استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟

استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟
قبل از پرداختن به اصول سرمایهگذاری موفق، بهتر است یک تعریف کلی از سرمایهگذاری ارایه بدهیم.
سرمایهگذاری به زبان ساده یعنی تبدیل پول به چند نوع کالا یا دارایی که در حال حاضر مصرف نمیشود و افراد میخواهند با نگهداری آن برای مدتی در آینده از سود د هی آن بهره ببرند.
این داراییها موارد مختلفی را میتواند شامل میشود، از جمله سکه، طلا، ارز، مسکن، گواهی سپرده، سهام عادی یا سهام صندوقهای سرمایهگذاری و غیره.
در این خصوص ما در مقاله «انواع مدلها و روشهای سرمایهگذاری را بشناسیم» به طور مفصل به این مساله پرداختهایم که مطالعه آن را توصیه میکنیم.
وارن بافت نیز سرمایهگذاری را فرایند برنامهریزی برای پول توصیف میکند تا در آینده پول بیشتری نصیب شما شود.
افرادی میتوانند بهترین مدیریت سرمایه را داشته باشند که با اصول سرمایهگذاری صحیح آشنا بوده و آنها را به کار بگیرند.
موفقیت در بازارهای بورس؛ مسکن، طلا، سکه یا ارزهای دیجیتال، نیازمند این است که شما دانش و تجربه کافی را در این حوزهها داشته باشید. در غیر اینصورت سرنوشت شما هم شبیه به هزاران فرد مالباخته بورسی در سال 99 خواهد بود!
برخی افراد با عدم آگاهی از اصول سرمایهگذاری صحیح و پیروی از انگیزههای غلط وارد حوزه سرمایهگذاری میشوند. حتی پس از تحمل زیانهای زیاد؛ باز هم اشتباه خود را تکرار میکنند به امید اینکه روزی موفق خواهند شد.
در این مقاله قصد داریم به بر رسی و توضیح اصول سرمایهگذاری موفق و آسیبها و تهدیدات پیشروی سرمایهگذاران بپردازیم.
در ادامه نیز برخی نکات طلایی از اصول سرمایهگذاری وارن بافت به عنوان سومین فرد ثروتمند جهان را باهم مرور کنیم.
در اصول سرمایهگذاری موفق از این 10 نکته غافل نباشید
در این بخش به برخی اصول مهم و حیاتی درباره سرمایهگذاری میپردازیم که رعایت آنها به شما کمک خواهد کرد تا سرمایه خود را به روشی بهتر و کارآمدتر مدیریت کنید .
قبل از هر چیز آموزش ببینید
یکی از پایهترین اصول در بحث سرمایهگذاری این است که شما آشنایی کافی را نسبت به بازار هدف خود داشته باشید و در این زمینه آموزشهای لازم را ببینید.
باید این پیشفرض ذهنی را همواره بپذیرید که بدون آموزش نمیتوان به هیچ بازاری ورود کرد. چرا که امکان دارد موجب از بین رفتن سرمایه شما شود.
یادتان باشد حتی وارن بافت هم در ابتدا به عنوان متخصص شروع به سرمایهگذاری نکرده است.
بهترین سرمایهگذاران در دنیا، در ابتدا هیچ اطلاعاتی نداشتند و تازهکار بودند. اما با آموزش و پشتکار و بهکارگیری اصول سرمایهگذاری موفق راه خود را هموار کردند.
علاوه بر آشنایی اولیه، باید تمام جوانب را نیز مورد تحقیق قرار دهید؛ چگونگی بررسی شرایط بازار هدف و چالشهایی که در آن وجود دارد را آموزش ببینید.
اگر از توانایی اولیه برای شناخت بازارها برخوردار نیستید؛ به موسسههای آموزشی که در این زمینه فعالیت دارند مراجعه کنید.
در خصوص کوتاه یا بلندمدت بودن سرمایهگذاری تصمیم بگیرید
مشخص کردن زمان و مدت سرمایهگذاری در تصمیمات سرمایهگذاری مهم است. تحقق هدفهای شما به بازههای زمانی مختلفی نیاز دارد.
به طور مثال اگر سرمایهگذاری بلندمدت را انتخاب کردهاید؛ بنابراین نباید اهدافی که در کوتاه مدت کاربرد دارد را در نظر بگیرید و توقع سود آنچنانی نداشته باشید و بالعکس.
چقدر ریسکپذیرید؟
قدرت ریسکپذیری خود را بسنجید و قبل از شروع به سرمایهگذاری، نگاهی به تصمیمات مهم در دوران بحرانی زندگیتان بیاندازید و خود را ارزیابی کنید.
ذهن و روان شما باید آمادگی مقابله با بحران را داشته باشد. اگر نتوانید خود را در دوره بحران مدیریت کنید؛ خطرهای احتمالی در مسیر سرمایهگذاری شما قرار میگیرد.
از مهمترین اصول سرمایهگذاری موفق این است که میزان ریسکپذیری و حتی ریسکگریزی خود را شناسایی کنید. تا با بیثباتی و عدم آمادگی در مواقع بروز بحران مواجه نشوید. چرا که ممکن است سرمایهتان را از دست بدهید.
از مهمترین اصول سرمایهگذاری موفق این است که میزان ریسکپذیری و حتی ریسکگریزی خود را شناسایی کنید.
به سرمایهگذاری در داراییهای مولد توجه کنید
یکی از راههای افزایش سرمایه، فعالیتهای سفتهبازی مانند خرید ارز و طلا است. اما خوب است بدانید اصولیترین و بهترین نوع سرمایهگذاری از نوع سرمایهگذاری بر روی دارایی مولد ثروت است. یعنی میتوان از طریق آن سرمایه و ثروت جدید تولید کرد.
به طور مثال اگر شما یک ساختمان بخرید و همان را نگهداری کنید، تنها از محل افزایش قیمت احتمالی آن میتوانید منتفع شوید. اما اگر همان ساختمان را اجاره دهید، آن را به دارایی مولد تبدیل کردهاید که از طریق آن ثروت (اجاره بها) تولید میشود.
شناسایی بازار هدف و تشکیل پرتفوی بهینه
در بین اصول سرمایهگذاری صحیح، ترکیب بهینهای که افراد برای سبد خود انتخاب میکنند؛ بسیار مهم است.
سعی کنید پسانداز خود را به صورت داراییهای مختلف نگهداری کنید. هیچ فرد سرمایهگذاری همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمیدهد.
از اینکه تمام سرمایه خود را به خرید یک سهم یا دارایی دیگری اختصاص دهید جدا بپرهیزید.
متنوعسازی کردن سرمایهگذاری و تشکیل یک ترکیب بهینه، یک استراتژی مهم برای کسب بازدهی بالا است. یکی از اصول سرمایهگذری وارن بافت؛ همین تشکیل پرتفوی بهینه و متنوع است.
اینکه چه حوزهای برای سرمایهگذاری مناسب است؛ چیزی نیست که با یک سمینار یا یک نرمافزار تجاری گران برای افراد مشخص شود. چرا که باید فاکتورهای خاصی را مدنظر قرار دهند.
شما بهتر است که با توجه به میزان سرمایه، ابتدا گزینههای مختلف سرمایهگذاری را مورد بررسی قرار دهید.
در نهایت پس از ارزیابی و تعیین اهداف و همچنین میزان ریسکپذیری و آستانه زیان، در مورد ترکیب دارایی و انتخاب سرمایهگذاری مناسب تصمیمگیری کنید.
چه انتظاری از سرمایهگذاری خود دارید؟
از جمله اصول سرمایهگذاری موفق این است که اهداف خود را مشخص کنید و تعیین کنید که از این سرمایهگذاری قرار است چه چیزی را به دست آوردید.
نیازها و تمایلاتی که دارید را به روی کاغذ بیاورید و بر اساس آنها اهداف و خواستههای کوتاهمدت و بلندمدت خود را بنویسید.
- آیا با سرمایهگذاری خود به دنبال یک خرید دارایی با ارزش مانند ملک هستید؟
- آیا هدف شما جهت تامین امنیت وضعیت مالی فرزندتان در آینده است؟
- آیا با سرمایهگذاری میخواهید دوران بازنشستگی را بدون دغدغه طی کنید؟
- آیا قصد دارید با سود سرمایهگذاری خود یک ماشین بخرید؟
اینها برخی از اهداف و تمایلاتی هستند که قبل از شروع به سرمایهگذاری باید مشخص شوند.
اهداف خود را مشخص کنید و تعیین کنید که از این سرمایهگذاری قرار است چه چیزی را به دست آوردید.
افراد حرفهای را استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ در کنار خود داشته باشید
سعی کنید افراد باتجربه و حرفهای را در بین دوستان خود بگنجانید و از تجربیات آنها استفاده کنید.
یک سرمایهگذار موفق باید بداند که کمک گرفتن از یک تیم مختصص یا یک مشاور حرفهای؛ میتواند به پیشبرد فعالیت او کمک کند.
در صورت نیاز استراتژی سرمایهگذاری خود را بهروزرسانی کنید
از دیگر اصول سرمایهگذاری صحیح این است که برنامه سرمایهگذاری خود را به صورت دورهای و بعد از مشورت با افراد با تجربه؛ بهروزرسانی کنید.
با این کار میتوانید ایدههای کابردی و جدیدی استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ را به آن اضافه کرده و همچنین ایدههای بد را از آن حذف کنید.
شروع به سرمایهگذاری مانند شرکت در یک رقابت است که باید یک طرح کامل و بینقص داشته باشید، بنابراین برای آن تلاش کنید و روشهای بهتری را برای آن در پیش بگیرید.
در هر شرایطی به برخی قواعد پایبند باشند
یک سرمایهگذار موفق باید قواعد خاص مربوط به خود را تعیین کند و به آن پایبند باشد.
تعیین این قواعد برای آن است که اگر در شرایط بدی قرار گرفتید؛ بتوانید با به کارگیری استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ آنها از آن وضعیت خارج شوید. بنابراین با سرپیچی از این قواعد، بیشتر به خود ضرر خواهید زد.
در مجموع با هر شکست یا موفقیتی اجازه دهید قواعد کار خود را بکنند و آنها را تغییر ندهید.
تعصب را کنار بگذارید
در سرمایهگذاری احساسات را کنار بگذارید و همیشه بر سرمایهگذاری روی یک سهم یا برند خاصی اصرار نورزید، زیرا در نهایت تصمیم اشتباه و احساسی را خواهید گرفت.
به طور مثال زمانی که سهام یک شرکت با افت قیمت مواجه میشود؛ به تحلیلهای خود پایبند باشید. از آن سهم خارج شوید و در دام سیر نزولی آن نیافتید.
به ندرت پیش میآید که فردی بدون هشدارهای متعدد متحمل ضررهای بزرگ شود. اگر این سیگنالها را نادیده بگیرید و احساساتی برخورد کنید، امید واهی جای نظم فکری را میگیرد.
از اصول سرمایهگذاری وارن بافت چه میدانیم
وارن بافت سومین مرد ثروتمند جهان است که ثروت خود را در بلندمدت از طریق کسب و کارهای سودآور و سرمایهگذاری به دست آورد.
در این بخش برخی نکات ارزشمند از اصول سرمایهگذاری وارن بافت یا همان قوانین طلایی سرمایهگذاری که در کتاب مقالاتش بیان کرده را شرح میدهیم.
تمرکز روی یک سبد سهام
احتمالا این جمله را معروف را شنیدهاید که «همه تخممرغهایتان را در یک سبد قرار ندهید»، به این معنی که سرمایه خود را به چند کسب و کار اختصاص دهید و ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهید.
وارن بافت عقیدهای به این جمله نداشت و از نظر او هیچ سرمایهگذار حرفهای، بدون شناخت و کسب اطلاعات دقیق وارد یک بازار نمیشود.
وی این جمله را به شیوه دیگر بیان کرد به این صورت که «همه تخممرغهایتان را در یک سبد قرار دهید و مراقب آن سبد باشید».
تاجر نباشید
وارن بافت به شدت به سرمایهگذاری در بلندمدت تاکید داشت و جمله معروفی دارد که «اگر آمادگی لازم برای نگهداری یک سهام تا 10 سال آینده را ندارید، بنابراین استحقاق لازم برای نگهداری از آن به مدت 10 دقیقه را هم ندارید».
او مخالف سرمایهگذاریهای سفتهبازانه بود و معتقد بود که سرمایهگذاری روی ارزشهاست که میتواند ثروتزا باشد نه رفتار تاجرگونه و خرید و فروشهای لحظهای.
انتخاب شرکتهای بنیادی
وارن بافت به سراغ سرمایهگذاری بر روی شرکتهایی میرفت که ارزش فعلی آنها کمتر از ارزش ذاتی آنها بوده و اصطلاح آتش زیر خاکستر را برای آنها به کار میبرد.
به اعتقاد وی، این شرکتها توان بالقوهای دارند که میتوانند هر آن رشد شارپی داشته باشند.
از جمله موارد مهم دیگر اصول سرمایهگذاری وارن بافت که به صورت تیتر وار میتوان نام برد به شرح زیر است:
- بر روی استعدادهای خود سرمایهگذاری کنید.
- همه اطلاعات مورد نیاز در مورد یک شرکت را قبل از سرمایهگذاری جمعآوری کنید.
- اخبار کذب و غیر کذب را از هم تشخیص دهید.
- در سرمایهگذاری صبور باشید.
افراد حرفهای میتوانند در شناخت اصول سرمایهگذاری صحیح به شما کمک کنند. مشاوره درحوزه انواع سرمایهگذارای به صورت تلفنی، حضوری و آنلاین با مشاوران حرفهای، بهترین گزینهای است که الوبیزنس برای شما فراهم کرده است.
استراتژی معاملاتی معکوس چیست ؟
اساس استراتژی معاملاتی شما می تواند در پاسخ دادن به این سوال به شما کمک کند .
دو جمله متناقض در بازارهای مالی را زیاد میشنوید ، یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند و عده ای عبارت ” هنگامی که همه در حال فروختن هستند شما خریداری کنید و هر گاه همه در حال خرید هستند ، شما بفروشید” را سرلوحه خرید و فروش خود قرار میدهند . در این مقاله قصد داریم هر دو دیدگاه را مورد بررسی قرار دهیم .
شنا در مسیر حرکت آب (استراتژی خرید در جهت روند)
خریداران و فروشندگان ، دلیل نوسان قیمت می باشند . روند قیمتی را نیز بر اساس قدرت خریداران و فروشندگان ایجاد می کنند . استراتژی مومنتوم که از قانون اول نیوتون اتخاذ شده است میگوید “یک جسم درحال حرکت ، تمایل دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران این استراتژی با شعار روند دوست شماست ، هنگامی که روندی شکل میگیرد تصمیم می گیرند وارد معامله شوند و تا تغییر روند با آن ارز یا CFD میمانند . از دید این گروه از تریدرها ، رشد منفی یا مثبت گذشته آن ، در آینده نیز ادامه خواهد داشت .
در این استراتژی تریدر ارز یا سهم مناسب را با تحلیل فاندامنتال پیدا میکند ، بعد صبر می کند روند دلخواهش تثبیت شود . لحظه ای که از شکلگیری روند مطمئن شد ، مطابق تحلیل تکنیکال ، هم مسیر با روند اقدام به ورود به ترید میکند . استراتژی خرید هم جهت با روند ، نقاط خروج کاملا واضح را دارد .
شنا برخلاف مسیر حرکت آب (استراتژی معکوس)
طرفداران این استراژی بر این باورند که بازار مالی به اطلاعات و خبرهای تازه ، بیش از حد عکس العمل نشان میدهد یا به عبارت دیگر واکنشها در نتیجه ی هیجانات زودگذر می باشد . واکنش بیش از حد به اطلاعات چیست ؟
سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به یک شرکت ، عکس العمل نشان داده و با به وجود آورن تقاضای بالا برای سهام آن شرکت ، موجب میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش پیدا کند . همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت ، سرمایه گذاران عکس العمل منفی بیش از اندازه ای به این اطلاعات نشان میدهند و با بالا رفتن عرضه ، قیمت آن سهم به پایینتر از قیمت واقعی خود میرسد .
بعد از عکس العمل نشان دادن به اطلاعات کوتاهمدت ، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح میگردد . به عبارت دیگر ، سرمایهگذاران در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح می گردد . به عبارت دیگر ، سرمایهگذاران در بلندمدت متوجه اشتباه خود می شوند و با بالا رفتن عرضه ، قیمت سهم کاهش پیدا می کند .
نشانههای افرادی با استراتژی سرمایهگذاری معکوس :
چک کردن پی در پی اخبار و تلاش جهت پیشدستی از بازار ، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس می باشد .
سرمایه گذارانی که این استراتژی را مورد استفاده قرار می دهند ، در صورتی که ببینند قیمت یک سهم در حال افزایش است اما تعداد بسیار اندکی پیشنهاد خرید یا توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد ، ممکن است در آن سهم یک قابلیت برای دستیابی به سود ببینند .
تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجیها جهت پیدا کردن تمایل بازار ، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و بهره گیری از دانش شخصی به منظور بررسی تحلیل های صورت گرفته ، اتخاذ میگردد .
۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس
ولی اگر استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کارآمدتر مشاهده کردید ، بایستی به قوانین این استراتژی تعهد داشته باشید ، ۵ قانون این روش به صورت زیر است :
قانون ۱ : خبر سوخته (هنگامی روزنامهها و اخبار در حال صحبت در مورد آن موضوع هستند ، همهچیز را تمام شده بدانید)
هنگامی اخبار یک موضوع ، در سطح گستردهای در رسانهها انتشار می یابد ، دیگر ارزشی برای سرمایه گذاری ندارد و آن خبر بیفایده است . به اصطلاح آن خبر سوخته می باشد ، یعنی اثر خود را گذاشته و پایان یافته است .
در جهانی که اخبار در کمتر از ثانیه موجب تغییر قیمت یک سهم یا ارز میگردد ، تصمیمگیری مطابق اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری موجب نجات سرمایه گذار یا به دست آوردن بازدهی نخواهد شد . به این دلیل که پیش از آنکه حتی خبر انتشار یابد ، قیمت تغییر کرده است .
قانون ۲ : هنگامی که همه در حال فروختن هستند شما خریداری کنید و هنگامی که در حال خرید هستند شما بفروشید .
برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر به فروش برسانید ، اغلب یک اختلاف نظر بنیادی با بازیگران دیگر بازار می یابید . زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار در پی سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است . بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه تلقی خواهند کرد .
قانون ۳ : هنگامی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد ، هیچکس به وجود حباب اشاره نخواهد کرد .
بازار وجود حباب را نادیده می انگارد ، به این دلیل که هیچکس قادر به تحمل ترکیدن حباب نیست .
تئوریهای بنیادی بازارهای مالی خیلی کم به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید معمولا به عنوان بدبینی قلمداد میشود .
منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند بایستی همانند یک فرد خشمگین و بدخلق ، همیشه مخالفت کنند و همیشه پیشبینیهایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از سوی دیگر ، یک فرد با استراتژی معکوس ، هیچوقت دچار رفتار دستهجمعی نمیشود .
قانون ۴ : هرگز هیچ توصیهای را جدی نگیرید .
به تعداد افراد فعال در بازار مالی تحلیل و برداشت نیز موجود است . شما بایستی متکی به تحقیقات خودتان باشید و مثلا تحلیل فاندامنتال یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و اطمینان حاصل کنید . زیرا به دست آوردن بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات به دست نمی آید و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید ، بلکه بازار مسیر خود را طی می کند و بازدهی از بازار تنها هنگامی به دست می آید که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید .
قانون ۵ : چیزی که برای شما واضح است ، دیگران قادربه درک آن نخواهند بود .
اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و میدانید این دیدگاه صحیح است ، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند . اگر دیدگاهتان درست باشد ، زمان خواهد برد تا خروجی موردانتظارتان اتفاق بیفتد .
در حقیقت این استراتژی به منظور خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آن را با ترید اشتباه گرفت و توقع جواب کوتاه مدت داشت .
نتیجهگیری
سرمایه گذاری معکوس ، قابلیت به دست آوردن سود بالا را دارد و بالطبع ریسک زیاد است و نیاز به صبر طولانی دارد ، زیرا طرفداران به این استراتژی ، بر این باورند که نظرات افراد و اقدامات آنها دو چیز کاملا متفاوت است . اما با این وجود ، باید همیشه توجه داشت که پول در تریدی کسب می شود که روندی در جریان باشد و همچنین ، وجود یک علامت قطعی جهت تایید بازگشت روند ، ضروری است .
عده ای از افراد که طرفدار استراتژی سرمایه گذاری معکوس هستند موفقیت زیادی به دست آورده اند ، اما اینکار به آسانی امکان پذیر نیست . افراد موفق در این استراتژی بایستی روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)
سخن پایانی
سرمایه گذاری و ترید در بازارهای مالی دو موضوع جدا از هم با استراتژی های متفاوت هستند که عده ای از افراد به اشتباه این دو روش را نمی توانند از هم جدا کنند و یا به تصور خویش با هم ترکیب می کنند تا روش بهتری ایجاد کنند . اما هنگام اجرای استراتژی جدید خویش دچار سردرگمی و یا اشتباه میشوند و نمیتوانند دلیل زیان خویش را بیابند .
نمونه ی این مورد ، در بودن با سهام در زیان به آسانی قابل مشاهده است . به نظر این تریدرها که سهامشان از حد ضررشان پایینتر آمده و یا سودشان در حال کاهش میباشد ، بودن با سهم از لحاظ استراتژی معکوس کار درست و عقلانی است ، اما این تصور اشتباه اینان در رابطه با بازار است . اغلب این افراد استراتژی خریدشان با فروششان متفاوت است که زمینه ساز اصلی زیان است . استراتژی خرید و فروش بایستی واحد و وابسته به یک نوع تحلیل باشد .
چه استراتژیهایی برای سرمایهگذاری در بورس وجود دارد؟
افراد همواره برای کسب سود بیشتر و افزایش داراییهایشان دنبال انتخاب راههایی برای سرمایهگذاری هستند.
هر فرد با توجه به میزان دارایی، میزان ریسک پذیری، اهداف خود و افق زمانی که مد نظر دارد، باید راه مناسبی را برای سرمایه گذاری بیابد.
مطلب مرتبط: توصیه میکنیم اصول سرمایهگذاری را اینجا بخوانید
هرچه میزان برگشت سرمایه در یک سرمایهگذاری بالاتر باشد، آن سرمایهگذاری موفقتر است. در راه انتخاب روش سرمایهگذاری مناسب برای سرمایهگذاری با مبحث استراتژیهای سرمایه گذاری مواجه میشویم.
اگر بخواهیم به تعریف لغوی و کلی کلمه استراتژی اشاره کنیم استراتژی عبارت است از: طرح درازمدتی که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و تبیین میگردد.
استراتژیهای سرمایهگذاری هم بیانگر مجموعه قوانین و رویهها و رفتارهایی هستند که سرمایهگذار را در روند انتخاب مناسبترین روش سرمایهگذاری متناسب با شرایطش در یک بازه زمانی یاری میرسانند.
سرمایهگذاران بایستی برای کاهش ریسک خود از برنامههای استراتژیک استفاده کنند.
معمولا به برنامهای استراتژیک گفته میشود که داراییها را در میان سرمایههای مختلف توزیع کرده تا بتواند ریسک سرمایه گذاری را کنترل نماید و فرد سرمایهگذار را به هدفش نزدیکتر کند.
در ادامه این مطلب نگاهی به چند استراتژی سرمایهگذاری خواهیم داشت و چند مورد از آنها را معرفی میکنیم.
سرمایهگذاری در بازار بورس و خرید و فروش اوراق بهادار راهی ایدهآل برای سرمایهگذاری محسوب میشود و این نوع سرمایهگذاری امروزه در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد اما این بازار از ریسک بسیار بالایی برخوردار است و بدون داشتن استراتژی صحیح در این بازار، حتی ممکن است سرمایه فرد سرمایهگذار از دست برود.
پس داشتن برنامه استراتژیک برای خرید و فروش سهام در بازار بورس ضروری است.
برای اینکه یک سرمایهگذار بتواند مناسبترین گزینه را انتخاب کند باید با انواع استراتژیهای مطرح شده از جانب بزرگان و محققان آشنایی داشته و با در نظر داشتن عواقب و آینده هرکدام، استراتژی متناسب با نیازهای خود را بیابد.
در ادامه پس از معرفی 2 روش تحلیلی، به بررسی چند مورد از این استراتژیها میپردازیم:
تحلیل بنیادی بازار سرمایه چیست؟
از قدیمیترین روشهای سرمایهگذاری در بازار بورس تحلیل بنیادی است.
در تحلیل بنیادی صورتها و گزارشهای مالی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. اطلاعات به دست آمده از صورتهای مالی و مقایسه آنها با وضعیت قبلی و فعلی شرکت و همچنین پیشبینی وضعیت شرکت در آینده و بررسی وضعیت صنعت مورد نظر، به سرمایهگذاران برای شناخت بهتر سهام یاری میرساند.
در تحلیل بنیادی پایه و اساس بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شده است و هردو جنبه کمی و کیفی شرکت مورد توجه قرار میگیرد.
در تحلیل بنیادی، تحلیل کمی نسبتها و پیشبینی درآمدها مورد بررسی قرار میگیرند و عملکرد مالی شرکت از طریق مقادیر عددی بیان میشود.
در این نوع تحلیل صورت درآمدها و ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد از مواردی هستند که مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.
در صورتی که تحلیل کیفی ساختار صنعت، تحلیل داراییها و بدهیها، کیفیت درآمدها، و تحلیل کیفیت مدیریت را مورد بررسی قرار میدهد. به طور کلی میتوان بیان کرد که تحلیل کیفی فرمول محور نیست و نمیتوان برای آن عدد و ارقام در نظر گرفت.
تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چیست؟
نوعی دیگر از استراتژیهای سرمایهگذاری استفاده از روش تحلیل تکنیکال است. در تحلیل تکنیکال به رفتارهای بازار توجه میشود و تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری بر اساس الگوهای سابق قیمت سهام شرکت گرفته میشوند.
مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات سهام، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و …. از مواردی هستند که تحلیل تکنیکال را شامل میشوند و این نوع تحلیل با بررسی ارتباط بین نمودارهای قدیمی و جدید به پیشبینی وضعیت بازار در آینده میپردازد.
به طور کلی یکی از فرضیات تحلیل تکنیکال این است که : تاریخ دوباره تکرار میشود! پس تحلیلگران تکنیکال بایستی زمان تغییر روند قیمتها را دریابند و در بازههای زمانی مناسب اقدام به خرید و فروش سهام نمایند.
1- استراتژی خرید پلکانی به چه معناست؟
یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری استراتژی خرید پلکانی است.
خرید پلکانی به این معناست که اگر فرد تصمیم به خرید سهم در حجم زیادی را دارد به جای خرید در یک روز معاملاتی و یا خرید به یک قیمت مشخص ، میزان حجم خرید خود را در چند روز معاملاتی و یا در چند دستور خرید متفاوت با قیمتهای متفاوت به صورت پلکانی به انجام رساند.
بدین ترتیب میتواند میانگین قیمت خرید خود را کاهش دهد و در صورت افت شدید قیمت سهم ضرر و زیان کمتری را متحمل شود و در صورت رشد سهم نیز میتواند با اضافه کردن تعداد سهم خود در روند صعودی سود مناسبی دریافت کند.
2- استراتژی متنوعسازی چگونه صورت میگیرد؟
همیشه این جمله برایمان آشنا بوده است که تمام تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذارید.
یکی از استراتژیهای سرمایهگذاری که با عنوان متنوعسازی از آن یاد میشود همین جمله است.
سرمایهگذاری در سهمهای متنوع به جای خرید با حجم زیاد تنها در یک سهم میتواند ریسک را کاهش دهد و زمانی که روند نزولی در سهمی اتفاق افتاد ضرر و زیان کمتری به فرد سرمایهگذار وارد شود.
متنوعسازی میتواند افقی (به معنای خرید سهام تمام شرکتهای حمل و نقل) و یا عمودی ( به معنای خرید سهام شرکت تولیدکننده خوراک دام، تولید کننده شیر و لبنیات و عرضه کننده محصولات لبنی) باشد.
البته این روش خالی از ایراد نیست چون متنوعسازی پرتفوی سرمایهگذار باعث افزایش هزینههای خرید و فروش میشود.
در استراتژی متنوع سازی نوع دیگری از استراتژی نیز گنجانده شده که از آن با عنوان استراتژی هستهای یاد میکنند.
این استراتژی یک نوع طرح سبد سرمایهگذاری محسوب میشود که در آن هسته سبد که بزرگترین بخش سبد است از یک صندوق مشترک شاخص استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ سهام با سرمایه کلان در نظر گرفته میشود و دیگر سهمها و صندوقها بخشهای کوچکتر سبد را تشکیل میدهند تا یک سبد سهام جامع را تشکیل دهند.
3- استراتژی خرید و نگهداری سهام چیست؟
در این نوع استراتژی سرمایهگذار نسبت به خرید سهام اقدام کرده و آن را برای دورههای زمانی طولانی مدت نگهداری میکند چون بر این باور است که نباید تحت تاثیر عوامل اثرگذار کوتاه مدت بر روی سهام قرار گرفت و گذشت زمان ارزش واقعی سهم را هویدا میکند.
همچنین با این روش هزینههای خرید و فروش به حداقل میرسند و بازگشت خالص کلی سرمایهگذاری افزایش میابد.
4 – استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی چیست؟
در این حالت سرمایهگذار اقدام به خرید سهام شرکتهایی میکند که در پایان سال مالی خود سود تقسیمی بالایی را برای سرمایهگذاران در نظر میگیرند.
لذا این نوع سرمایهگذاران با بررسی وضعیت شرکتها و میزان سود تقسیمی آنها در سالهای گذشته و عملکرد آنها در سال جاری سود را پیشبینی کرده و نسبت به خرید سهام شرکتهایی با سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشد کننده اقدام مینمایند.
5 – استراتژی سرمایهگذاری معکوس چیست؟
در استراتژی معکوس، سرمایهگذاران در زمان رکود بازار اقدام به خرید میکنند.
طرفداران استراتژی سرمایهگذاری معکوس در زمانی که بازار به سهام شرکتهای خوب و قدرتمند که شرایطی رو به رشد برای آنها پیشبینی میشود بیتوجه است اقدام به خرید آنها میکنند.
این شرکتها باید آسیبپذیر نبوده و همچنین دارای سوددهی پیوسته باشند.
یکی دیگر از فاکتورهای تصمیمگیری در این استراتژی رو به رشد بودن درآمد شرکت رو به افزایش است تا در طولانی مدت و در زمان رشد بازار از رشد قیمتی آنها بهره ببرند.
6 – استراتژی سرمایه گذاری گلهای
استراتژی گلهای که استراتژی تودهای نیز نامیده میشود، به عنوان یک تمایل در افراد برای تقلید از گروهی بزرگتر چه به صورت منطقی و چه به صورت غیرمنطقی بیان میشود.
انتخاب این نوع استراتژی میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد از جمله این تفکر که بعید است گروه بزرگی اشتباه کنند و یا به این دلیل که انسانها تمایل ذاتی به پذیرفته شدن در گروهها را دارند پس از جمعی پیروی میکنند تا مورد پذیرش آنها قرار گیرند.
برخی از سرمایهگذاران هیچ استراتژی خاصی ندارند و بیدلیل و بدون داشتن اطلاعات کافی اقدام به خرید و فروش سهام مینمایند. این افراد معمولا همیشه در صفهای خرید و فروش قرار میگیرند و ممکن است سود به دست آورند و یا زیان کنند.
نقطه مقابل این افراد گروهی هستند که از استراتژی سرمایهگذاری معکوس بهره میبرند و زمانی که همه به یک مورد برای سرمایهگذاری تمایل نشان میدهند اقدام به فروش میکنند و بالعکس در زمانی که همه فروشنده سهمی هستند آن سهم را خریداری میکنند.
این افراد معمولا از صف فروش سهم میخرند و در صفهای خرید اقدام به فروش سهم مینمایند.
این که کدام یک از این دو استراتژی مناسبتر است وابسته به شرایط بازار و سهم مورد نظر متفاوت است.
سایر استراتژیها
انواع دیگری از استراتژیها نیز وجود دارند مانند استراتژی خرید سهام شرکتهای کوچک که بزرگانی همچون وارن بافت هم از آن استفاده میکردند زیرا بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ بر این باورند که سودهای بزرگ معمولا از شرکتهای کوچک حاصل میشوند.
یا استراتژی مبتنی بر شاخص که در آن سرمایهگذاران با شاخصها پیش میروند و تمایل به سرمایهگذاری در سهمهایی دارند که اثرگذاری بیشتری روی شاخصها داشتهاند.
استراتژی ارزش به جای رشد هم نوعی دیگر از این استراتژیهاست به گونهای که سرمایهگذاران به سراغ خرید و نگهداری بلند مدت سهام شرکتهایی میروند که با قیمت کمتری پیشنهاد شدهاند ولی در طولانی مدت از پتانسیل رشد بالایی برخوردارند.
سخن آخر
انتخاب استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری نیازمند مشخص بودن هدف از سرمایهگذاری است.
بعد از مشخص کردن هدف سرمایهگذاری لازم است وسیله رسیدن به اهداف پیدا شود و این استراتژیها همان وسیله رسیدن به اهداف هستند.
برای دورماندن از هیجانات بازار بهتر است اصول و قواعدی را برای سرمایهگذاری در نظر گرفته و به این اصول پایبند بوده و در مقابل وسوسهها و بحرانها سنجیده عمل کنیم.
همانطور که پیشتر اشاره شد استراتژی بایستی متناسب با هدف و میزان ریسک پذیری و بازهی زمانی مورد نظر فرد سرمایه گذار در نظر گرفته شود.
فرد سرمایهگذار میتواند از هر یک از استراتژیها به تنهایی و یا در کنار هم و در ترکیب با هم استفاده کند تا بتواند به هدف مورد نظر خود دست یابد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
وارن بافت سرمایه گذار و اقتصاددان آمریکایی است که ثروت خالص او در سال ۲۰۱۹، ۸۲ میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شد. اما به راستی وی چگونه ثروتمند شد؟ استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟ از چه استراتژی هایی برای سرمایه گذاری استفاده کرد؟ آیا در زندگی کاری خود توانست موفق عمل کند؟ چطور میتوانیم مانند وارن بافت سرمایه گذاری کنیم و بازار را بشناسیم؟ پاسخ پرسش های بالا تجارب وارن بافت را در اختیار شما میگذارد.
در این مطلب نه تنها متوجه خواهیم شد “استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست”، بلکه از تجارب زندگی او نیز میتوانیم به منظور بهبود کیفیت زندگی کاری و کسب و کاریمان استفاده کنیم.
اما،وارن بافت کیست؟
واقعا کسی هست که در مورد وارن بافت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان، که جایگاه بالایی در لیست میلیاردرهای فوربز به دست آورده، چیزی نشنیده باشد؟ ثروت خالص او در اوایل سال ۲۰۲۰، ۸۹٫۱ میلیارد دلار آمریکا ثبت شده است. بافت به عنوان یک بیزینس من یا تاجر و یک نیکوکار شناخته میشود، اما شهرت او باعث شده است که بیشتر به عنوان یک سرمایه گذار موفق از او نام برده شود. با این تفاسیر، دور از انتظار نیست که از او به عنوان اسطور یاد میکنند. دلیل این امر، استراتژی های پیروزمند وی در دنیای سرمایه گذاری است. اصول و فلسفه ی او توسط افراد بسیاری در سرتاسر دنیا دنبال میشود.
برای اینکه یبشتر و عمیقتر راجع به زندگی او بدانیم…
وارن بافت متولد سال ۱۹۳۰ در شهر اوماها، در ایالات متحدهی آمریکا است. او در اوایل جوانی علاقهی فراوانی به دنیای کسب و کار و سرمایه گذاری مثل بازار سهام پیدا کرد. او مدرک کارشناسی خود را در مدیریت کسب و کار از دانشگاه نبراسکا دریافت کرد و تحصیلاتش را در دانشکدهی مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا ادامه داد. بعدها مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
بافت شغل خود را در ابتدای سال ۱۹۵۰ به عنوان یک فروشنده در موسسهی سرمایه گذاری آغاز کرد، اما در سال ۱۹۵۶ موسسهی بافت را برای شراکت در این امور راهاندازی کرد. پس از کمتر از ۱۰ سال، یعنی در سال ۱۹۶۵، او به مدیریت شرکت برکشایر هاتاوی درآمد. در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ بافت اعلام کرد که قصد دارد تمام ثروت خود را به خیره اهدا کند. سپس در سال ۲۰۱۰ او به همراه بیل گیتس کمپینی را تحت عنوان “قسم خوردن” به راه انداختند تا دیگر ثروتمندان نیز وارد مسیر نیکوکاری شوند.
در سال ۲۰۱۲ تائید کرد که به سرطان غدهی پروستات دچار شده است که خوشبختانه درمان وی تا به امروز با موفقیت سپری شده است. اخیرا نیز همکاری خود را با جف بزوس و جیمی دیمون شروع کرده تا موسسهی بهداشت و سلامت جدیدی را راه اندازی کنند که بر سلامت کارمندان متمرکز است. آنها پست مدیریت ارشد اجرایی در بیمارستان برگهام و زنان واقع در ماسوچوست را به دکتر آتول گاوانده سپردند.
بیشتر بخوانید: فلسفه مدیریتی وارن بافت
فسلفه ی وارن بافت
بافت از پیروی کنندگان تئوری سرمایه گذاری ارزشی بنجامین گراهام است. افرادی که از این تئوری تبعیت میکنند، به دنبال اوراق بهاداری هستند که قیمت آنها بر اساس ارزش واقعیشان به طرز غیر قابل توجیهی کم است. البته روش قابل قبولی که در تمام زمینهها صادق باشد، برای تعیین ارزش واقعی آنها وجود ندارد، اما قیمت آنها بیشتر مبتنی بر ارزیابی اصول شرکت تخمین زده میشود. در این مورد میتوانیم نام سرمایه گذاران ارزشی را شکارچیان معامله انتخاب کنیم. یعنی آنها همواره به دنبال سهامی هستند که طبق قیمت گذاری بازار، ارزش کمی دارند یا سهامی که ارزشمند اند اما توسط بیشتر خریداران کشف نشده اند.
بافت این رویکرد را وارد مرحلهی دیگری کرد. بیشتر سرمایه گذاران ارزشی با فرضیه ی بازار کارآمد (EMH) موافق نیستند. در این فرضیه آمده است سهام همواره در قیمت واقعی خود مورد تجارت قرار میگیرد. این امر معاملات را برای سرمایه گذاران سخت میکند؛ زیرا آنها نه میتوانند سهامی که قیمت کمتری دارند را خریداری کنند و نه میتوانند سهام را در مواقعی که حباب قیمت وجود دارد، بفروشند.
با این حال بافت نگران پیچیدگی های عرضه و تقاضای بازار سهام نیست. در واقع او آنچنان دغدغه ی فعالیت های این بازار را ندارد. این مسئله، مفهوم یکی از سخنان او را بیان میکند:” بازار در زمان کوتاه یک رقابت محبوب است و در طولانی مدت یک دستگاه توزین”.
او برای خرید هر سهام، شرکت را به صورت عمیق و ژرف بررسی میکنند و صرفا بعد از سنجش پتانسیل کلی آن، سهام را خریداری میکند. بافت هرگز به دنبال سود کلان نبوده و نیست، اما مالکیت شرکت های ممتاز درآمد خوب را نیز میتواند به همراه داشته باشد. هنگامی که بافت در شرکتی سرمایه گذاری میکند، او بیش از اینکه نگران این باشد که بازار ارزش واقعی آن را درک میکند، دغدغهی این را دارد که آیا این شرکت به عنوان یک کسب و کار مستقل میتواند درآمدزا باشد یا خیر.
ولی متد وارن بافت در سرمایه گذاری چگونه است؟
وارن بافت با پرسش سوال هایی برای درک رابطهی بین میزان برتری سهام و قیمت آن، سهام هایی با قیمت پایین پیدا میکند. به خاطر داشته باشید که این مسائل تنها مواردی نیستند که او مورد ارزیابی قرار میدهد. در ادامه توضیحی مختصر در رابطه با موارد مورد سنجش وی شرح می دهیم:
۱-عملکرد شرکت:
بعضا بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE) به عنوان بازدهی سرمایه گذاری به صاحبان سهام معرفی میشود که میزان درآمد آنها را بر اساس سهامشان مشخص میکند. بافت همیشه به نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام توجه میکند تا ببینند آن شرکت در مقایسه با دیگر شرکت های رقیب در صنعت عملکرد خوبی داشته است یا خیر. بازده حقوق صاحبان سهام به شکل زیر محاسبه میشود:
بازده حقوق صاحبان سهام₌ سود خالص ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
تنها ارزیابی بازدهی سال اخیر آن شرکت کافی نیست. سرمایه گذاران میبایست بازدهی حقوق صاحبان سهام در ۵ سال تا ۱۰ قبل را مورد سنجش قرار دهند.
۲-وام شرکت:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) دیگر اصلی است که بافت با دقت مورد ارزیابی قرار میدهد. او ترجیح میدهد میزان رشد درآمد از حقوق صاحبان سهام تامین شود بهجای اینکه برای این کار از وام یا قرض استفاده شود. این نسبت به صورت زیر محاسبه میشود:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ₌ کل بدهیهای شرکت ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
به منظور سنجش دقیقتر، بعضا سرمایه گذاران از وام دراز مدت به جای کل بدهیها در محاسبات بالا استفاده میکنند.
۳-حاشیه ی سود:
میزان سودآوری یک شرکت نه تنها به داشتن یک حاشیه ی سود، بلکه به افزایش آن وابسته است. این میزان از تقسیم درآمد خالص به فروش خالص به دست میآید. سرمایه گذاران باید به حاشیه سود پنج سال گذشته نگاه کنند؛ زیرا یک حاشیه سود سودمند نشاندهندهی عملکرد خوب آن کسب و کار است و افزایش در حاشیه، بیانگر مدیریت کارآمد و کنترل موفقیت آمیز در هزینه ها است.
۴- قدمت شرکت:
بافت عموما شرکتهایی را مورد بررسی قرار میدهد که حداقل ۱۰ سال است آغاز به کار کردهاند؛ بنابراین شرکتهای فناوری که عرضهی اولیهی سهام (IPO) خود را در دههی گذشته انجام دادهاند، در رادار او قرار نمیگیرند. او بیان کرده است که مکانیسم بیشتر شرکتهای فناوری امروزه را درک نمیکند و تنها در زمانی قادر به سرمایهگذاری در شرکتی است که بتواند آن را کاملا بفهمد. سرمایهگذاری ارزشی نیازمند به شناسایی شرکت هایی است که برای مدت طولانی سرپا بودهاند، اما در حال حاضر به میزان ارزش واقعی خودشان در بازار حضور ندارند.
۵-هرگز عملکرد گذشته را دست کم نگیرید؛
زیرا نشاندهندهی توانمندی (یا عدم توانمندی) شرکت به منظور افزایش ارزش سهام صاحبان سهام است. با این حال همواره توجه داشته باشید که عملکرد گذشته ی سهام، موقعیتشان را در آینده تضمین نمیکند. کار سرمایه گذاران ارزشی این است که تعیین کنند شرکت در مقایسه با گذشته تا چه اندازه خوب عمل کرده است. تشخیص این مسئله دشوار است، اما بافت به طرز غیر قابل باوری در آن حرفهای است.
آیا ارزان است؟ نه تنها پیدا کردن شرکتی که موارد بالا را دارا باشد دشوار است، بلکه فهمیدن این مسئله که آنها ارزش کمتری نسبت به قیمت واقعیشان دارند نیز سخت است؛ که بافت در این زمینه هم ماهر است.
یک سرمایه گذار باید بتواند تعدادی از اصول کسب و کار را در آن شرکت به منظور تشخیص ارزش واقعی آن، مانند درآمد، بازده و دارایی ارزیابی کند. البته لازم به ذکر است که ارزش واقعی یک شرکت معمولا بیشتر از زمان انحلال آن است؛ یعنی یک شرکت شکست خورده بیشتر از میزانی که الان ارزش دارد، فروش خواهد رفت. ارزش شرکت منحل شده شامل مواردی نامشهود مانند ارزش اسم برند که مستقیما در صورت مالی نیامده است، نمیشود.
استرتژی ارزیابی وارن بافت
هنگامی که بافت ارزش کلی شرکت را تعیین کند، او آن میزان را با سرمایه ی فعلی آن در بازار (ارزش و قیمت کلی و فعلی آن) مقایسه میکند. اگر میزان محاسبه شده حداقل ۲۵ درصد یا بیشتر از سرمایه آن در بازار باشد، بافت شرکت را به عنوان یک فرصت به شمار میآورد.
بافت در تمام موارد ذکر شده حرفهای بود. اگر چه تشخیص آنها ممکن است برای شما ساده به نظر برسد، اما سوالی که ذهن ما را به خودش مشغول میسازد و باعث شگفتی میشود، این است که وارن بافت چطور این به این اطلاعات و تجارب گرانبها دست پیدا کرده بوده است.
اما استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی و شیوهی سرمایهگذاری بافت در ۴ روش زیر دسته بندی میشود:
- کسب و کار
- مدیریت
- معیارهای مالی
- ارزش
در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
استراتژی کسب و کار:
بافت سرمایه گذاری خود را به شرکتهایی محدود میکند که بتواند به راحتی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد. اگر فسلفهی شرکتی مبهم باشد، اعتماد به استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ آن برای انجام پروژه یا عملکرد آن کاری دشوار است.
از این رو بافت در دورهی حباب دات-کام که در ایالات متحدهی آمریکا اتفاق افتاد، دارایی چندانی از دست نداد. این حباب در اوایل سالهای ۲۰۰۰ شیوع پیدا کرد و دلیل آن هم نقش به سزای شرکتهای جدید در حوزهی فناوری بود که دریافته بودند اگر دات کام یا e به ترتیب به آخر و اول اسم برند خود اضافه کنند سهامشان در بازار بورس رشد چشمگیری خواهد داشت. دلیل بافت برای اجتناب از خریداری سهام آنها نیز شاید همین امر باشد.
استراتژی مدیریت:
استراتژی مدیریت به بافت کمک کرد تا گزارشات شرکت را مورد بررسی قرار دهد و تشخیص دهد آنها توانستهاند سود سرمایههای ورودی را در درآمد خود حفظ کنند و به صاحبان آنها برگردانند یا اینکه پول آنها را هدر دادهاند. اما به طور کلی او از سناریوی دیگری بهره میبرد؛ اینکه بسنجد شرکتها مشتاقاند تا ارزش سهام صاحبان سهام را افزایش دهند یا برعکس، از آنها برای مقاصد شخصی استفاده کنند؟
برای بافت میزان شفافیت نیز امری مهم است. البته که همهی شرکتها ممکن است اشتباه کنند اما تنها آنهایی میتوانند اعتماد سرمایه گذاران را جلب کنند که خطاهایشان را پنهان نمیکنند.
در نهایت، وارن بافت همواره به دنبال شرکتهایی است که در تصمیمات راهبردی خود نوآوری دارند؛ نه آنهایی که از تاکتیکهای دیگران کپیبرداری میکنند.
استراتژی معیارهای مالی:
در این نوع استراتژی، وارن بافت بیشتر بر شرکتهای کم درآمد با حاشیه سود بالا متمرکز است، اما قبل از آن، او به اهمیت نقش محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی (EVA) نیز واقف است و در استراتژی خود از آن استفاده میکند. ارزش افزودهی اقتصادی سودآوری شرکت را پس از حذف سهام صاحبان آن از معادله، برآورد میکند؛ به عبارت دیگر، EVA سود خالص است، منهای مخارج مربوط به افزایش سرمایهی اولیه.
در اولین نگاه محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی پیچیده به نظر میرسد؛ زیرا به صورت بالقوه از بیش از ۱۶۰ مورد فاکتور میگیرد. اما به صورت عملی، تنها چند عدد از آنها که به شرکت و بخش مربوطه وابسته هستند، عملی میشوند.
ارزش افزودهی اقتصادی ₌ سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ₋ (مقدار سرمایهگذاری شده * میانگین وزنی هزینههای سرمایهای)
دو استراتژی پایانی در استراتژی معیارهای مالی بافت به لحاظ تئوری مشابه ارزش افزودهی اقتصادی است. اولین آنها این است که او مطلبی را تحت عنوان درآمد صاحبان مورد مطالعه قرار داده است. این مبحث کاملا در رابطه با میزان نقدینگی است که در دسترس صاحبان سهام قرار دارد و به آن جریان نقدی آزاد (FCFE) میگویند. بافت این مقیاس را اینطور معرفی میکند:
جریان نقدی آزاد ₌ (درآمد خالص + استهلاک) – هزینهی سرمایهای (CAPX) و سرمایهی در گردش (W/C)
درآمد صاحبان به بافت کمک میکند تا توانایی شرکت را به منظور تولید نقدینگی برای سهامداران بسنجد.
استراتژی ارزش:
در این بخش، بافت به دنبال تشخیص ارزش واقعی یک شرکت است و این امر را با استفاده از طرح ریزی درآمد آیندهی صاحبان انجام میدهد. سپس آنها را با درآمد امروزهی آنها مقایسه میکند. علاوه بر آن، بافت حرکتهای کوتاه مدت بازار را نادیده میگیرد و به جای آن، بر بازگشتهای درازمدت متمرکز میشود؛ اما در برخی موارد نادر، اگر یک معاملهی وسوسهانگیز ایجاد شود، ممکن است او در ناپایداریهای کوتاه مدت بازار نیز اقدام به عمل کند. برای مثال، اگر ارزش سهام شرکتی که اصول و مبانی قدرتمندی نیز دارد، از ۵۰ دلار به ۴۰ دلار نزول پیدا کند، امکان دارد بافت چند سهم بیشتر در زمان قیمت کمتر آن به دست آورد.
استراتژی های بافت در انتخاب یک سهم خوب، اصولی را پایه ریزی میکند که ریشه در فلسفه ی سرمایه گذاری ارزشی او دارد؛ اما به کارگیری و توسعه ی آنها میتواند امری دشوار باشد. افرادی که بتوانند از این ابزارهای تحلیلی با موفقیت استفاده کنند، میتوانند مانند او سرمایه گذاری انجام دهند و زندگی کاری خود را دگرگون سازند.
استراتژی معاملاتی معکوس
سهمی که درحال رشد هست بهتر است یا سهمی که در حال ریزش ویا سهمی که درحال اصلاح است؟ اساس استراتژی معاملاتی شما، به این سوال پاسخ میدهد. در این مقاله قرار است در مورد استراتژی معکوس صحبت کنیم. دو جمله متناقض در بازار بورس را زیاد میشنوید. یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند. و گروهی عبارت ” زمانی که همه درحال فروش هستند شما بخرید و هر زمان همه در حال خرید هستند، شما بفروشید.” را سرلوحه خرید و فروش سهام خویش قرار میدهند. در این مقاله هر دو دیدگاه را بررسی خواهیم کرد.
شنا در جهت حرکت آب (استراتژی خرید درهمگام با روند)
خریداران و فروشندگان، دلیل نوسان قیمتی سهم هستند. روند قیمتی را هم برآیند قدرت خریداران و فروشندگان میسازند. استراتژی مومنتوم که برگرفته از قانون اول نیوتون هست که میگوید “یک جسم درحال حرکت، گرایش دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران این استراتژی با استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ شعار روند دوست شماست، وقتی روندی شکل میگیرد تصمیم به ورود به سهم میگیرند. و تا تغییر روند با سهم میمانند. از نظر این دسته از معامله گران رشد منفی یا مثبت گذشته سهم، در آینده هم ادامه دار خواهد بود.
در این استراتژی معامله گر سهم مناسب را با تحلیل بنیادی پیدا میکند. سپس منتظر تثبیت روند دلخواه میماند. به محض مطمئن شدن از شکلگیری روند، بر اساس تحلیل تکنیکال، هم جهت با روند اقدام به ورود به معامله میکند. استراتژی خرید همگام با روند دارای نقاط خروج کاملا واضح است.
شنا برخلاف جهت حرکت آب (استراتژی معکوس)
طرفداران این استراژی معتقدند بازار سرمایه به اطلاعات و خبرهای جدید، بیش از اندازه واکنش نشان میدهد. به عبارت دیگر واکنشها بر اثر هیجانات زودگذر است. واکنش بیش از اندازه به اطلاعات چیست؟ سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به شرکت بیشواکنشی نشان داده. با ایجاد تقاضای بالا برای سهام آن شرکت، باعث میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش یابد. همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ شرکت، سرمایه گذاران واکنش منفی بیش از حدی به این اطلاعات میدهند. با افزایش عرضه، قیمت آن سهم به پایینتر از قیمت واقعی خود میرسد. پس از بیشواکنشی به اطلاعات کوتاهمدت، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح میشود. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران در بلندمدت به اشتباه خود پی برده و با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهش مییابد. سرمایه گذارانی که به استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتقدند، بهترین سرمایه گذاری های خود را در زمان آشفتگی بازار انجام میدهد. نمونه این دیدگاه را میتوان در مثالهای زیر دید:
۱- در سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۱۹۸۷
شاخص داوجونز در یک روز ۲۲ درصد سقوط کرد. در بین سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ ارزش بازار سهام در ۲۲ ماه، ۴۵ درصد کاهش یافت. آقای “وارن بافت” سرمایه گذار بسیار موفق دنیا، فرصت خرید خوبی در سهام واشنگتنپست در این سالها یافت. این سرمایه گذاری در سالهای بعد بازدهی خیرهکنندهای داشت و ۱۰۰ ها برابر رشد داشت.
۲- حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، دنیا برای مدتی متوقف شد. سهام شرکت بوئینگ که بزرگترین سازنده هواپیماهای تجاری است تا یکسال بعد از آن تراژدی نزولی بود. ولی بعد از آن، در طول پنج سال بعد، قیمت سهام این شرکت بیش از ۴ برابر شد. جان تمپلتون، یکی از پیشروان سرمایه گذاری در جهان بود که فقط به تحلیل بنیادی اعتقاد داشته و یکی از سرمایه گذاران معتقد به استراتژی سرمایه گذاری معکوس محسوب میشد. تمپلتون در کشورها و شرکت هایی سرمایه گذاری میکرد که حداکثر بدبینی نسبت به آنها وجود داشت.
به عنوان مثال، او در آغاز جنگ جهانی دوم، بخشی از سهام همه شرکت های سهامی عام اروپایی که بسیاری از آنها ورشکست شده بودند را خریداری کرد. با سود ۴ برابری بعد از اتمام جنگ، آنها را فروخت. افراد با استراتژی معکوس، بر این باورند که معامله گران و اکثریت بازار اشتباه میکنند و روندهای فعلی به زودی تغییر خواهد کرد. بنابراین برای دست یافتن به بازدهی باید ریسک کرد و در خلاف جهت بازار وارد معامله شد. و با صبوری، سهامداری کرد. بنابراین این افراد پس از کسب بازدهی از سهام با عملکرد خوب، این سهام برنده را میفروشند. و یک سهام بازنده را برخلاف اعتقاد عموم خریداری میکنند. سرمایه گذارانی که به استراتژی معکوس باور دارند، همیشه برخلاف نظر عموم و بزرگان حرکت نمیکنند. بنابراین وقتی یک سهم بطور مرتب قلههای بالاتر و بالاتری میرسد به این معنی نیست که سرمایه گذاران طرفدار استراتژی معکوس، از آن سهم نفرت پیدا کنند. بلکه این سرمایه گذاران به دنبال سهامی هستند که تصور عموم این است که در آن سهم روندی وجود ندارد.
نشانههای افرادی با استراتژی سرمایهگذاری معکوس:
چک کردن مداوم اخبار و تلاش برای پیشدستی از بازار، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس است. سرمایه گذارانی که از این استراتژی استفاده میکنند در صورتی که مشاهده کنند قیمت یک سهم در حال افزایش است. ولی تعداد خیلی کمی پیشنهاد خرید یا توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد، شاید در آن سهم یک پتانسیل برای کسب سود مشاهده کنند.
تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجیها برای یافتن تمایل بازار، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و استفاده از دانش شخصی برای بررسی تحلیل های انجام شده اتخاذ میشود.
۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس
اما اگر استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کاراتر دیدید، باید به قوانین این استراتژی پایبند باشید. ۵ قانون این روش به شرح زیر است:
قانون ۱
خبر سوخته (وقتی روزنامهها و اخبار به آن موضوع پرداختند، همهچیز را تمام شده بدانید) زمانی اخبار یک موضوع، در سطح گستردهای در رسانهها منتشر میشود دیگر برای سرمایه گذاری ارزشی ندارد و آن خبر بیفایده است. به اصطلاح آن خبر سوخته است یعنی اثر خود را گذاشته و تمام شده است. در دنیایی که اخبار در کسری از ثانیه باعث تغییر قیمت یک سهم یا دارایی میشود، تصمیمگیری براساس اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری باعث نجات سرمایه گذار یا کسب بازدهی نخواهد شد. زیرا قبل از اینکه حتی خبر منتشر شود، قیمت تغییر کرده است.
قانون ۲
وقتی همه در حال فروش هستند شما بخرید و وقتی در حال خرید هستند شما بفروشید. برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر بفروشید، معمولا یک اختلاف نظر بنیادی با سایر بازیگران بازار پیدا خواهید کرد. زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار به دنبال سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است. بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه قلمداد خواهند کرد.
قانون ۳
زمانی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد، هیچکس به وجود حباب اذعان نخواهد کرد. بازار وجود حباب را نادیده میگیرد زیرا هیچکس نمیتواند تحمل ترکیدن حباب را داشته باشد. تئوریهای بنیادی بازارهای مالی به ندرت به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید اغلب به عنوان بدبینی تلقی میشود. منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند باید مانند یک فرد خشمگین و بدخلق، همیشه ساز مختلف را بزنند و همیشه پیشبینیهایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از طرف دیگر، یک فرد با استراتژی معکوس، هیچگاه در دام رفتار دستهجمعی نمیافتد.
قانون ۴
هیچگاه هیچ توصیهای را جدی نگیرید. به تعداد افراد فعال در بازار سرمایه تحلیل و برداشت وجود دارد. شما باید روی تحقیقات خودتان تکیه کنید و مثلا تحلیل بنیادی – فاندامنتال و یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و مطمئن شوید. زیرا کسب بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات حاصل نمیشود و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید، بلکه بازار راه خود را میرود و بازدهی از بازار فقط زمانی حاصل میشود که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید.
قانون ۵
چیزی که برای شما واضح است را دیگران درک نخواهند کرد. اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و میدانید این دیدگاه صحیح است، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند. اگر دیدگاهتان صحیح باشد، طول خواهد کشید تا خروجی موردانتظارتان به وقوع بپیوندد. در واقع این استراتژی برای خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آنرا با معامله گری (ترید) اشتباه گرفت و توقع پاسخ کوتاه مدت داشت.
نتیجهگیری
سرمایه گذاری معکوس، پتانسیل کسب سود بالا را داراست و بالطبع دارای ریسک زیاد و نیازمند صبر طولانیست، زیرا افراد معتقد به این استراتژی، باور دارند که نظرات افراد و اقدامات آنها دو چیز کاملا متفاوت است. اما با این حال، باید همیشه در نظر داشت، پول در معامله ای بدست میآید که روندی در جریان باشد و همچنین، وجود یک علامت قطعی برای تایید بازگشت روند، الزامی است. برخی از افرادی که با استراتژی سرمایه گذاری معکوس کار میکنند. موفقیت زیادی کسب کردهاند ولی اینکار به راحتی ممکن نیست. افراد موفق در این استراتژی باید روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)
کلام آخر
سرمایه گذاری و معامله گری در بازار بورس دو مقوله جدا از هم با استراتژی های متفاوت هستند که برخی از افراد به اشتباه این دو روش را از هم نمیتوانند جدا کنند و یا بهتصور خویش با هم میآمیزند تا روش بهتری درست کنند. ولی هنگام اجرای استراتژی جدید خویش دچار سردرگمی و یا اشتباه میشوند و نمیتوانند دلیل زیان خویش را پیدا کنند. نمود این قضیه را، در بودن با سهام در زیان به راحتی میتوان مشاهده کرد. به نظر این معامله گران که سهامشان از حد ضررشان پایینتر آمده و یا سودشان در حال کاهش است، بودن با سهم از نظر استراتژی معکوس کار درست و عقلانیست، اما این تصور اشتباه اینان در رابطه با بازار است. معمولا این افراد استراتژی خریدشان با فروششان فرق میکند که زمینه ساز اصلی زیان است. استراتژی خرید و فروش باید واحد و وابسته به یک نوع تحلیل باشد. پیشنهاد میگردد برای تقویت و بهبود هنر معاملهگری، دوره سبک زندگی معامله گر را مشاهده کنید. [ads1]