اصلاح هر چیزی که به چارت بخورد معامله می کنند. اگر اصول تحلیل خود را به استراتژی تبدیل کنید تازه شما ۲۰ درصد مسیر موفقیت را رفته اید. و اینجا یک تحلیلگر هستید ولی تا معامله گر شدن هنوز راه دارید.
مدیریت سرمایه
بعد از طراحی استراتژی باید اصول مدیریت سرمایه را رعایت کنید که از ابتدایی ترین اصول آن، تشکیل یک سبد سهام است. یعنی تحت هر شرایطی نباید کل سرمایه را در یک سهام سرمایه گذاری کرد. این ابتدایی ترین اصول مدیریت سرمایه است. در اصلاح میگویند تمام تخم مرغ ها را در یک سبد نگذارید.
معامله گر
مدیریت سرمایه خیلی اصول دارد که باعث می شود ریسک شما در سرمایه گذاری کاهش پیدا کند. مدیریت سرمایه ۳۰ درصد از این مسیر موفقیت است. با ساخت استراتژی معاملاتی و اصول مدیریت سرمایه هنوز شما نیمی از مسیر، یعنی ۵۰ درصد موفقیت در بازارهای مالی را طی کرده اید.
روانشناسی بازار
۵۰ درصد باقی مانده موفقیت در بازارهای مالی به روانشناسی بازار بستگی دارد. تمام این مواردی را که گفتیم تئوری بازار است. روانشناسی هنگام عمل است. حالا سرمایه شما درگیر بازار شده است الان چه رفتاری از خود نشان میدهید؟ آیا به استراتژی خود پایبند هستید؟ به اصول مدیریت سرمایه ای که برای خود نوشته اید عمل میکنید؟ روانشناسی بازار اصول آموزشی خود را دارد که باید آن را یاد بگیرید.
روانشناسی بازار
تفاوت
همه اینها را گفتیم تا به تفاوت تحلیلگر و معامله گر برسیم. با شرایطی که در بالا گفتیم اگر شما اصول تحلیل را یاد بگیرید فقط ۲۰ درصد از بازار را میتوانید داشته باشید. ۸۰ تفاوت تحلیل گری و معامله گری درصد بازار را چطور میتوان رها کرد و ۲۰ درصد بازار را گرفت؟ به نظر شما این قمار نیست؟ اگر شخصی تحلیلی انجام میدهد حتی حرفه ای ترین تحلیلگر دنیا باشد، شما نمیتوانید با تحلیل آن شخص، سرمایه خود را بدون مدیریت سرمایه و روانشناسی بازار به خطر بیاندازید.
بورس
معامله گر کیست؟ | معامله گر کسی است که ۱. استراتژی معاملاتی دارد که به آن پایبند است. ۲. برای خود اصول مدیریت سرمایه مکتوب دارد. ۳. اصول روانشناسی بازار را کاملا میداند و به آن عمل می کند.
نتیجه
با همه گیر شدن شبکه های اجتماعی، بازار خرید و فروش تحلیل ( سیگنال ) برای افراد سود جو خیلی گرم شده است. متاسفانه افراد از ناآگاهی مردم سؤ استفاده می کنند و پول های سنگینی،برای فروش تحلیل سهام از مردم میگیرند.
برای کسب سود از بازارهای مالی قرار نیست کل مردم این اصول را که گفتم یاد بگیرند. سرمایه گذاری در بورس دو نوع است ؛ ۱. سرمایه گذاری مستقیم ۲. سرمایه گذاری غیر مستقیم. ۵۰ درصد مردم آمریکا سهام دار هستند و حدود ۸۰ درصد از این ۵۰ درصد به صورت غیر مستقیم در بورس سرمایه گذاری می کنند.
در دوره سرمایه گذار بورس ۱ ، از صفر تا صد اصول سرمایه گذاری غیر تفاوت تحلیل گری و معامله گری تفاوت تحلیل گری و معامله گری مسقیم را آموزش داده ام.
لطفا و خواهشا به صورت مستقیم، بدون کسب دانش معامله گری، اقدام به معامله نکنید، چون در نهایت سرمایه خود را از دست می دهید.
معامله گری نیاز به زمان و کسب دانش دارد که هر کسی زمان و شرایط آن را ندارد. با سرمایه گذاری غیر مستقیم می توانید چندین برابر بانک و حتی سرمایه گذاری در املاک سود کسب کنید. که اصول خیلی ساده ای دارد و اصلا نیاز نیست برای این نوع از سرمایه گذاری وقت بگذارید. در ضمن استرس سرمایه گذاری مستقیم را هم ندارد.
امیدورام این آموزش مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد.
حتما آموزش های دیگر ما را در زمینه “سرمایه گذاری” و “کسب و کار“ در سایت “رضا روشنایی“ مطالعه کنید.
همیشه پر سود و موفق باشد، یادتان باشد ثروتمند شدن عزت و افتخار است و برای ثروتمند شدن “آموزش“ اصل مهم و اول است.
تفاوت سرمایه گذاری، تحلیلگری و معاملهگری
بسیاری از افراد در بازارهای مالی متحمل ضرر و زیان میشوند و با ضرر از بازار خداحافظی میکنند. این مطلب را احتمالا افرادی که در سال 99 به بورس ایران وارد شدهاند بهتر درک میکنند. این موضوع مختص بورس ایران نیست و در همه بازارهای مالی صادق است. اگر میخواهید از جمله افرادی باشید که در بازارهای مالی به موفقیت میرسند در ابتدا باید تصویر روشنی از مفاهیمی مثل معاملهگری، تحلیلگری و سرمایهگذاری داشته باشید. سرمایهگذاران، تحلیلگران و معاملهگران از جمله افرادی هستند که در بازارهای مالی حضور دارند در حالی که افراد تازه وارد ممکن است اصلا جایگاه خود را در بین این افراد پیدا نکنند. بسیاری از افراد تا مدتها تفاوت بین سرمایهگذاری، تحلیلگری و معاملهگری را درک نمیکنند. در این مقاله قصد داریم دریچهای را به روی شما باز کنیم تا بتوانید جایگاه خود را پیدا کنید و در نهایت مسیر موفقیت در امر معالمهگری تفاوت تحلیل گری و معامله گری را بیابید.
تفاوت بین سرمایهگذاری، تحلیلگری و معاملهگری چیست؟
بحث سرمایهگذاری، تحلیلگری و معاملهگری کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. در ویدئوی آموزشی زیر کاملا این مفاهیم را تشریح کردهایم و تفاوتهای آنها را بیان کردهایم. این ویدئو را مشاهده کنید و بعد از آنکه جایگاه خود را در بازارهای مالی پیدا کردید ادامه مطلب را مطالعه کنید.
بعد از دیدن ویدئوی بالا اکنون باید تصمیم بگیرید میخواهید در بازارهای مالی چه جایگاهی داشته باشید. البته خیلی اوقات فرد باید چندسالی در بازار حضور داشته باشد و با انواع دوره های بازار برخورد کند و آن زمان میتواند باتوجه به روحیات و ظرفیت ذهنی-فکری تفاوت تحلیل گری و معامله گری خود به درستی تشخیص دهد که بدرد چه کاری میخورد و در چه زمینه ای موفق تر است.
به هرحال اگر تصمصم خود را گرفته اید (یا نگرفته اید) در ادامه مطلب برای هر کدام از این زمینه ها یک راهنمایی وجود دارد.
اگر شما یک سرمایهگذار هستید …
اگر شما قصد سرمایه گذاری در بورس را دارید در وهله اول باید با اصول سرمایه گذاری آشنا باشید و در وهله دوم دوران رونق و رکود بازار سهام ایران را بشناسید. در مرحله بعد باید با تحلیل بنیادی آشنا باشید تا بتوانید در زمان مناسب سرمایه گذاری مناسبی در سهام شرکتهای بورسی داشته باشید. در این راستا ابتدای ویدئوی زیر را ببینید و سپس مقالات زیر را مطالعه کنید.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک تفاوت تحلیل گری و معامله گری سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
اگر شما یک تحلیلگر هستید …
تحلیلگر کارش تحلیل است، نه سرمایه گذاری یا معاملهگری. معمولا تحلیلگرها به سرمایهگذارها مشاوره میدهند. اما یک تحلیلگر لزوما یک معاملهگر نیستند. تحلیلگری هیچ کمکی به معاملهگری نمیکند. آیا دوست دارید یک تحلیلگر باشید؟ ایرادی ندارد، ولی بدانید تحلیلگری برای شما نان نمیشود!
اگر شما یک معاملهگر هستید …
چیزی که بسیاری از افراد آرزویش را دارند موفقیت در معاملهگری است. اگر میخواهید یک معاملهگر موفق باشید باید یک سیستم معاملاتی داشته باشید. اکثر استراتژیهای معاملاتی بر اساس تحلیل تکنیکال طراحی شدهاند. اما این استراتژیها فاقد بازدهی مناسب هستند. نه به این دلیل که تحلیل تکنیکال مشکل دارد، به این دلیل که تحلیل تکنیکال برای تحلیل و توجیه حرکت قیمت مناسب است نه برای معاملهگری. باید گفت یک استراتژی معاملاتی سودده با بازدهی مناسب، چیزی نیست که در یک پیج اینستاگرام یا یک وبسایت بتوانید آن را پیدا کنید.
استراتژی معاملاتی مناسب بر اساس “زبان قیمت” طراحی میشود. چیزی که با عنوان “معاملهگری به روش سنتیمنتال” از آن یاد میکنیم. تقریبا همان چیزی است که در فضای آموزشی به نام “پرایس اکشن” میشناسند اما با کمی تفاوت، که البته این تفاوتها بسیار حائز اهمیت هستند.
برای آشنایی با این روش مقالات زیر را مطالعه کنید:
سنتیمنتال چیست؟
آموزش سنتیمنتال
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
معاملهگر و تحلیلگر چه فرقی با هم دارند؟
تجربهام ثابت کرده افرادی که سعی میکنند در عین معاملهگر بودن، تحلیلگر هم باشند معمولاً در محکم گرفتن هر دو سمت ریسمان شکست میخورند.
● معاملهگر و تحلیلگر توانایی همکاری با یکدیگر را دارند، اما قطعاً نقش آنها متفاوت است. یک معاملهگر پول به بازار تزریق میکند و عملکرد خود را بهسادگی اندازهگیری میکند؛ اما هدف اصلی یک تحلیلگر درک و کشف آن چیزی است که ممکن است در بازارها رخ دهد. او حقایق را اندازهگیری میکند.
● یک تحلیلگر قضاوت اشتباه خود را «ضعف بازار» مینامد.
● یک معاملهگر هنگام اشتباه، معاملۀ خود را میبندد و به سمت فرصت معاملاتی بعدی حرکت میکند. امیدوارم آسیب کمی دیده باشد!! اشتباه، فرض اساسی برای یک معاملهگر است. یک معاملهگر زمانی که اشتباه میکند و از بازار خارج میشود، مایل است بهاشتباه خود اعتراف کند؛ اما تحلیلگر به موقعیت معاملاتی بازکردۀ خود میچسبد تا فقط نشان دهد که درست گفته است.
● یک معاملهگر باید به هر هشداری واکنش نشان دهد و قواعد معاملاتی او میگوید: به اخبار توجه کن. بسیاری از تحلیلگران با بازار همراه میشوند و بهجای تلاش برای کسب سود در تلاشاند تا حرف خود را به اثبات برسانند.< وقت بسیار زیادی را برای یادآوری پیشبینیهای درست خود به دیگران صرف میکند>. به همین دلیل آنها معاملهای زیان ده را برای همیشه نگه میدارند. چراکه خروج آنها از معامله با زیان، آنها را مجبور به اعتراف اشتباهشان میکند.
● تحلیلگران به مطالعۀ صنایع، شرکتها و شرایط اقتصادی میپردازند. معاملهگران (حداقل بیشتر معاملهگران)، به مطالعۀ رفتار قیمتها میپردازند و کمتر به قیمت شرکت اهمیت میدهند.
● هنگامیکه یک تحلیلگر نظر خود را در مورد سهام یا وضعیت کلی بازار تغییر میدهد، آن را «تجدیدنظر در پیشبینی با توجه به تغییر عوامل بنیادی» نام مینهد. وقتیکه یک معاملهگر دیدگاه خود را در مورد دادوستد تغییر میدهد، آن را «انعطافپذیری برای حفظ سرمایه و بقا» خطاب میکند.
من یک چارتیست کلاسیک هستم. من به نمودارها بهعنوان یک ابزار معاملاتی نگاه میکنم، نه روشی برای پیشبینی قیمتها. من باور نمیکنم که نمودارها بتواند آیندۀ قیمت را دقیقاً پیشبینی کند. من معتقدم که نمودارها میتوانند فرصتهای منحصربهفردی با نسبت بازده بالقوه به ریسک اندک فراهم کنند. به نظر من این تنها ارزش واقعی نمودارها است. ایدۀ ایجاد سناریوهای بزرگ اقتصادی مبتنی بر یک نمودار کاملاً مضحک است.
واقعیت این است که بسیاری از آرایشهای نموداری بهخصوص الگوهای نموداری با مدتزمان کوتاهتر به موفقیت مطلوب نمیرسند. به همین علت است که بسیاری از معاملهگران تازهکار از نمودارها استفاده میکنند و پس از مدتی ادعا میکنند که نمودارها کارایی لازم را ندارد.
الگوهای نموداری ناکام میشوند و ظاهر آنها تدریجاً به الگوهای نموداری جدید و بزرگتر بدل میشود و این اتفاق دوباره و دوباره و دوباره رخ میدهد. من این روند را «بازتعریف نمودار» نام نهادهام. مدت همۀ الگوهای نموداری عظیم از ۶ تا ۱۲ ماه است که از دهها الگوی روزانۀ کوتاهمدت و صدها الگو با مقیاس زمانی کوچکتر که عمدتاً شکستخوردهاند ساختهشده است. درنهایت یک الگوی نموداری بالغ میشود و یک فرصت بزرگ سودآوری فراهم میگردد. این فرصتی است که به دنبال آن هستم.
من به دنبال نمودارهای خاص با نسبت بازده به ریسک ۲ به ۱، یا ۴ به ۱ یا حتی بالاتر هستم. من مطمئن نیستم که قیمت در روزها و هفتههای پیش رو چه عملکردی دارد؛ اما مطمئن هستم این نسبت بازده به ریسک نتایج مثبتی به ارمغان خواهد آورد.
یکی از موانع ذهنی یک معاملهگر تازهکار، ارتباط بین حقیقت یک بازار و کسب سود در یک عملیات معاملاتی است. این دو از هم منفصل هستند. توضیح این مفهوم اندکی دشوار است، اما همۀ سربازان تفاوت تحلیل گری و معامله گری خط مقدم این عرصه دقیقاً میدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنم.
در آخر اگر از پیشبینی قیمتها احساس غرور و افتخار میکنید، پس معامله کردن بدرد شما نمیخورد. اگر اینچنین هستید، سراغ کاری بروید که شامل سفارشات خرید و فروش نباشد. شاید بتوانید بهعنوان یک تحلیلگر کار پیدا کنید.
یک ضربالمثل دوستداشتنی میگوید: «هر فردی میتواند وارد بازار شود؛ اما چه کسی میداند دقیقاً باید چه زمانی خارج شود!» این مثل نمونۀ بارزی از تلفیق دنیای معاملهگری با دنیای تحلیلگری است. معاملهگر تحلیلگر باشید.
در این مطلب نخواستم پا را از تفاوت بین معاملهگر و تحلیلگر فراتر گذارده و به تفاوت بین تحلیلگران بنیادی و تکنیکی بپردازم و ایرادات عمدۀ آنها نظیر تعصب، تکبّر و خودرایی را نقد کنم! اما در مقدمۀ کتاب دایرهالمعارف الگوهای نموداری – توماس بولکوفسکی تلویحاً به بخشی از آنها اشارهکردهام! هدفم هم نقد یکجانبه و یکسویه نبود، لطفاً با ذهنی باز این مطالب را مطالعه فرمایید!
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
بازارهای مالی
ویلیام فیدر " یکی از خنده دارترین چیزها در بازار سهام ، این است که هروقت یک نفر اقدام به فروش می کند ، دیگری خریدار است و هردو نیز خودرا زیرک می دانند. " تحلیل گری با تریدری فرق
تحلیل طلای آبشده
تحلیل دلار
تحلیل سکه طلا
تحلیل طلای جهانی
تحلیل آتی سکه طلا
بازارهای جهانی
روانشناسی بازار
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
تحلیل و سیگنالهای دلار بریال | 6 | 59 | admin |
تحلیل و سیگنالهای سگه طلا | 8 | 46 | admin |
تحلیل و سیگنالهای طلای ابشده | 7 | 34 | admin |
تحلیل و سیگنالهای فارکس | 1 | 28 | admin |
تالار اول نبض بازار | 38 | 84 | admin |
تفاوت تحلیل گری و تریدر
ویلیام فیدر
" یکی از خنده دارترین چیزها در بازار سهام ، این است که هروقت یک نفر اقدام به فروش می کند ، دیگری خریدار است و هردو نیز خودرا زیرک می دانند. "
تحلیل گری با تریدری فرق دارد. تحلیل گر خوب الزاما تریدر خوبی نخواهد بود. نکته اش می دانید در چیست ؟
نکته اش آنست که تحلیل گر همه جوانب را می گوید لذا همیشه راست می گوید. ولی تریدر سوار موج میشود . موجی که اگر در اندازه گیری عمق و سرعت و ارتفاع آن اشتباه کند ممکن است در دریا غرق شود. به شناگر بودن خود غره نشوید که دریا هزار بازی دارد.
درانجام معاملات در بازارهای مالی 4 ستون داریم :
1. سیستم معاملاتی
2. مدیریت سرمایه
3. روانشناختی بازار
4. روانشناسی تریدر
این چهارستون ، پایه های چهارپایه ای است که باید با آرامش برروی آن نشست و با حذف یکی ازآنها هرچند 3 پایه ای را تشکیل میدهد که امکان جلوس برآن وجود دارد ولی امنیت کافی را ندارد و هر لحظه امکان سرنگون شدن 3پایه وجود دارد بخصوص اگر فاصله بین پایه ها دقیق تنظیم نشده باشد.تفاوت تحلیل گری و معامله گری
درمورد تک تک موارد فوق به تدریج صحبت خواهیم داشت ولی فعلا به تفاوتهای تحلیل گری با تریدری می پردازیم.
دریک متن تحلیلی جامع هم اهداف قیمتی در صعود و هم در نزول وهم احتمال رخ دادن هریک و هم احتمال رخ ندادن و شرایط لازم برای هردو قید میشود. باتوجه به ظرایف کلامی در نوشته های یک تحلیل و نیز ذهنیت افراد مطالعه کننده – که عمدتا دنبال تاییدی بر موقعیت خود هستند – عموما تحلیل گر همیشه درست خواهد گفت مگر آنکه تنها یک جهت را بصورت قاطع اعلام کرده باشد که آنهم تحلیل نیست ، بلکه سیگنال و پیش بینی است.
اعلام روند صعود یا نزول تنها در یک جهت ، تحلیل نیست بلکه پیش بینی است. و طبیعی است که هر پیش بینی میتواند اشتباه باشد. ولی درتحلیل جامع هردو طرف ولی باشرایط لازم برای رخ دادن و نیز احتمال آنها بیان میشود ولذا هر اتفاقی بیفتد تحلیلگر درست گفته است و کلام معروف " همانطور که پیش بینی شده بود " را خواهید شنید.
یک تریدر موفق برای انجام معاملات خود باید قدمهای زیر رابردارد:
1. تحلیل جامع از وضعیت بازاری که در آن میخواهد فعالیت کند .
این کار مربوط به حوزه کاری تحلیلگر است و تریدر در این قسمت خود ممکن است صاحب نظر باشد و یا خیر . درهرصورت این تحلیل باید قبل از ورود به بازار تهیه شود. نکته قابل توجه آنست که وظیفه تحلیل گر در همین یک کار است و تمامی قدمهای بعدی برعهده تریدر است و درحیطه تخصص و یا توانایی تحلیلگر ممکن است نباشد.
2. یافتن استراتژی های معاملاتی مفید برای رسیدن به سود دهی در معاملات . استراتژی معاملاتی یعنی سیستمی که ترکیبی از اندیکاتور ها و اسیلاتورهای مختلف است و می تواند بیانگر نقاط ورود و خروج و حد سود و زیان در معاملات باشد. این سیستم باعث میشود که همچون یک آدم آهنی بتوانید بعد از درک بازار و تحلیل آن منتظر اعلام نقاط ورود و خروج باشید. اعتماد به این سیستم معاملاتی از ارکان مهم برای انجام معاملات موفق است.
نکات فوق باتوجه بر تکنیکال است و گرنه در حوزه فاندامنتال نیز نیاز به یک چک لیست روزانه از عوامل مختلف موثر بر بازار احساس میشود که برای تحلیل فاندامنتال بسیار لازم است.
3. یافتن تایم فریم مخصوص خود
هر استراتژی معاملاتی را در تایم فریم های از 1 دقیقه تا یک ماهه میتوان مشاهده و تحلیل کرد . ولی هر تریدر بنا به موقعیت شغلی – روحی – جسمی خود باید تایم فریم مخصوص خود را داشته باشد .البته وضعیت بازار هم مهم است. مثلا تحلیل در تایم روزانه و هفتگی در آتی سکه طلا بنظر من در وضعیت کنونی که حداکثر تا 3 ماه آینده موقعیت باز میتوان اخذ کرد ، اتلاف وقت است.
این تایم فریم ازآن جهت اهمیت دارد که
الف – استراتژی معاملاتی سیگنال ورود و خروج را درهمان تایم فریم باید اعلام کند.
ب – حد زیان براساس نقاط ورود در همان تایم فریم باید مشخص شود.
ج – مدت زمان لازم برای رسیدن به سود دهی براساس همان تایم فریم تخمین زده میشود. نمیتوان در تایم فریم روزانه تحلیل کرد و انتظار داشت که بلافاصله پس از ورود به موقعیت به سود خیلی خوبی برسیم.
4. پس از تعیین تایم فریم و بکمک استراتژی معاملاتی کارهای زیر باید انجام شود.
4-1 . مطالعه تحلیل بازار جهت شناسایی محیط آن که شامل روند بازار ، وضعیت موجهای حرکتی بازار ، خطوط حمایت و مقاومت روزانه و هفتگی و ماهانه می باشد.
4-2 . تعیین نقطه ورود براساس استراتژی
4-3 . تعیین حد زیان براساس استراتژی
4-4 . تعیین نقطه خروج اولیه با حد سود ثابت براساس استراتژی
همه موارد فوق باید قبل از ورود به بازار انجام شود و تنها کاری که بعد از ورود به بازار انجام میگیرد قدم آخر است .
4-5 . تغییر نقطه خروج براساس حد تفاوت تحلیل گری و معامله گری زیان متغییر جهت افزایش سود
وحال می رسیم به بازار فیوچر ایران :
بعضی حرفها را باور نکنید.
این بازار برای بلند مدت نیست ودربهترین شرایط یک بازار میان مدت است ..
نان به نرخ روز بخورید.
به امید سود فراوان ، حد زیان خود را افزایش ندهید.
براساس فاندامنتال و مباحثی چون تحریم و شایعات دیگر موقعیت بلندمدت در خلاف جهت روند نگیرید.
نقطه خروج خود را دقت کنید.
هر زیانی را شناسایی نکنید.
بازی این بازار را باتوجه به بازار ایران بشناسید.
از هج بین دو ماه با یک وجه تضمین برای اهداف میان مدت خود استفاده کنید.
بخشی از سود خود را حتما از این بازار بیرون ببرید و دربازار نقدی سرمایه گذاری کنید.
نقطه ورود براساس استراتژی خیلی مهم است.
مباحث روانشناسی بازار فارکس برای آن بازار تهیه شده است. بازارآتی سکه و کشورایران قانون خودش را دارد. به این قانونها احترام بگذارید ، البته بعد از اینکه آنها را شناختید.
عزیزی فرمودند : " من همیشه میخرم ، فروشنده 950 هزار تومانی تیرماه الان کجاست؟ " این نوع نگاه باعث خروج شما با اجبار زیان کردن تفاوت تحلیل گری و معامله گری از این بازار خواهد شد. آن فروشنده یا تا یک ماه دیگر سروکله اش برای شناسایی سود پیدا خواهد شد و یا آنکه تا کنون به کنار خریدار کال مارجین شده 1600000 تومانی دی ماه رفته است. در هردو صورت بنظر نگارنده اگر هردوی این افراد تاکنون مجبور به خروج از تفاوت تحلیل گری و معامله گری بازار نشده اند و وجه تضمین خود را تامین کرده اند -به امید سود دهی - هردو راه به ترکستان می برند. این بازار برای اینگونه جنگولک بازیها نیست. یادمان باشد که اسم بازار ما آتی سکه است ولی عملا کالای آن کالایی است که تنها تامین کننده واقعی اش دولت است.
چیزی به نام کف بازار نداریم. هرعددی که یک بار دیده شود احتمال مجدد دیده شدنش وجود دارد مگر آنکه زمان تثبیت در بالای آن کف قیمتی به مقدار قابل توجهی برسد که درآنصورت هم دیگر کف قیمتی نیست بلکه رویا است. مثل رویای سکه 100 هزار تومانی .
تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری
وقتی حرف از ایجاد ثروت در بازار سهام می شود، سرمایه گذاری و معامله گری دو مفهوم متفاوت در این حوزه هستند که ممکن است عده ای آنها را با هم اشتباه بگیرند. در حالیکه سرمایه گذاری و معامله گری رویکردهای بسیار متفاوتی در ایجاد ثروت یا ایجاد سود در بازار سهام دارند که برای درک تفاوت های آنها، پیشنهاد می شود که با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید.
به مثال زیر توجه کنید:
تصور کنید امروز، شما و دوستتان مقدار کافی بذر برای کاشت در مزارع خود خریداری کرده اید که شما آن را چند روز بعد به شخصی دیگر با قیمتی بالاتر می فروشید زیرا فکر می کردید با این راه سود زیادی کسب می کنید؛ ولی دوست شما، آن ها را کاشت و اجازه داد برای مدتی رشد کنند؛ او سالها این کار را ادامه داد و در نهایت تعداد بیشتری بذر از آنچه خریداری کرده بود، فروخت و سود زیادی کسب کرد، این در واقع تفاوت سرمایه گذاری و معامله گری است!
در حقیقت، سرمایه گذاری و معامله گری هر دو شامل کسب سود در بازارهای مالی می باشند اما این هدف را از راه های مختلف دنبال می کنند:
معامله گران با هدف سودهای کوتاه مدت طی هفته ها، روزها یا حتی چند دقیقه در بازار فعالیت می کنند. آنها اغلب به جای چشم انداز بلند مدت یک شرکت، بر روی عوامل فنی بازار تمرکز می کنند. آنچه برای معامله گران مهم است، این است که بازار در کوتاه مدت به کدام جهت حرکت خواهد کرد و چگونه معامله گر می تواند از آن حرکت سود ببرد.
اما در عوض، سرمایه گذاران با بررسی چشم انداز آینده ی شرکت برای یکسال آینده یا بیشتر، افق زمانی بلندمدت تری دارند.
سرمایه گذاری بهتر است یا معامله گری؟
پاسخ به این سوال، ممکن است بسته به شرایط فرق کند و نمی توان به طور قطع گفت کدام یک از این روش ها بر دیگری برتری دارد. بیشتر بستگی به بازدهی دارد که شما منتظر آن هستید. این شما هستید که باید تشخیص دهید می خواهید در بازار سهام معامله گر یا سرمایه گذار و یا ترکیبی از هر دو باشید. با خواندن ادامه مطلب، شاید متوجه شوید که کدام یک از این روش های سود دهی برای شما مناسب تر است:
تفاوت بین معامله گری و سرمایه گذاری
سرمایه گذاری و معامله گری دو روش متفاوت برای سودآوری در بازارهای مالی می باشند. هم سرمایه گذاران و هم معامله گران از طریق مشارکت در بازار به دنبال سود هستند؛ اما نهایتا، سرمایه گذاران از طریق خرید و نگهداری دارایی، به دنبال بازده بیشتر در یک دوره طولانی هستند. در طرف مقابل، معامله گران از مزایای بازارهای صعودی و نزولی برای ورود و خروج از موقعیت ها در بازه تفاوت تحلیل گری و معامله گری زمانی کوتاه تر بهره می برند و سودهای مکرر و کوچکتر می گیرند.
زمان بندی شدیدترین تفاوت بین معامله گری و سرمایه گذاری است، اما تمرکز آنها نیز تفاوت بسیاری دارد. سرمایه گذاران پتانسیل یک شرکت برای رشد یا ارزش طولانی مدت را مطالعه می کنند، اما معامله گران اغلب از تغییرات قیمتی کوچک در بازار استفاده می کنند و با معاملات کوتاه مدت برای به حداکثر رساندن بازده روزانه و هفتگی خود تلاش میکنند.
سرمایه گذاران بعضا زیان های کوتاه مدت خود را نادیده می گیرند چرا که پول خود را با هدف سالها، دهه ها یا حتی برای دوره های طولانی تر سرمایه گذاری کرده اند. در حالی که برای معامله گران زیان های کوچک نیز می تواند دردسر آفرین باشد چرا که سودهایشان نیز کوچک است. بنابراین بسیاری از آنها از ابزارهایی مانند حد ضرر، در هر معامله استفاده می کنند.
معامله گری به طور نسبی شامل ریسک بالاتری است اما از طرفی می تواند یک منبع درآمد ثابت برای کسی که از آن استفاده می کند، به ارمغان آورد. از آن طرف، سرمایه گذاران با دید بلند مدتی خود، ریسک کمتری را متحمل می شوند اما نمی توانند به سرمایه گذاری خود به دید یک منبع ثابت درآمد نگاه کنند و برای آنها داشتن شغل دیگر الزامی می باشد.
تفاوت ها بر اساس نگرش ها و سخن هایی از زبان معامله گران و سرمایه گذاران
معامله گر (خرید و فروش)
سرمایه گذار (خرید و نگهداری)
من یک معامله گرم و از شخصیت بی تابی برخوردارم و به شخصیت خرگوشی معروف هستم، هدف من رسیدن سریع به سود است، در لحظه تصمیم می گیرم و شعار من سوددهی سریع و متغیر است.
من یک سرمایه گذار هستم. شخصیت لاکپشتی دارم، در رویکرد کند، اما ثابت قدم هستم و با فکر تصمیم می گیرم، تجزیه و تحلیل شعار من است.
من طی چند دقیقه یا حداکثر چند روز تصمیم می گیرم و به خرید و فروش با سرمایه ام می پردازم.
من برای تصمیماتم وقت زیادی می گذارم و آن ها را می سنجم تا اشتباهی نکنم.
من می دانم که از دست دادن زمان مناسب برای ورود یا خروج ممکن است منجر به ضرر شود.
تفکر من این است: وقت خود را در بازار نگذرانید تا نوسانات کوتاه مدت بازار شما را آزار ندهند.
من به کاری که شرکت انجام می دهد، توجه نمی کنم و فقط به حرکات قیمت سهام آن نگاه می کنم.
من کلیه تصمیماتم را بر اساس چشم انداز رشد شرکت استوار می کنم.
من ریسک بیشتری را با تمایل به سودهای کوتاه مدت دارم.
من ریسک کمتری دارم و برای طولانی مدت سرمایه گذاری می کنم.
من بیشتر براساس تحلیل تکنیکال و تابلوی سهم معامله می کنم.
من انتخاب هایم را بیشتر بر اساس تحلیل بنیادی انجام می دهم.
خطاب به سرمایه گذار: من سریع ترم.
خطاب به معامله گر: من باهوش ترم.
جمع بندی
در این مقاله به طور کامل با تفاوت های سرمایه گذاری و معامله گری آشنا شدیم. هر دو مقوله، از روش های کسب سود در بازارهای مالی می باشند و هر یک مزیت های خاص خود را دارند. انتخاب هر یک از آنها بیشتر از همه به شخصیت فرد بستگی دارد. برخی از افراد حتی ممکن است ترکیبی از هر دو مورد را به کار گیرند. به عنوان مثال مقداری از سرمایه خود را با دید بلند مدت روی چند سهم سرمایه گذاری کنند و با باقی آن به نوسانگیری بپردازند.