پلت فرم های معاملاتی

معیارهای انتخاب سهام

اگر می‌خواهید سرمایه‌گذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف آشنا نیستید، به مرور دانش‌تان را در این حوزه‌ها افزایش دهید و درباره دوره‌های رونق و رکودشان، جایگاه‌شان در اقتصاد کشور و چشم‌انداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکت‌هایی بروید که فعالیت شفاف‌تری دارند و شما هم می‌توانید با مرور گزارش‌هایشان از کسب‌وکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که می‌خواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایه‌گذاری‌تان را کاهش داده‌اید

کاربرد فرایند تحلیل ‌سلسله‌ مراتبی فازی در اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران از دیدگاه سهامداران

این پژوهش به بررسی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر ترجیح سرمایه‌گذاران در انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی می‌پردازد. پس از بررسی ادبیات مرتبط با موضوع و ارزیابی نظر برخی از کارشناسان بورس اوراق بهادار، معیارهای مسئله نقدشوندگی، سهام شناور آزاد، ترکیب سهامداران عمده، سود هر سهم، نسبت P/E، ارزش ذاتی هر سهم، نوع صنعت، انتشار مستمر اطلاعات شفاف و روند بازار به عنوان مهم‌ترین عوامل مؤثر بر ترجیح مشتریان در انتخاب هر سهم مشخص و تشریح شده است. مسئله تصمیم­گیری در سه سطح به صورت سلسله مراتبی ساختار داده شده و تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار انتخاب خبره صورت گرفته است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سرمایه­گذاران بیشترین تأکید را بر معیارهای روند بازار، امکان نقدشوندگی سهام‌‌، نسبت P/E، و EPS قرار می‌دهند.

کلیدواژه‌ها

  • فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی
  • امکان نقدشوندگی
  • سهام شناور آزاد
  • نسبت P/E
  • ارزش‌ذاتی هر سهم

20.1001.1.20082428.1388.2.1.5.8

مراجع

- ثریایی، سید علی و نوری­فر، راحله و حیدرزاده، ارمغان. (1385). اولویت­بندی شاخص­های ارزیابی عملکرد نیروی انسانی با استفاده از Fuzzy AHP. چهارمین کنفرانس بین­المللی مدیریت.

- خادمی، مهدی. (1384). با راهنمایی محمود یحیی‌زاده، پایان نامه با عنوان: بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری سهامداران در بورس اوراق بهادار ایران، دانشگاه مازندران.

- Baker, H.K & Haslem, J.A. (1974). "The impact of investor socioeconomic characteristics on risk and return preferences, Journal of Business Research.

- Fisher, K.L, Statman, M. (1997), "The mean-variance optimization puzzle: security portfolios and food portfolios", Financial Analyst Journal, Vol. 53 No.4, pp.41-50.

- R. Capozza, Dennis and Sohan Lee. (1996). Portfolio Characteristics and Net Asset Values in REITs, available at JSTOR website.

- Rogers, R.K & Grant, J. (1997). Content analysis of information cited in reports of sell-side financial analysts, CFA digest.

- Shleifer, A. (2000). Inefficient markets: An introduction to behavioral finance "Oxford University Press.

- Wilcox, R. T. (1999). Efficient fee structures for mutual funds, In Saw tooth software Conference proceedings.

انتخاب سهام سودآور

آیا برای خریدن سهام استراتژی دارید؟ این مطلب کمکتان می‌کند

سهام سودآور

موفقیت در سرمایه‌گذاری بدون داشتن یک استراتژی روشن و موثر امکان‌پذیر نیست. یکی از بهترین استراتژی‌ها هم این است که روی سهام شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری شود که سودآوری دارند و می‌توانند بخشی از سود سالانه‌شان را بین سهامدارن تقسیم کنند. یا اینکه سودشان را در دوباره درون خود شرکت سرمایه‌گذاری کنند و از این طریق فعالیت شرکت را گسترش دهند و در آینده سود بیشتری نسیب سهامداران‌شان کنند. انتخاب سهام سودآور باعث می‌شود سبد سرمایه‌گذاری ریسک پایین‌تری داشته باشد و در بلندمدت، به شرط درست بودن تحلیل و محقق شدن سود برآوردی، سرمایه‌گذاری با سود همراه باشد. در این مطلب می‌خواهیم با شناسایی و انتخاب سهام سودآور آشنا شویم.

برای رسیدن به سوال راه انتخاب سهام سودآور باید اول کمی درباره آن حرف بزنیم؛ اگر بخواهید وارد یک فعالیت اقتصادی ساده (مانند راه‌اندازی یک سوپرمارکت، رانندگی معیارهای انتخاب سهام تاکسی یا افتتاح یک لباس‌فروشی) شوید، احتمالا پیش خودتان حساب خواهید کرد که از این فعالیت اقتصادی چه مقدار سود نصیب‌تان خواهد شد و آیا این سود به مقدار سرمایه‌ای که وارد آن کار می‌کنید می‌ارزد یا نه.

همین‌طور اگر بخواهید در فعالیت اقتصادی شخص دیگری شریک شوید (مثلا یکی از آشنایان‌تان از شما می‌خواهد مقداری پول بگذارید و در مغازه کفش‌فروشی او سهیم شوید) باید ببینید آیا فعالیت اقتصادی طرف مقابل سودآور است یا نه و اگر سوددهی دارد، نسبت این سود به سرمایه‌ای که درگیر می‌کنید چقدر است. بدون شک هیچ کس هنگام راه‌اندازی یک کار جدید یا شریک شدن با شخص دیگر، دنبال زیان نیست و اگر ببیند فعالیت مورد نظر زیان‌ده است، منطق اقتصادی‌اش می‌گوید که وارد آن فعالیت نشود.

شرکت‌های بورسی هم در واقع فعالان کوچک، متوسط و بزرگ اقتصای‌اند و می‌شود سودآوری (یا زیان‌دهی) فعالیت اقتصادی آن‌ها را به دقت بررسی کرد. کسانی هم که اقدام به خرید سهام یک شرکت می‌کنند، در واقع در فعالیت اقتصادی آن شرکت شریک می‌شوند و این حق را پیدا می‌کنند که در سود (یا زیان) آن شرکت هم سهیم شوند. مثلا اگر شرکتی به ازای هر سهم، در یک سال ۵۰ تومان سود ساخته باشد، شما هم اگر هنگام برگزاری مجمع عادی سالانه شرکت سهامدار آن شرکت باشید، به ازای هر سهم ۵۰ تومان به شما تعلق خواهد گرفت. چنین سهامی را اصطلاحا سهام سودآور می‌گویند و تشکیل سبدی معیارهای انتخاب سهام از این نوع سهام (اگر سهم‌ها به‌درستی انتخاب و در قیمت مناسب خریداری شوند) کمترین ریسک را متوجه سرمایه شما خواهد کرد.

سهام سودآور و ارزشمند چه ویژگی‌هایی دارند؟

توجه: بررسی دقیق فعالیت اقتصادی شرکت‌ها و برآورد سودآوری سال‌های گذشته و آتی آن‌ها و نیز ارزیابی کیفیت سودآوری‌شان در حوزه تحلیل بنیادی (فاندامنتال) قرار می‌گیرد که دنیای بی‌پایانی از مطالب و روش‌ها و استراتژی‌ها را با خود می‌آورد. در اینجا قطعا فرصت آن را نداریم که وارد جزئیات شویم و می‌خواهیم صرفا با ویژگی‌های سهام سودآور آشنا شویم.

ویژگی‌های سهام ارزشمند

تداوم سودآوری سهام

سهام یک شرکت زمانی ارزشمند است که آن شرکت سودآوری مداوم و رو به افزایش داشته باشد. هنگام انتخاب سهم، روند فروش و سودآوری آن را در سال‌های گذشته بررسی کنید و ببینید آیا مقدار سود خالص شرکت رو به افزایش بوده است یا نه و اگر در مقطعی روند سودآوری با افت مواجه شده، دلیل آن چه بوده است. تداوم سودآوری و افزایش سالانه مقدار سود خالص، مهم‌ترین مولفه‌ای است که می‌تواند به رشد قیمت سهام کمک کند.

جریان نقدینگی مناسب

گاهی اوقات ممکن است شرکتی در صورت‌های مالی‌اش مقدار زیادی سود مشخص کند، ولی این سود صرفا روی کاغذ وجود داشته باشد و عملا آن مقدار پول وارد شرکت نشده باشد. بررسی این موضوع با مطالعه دقیق صورت‌های مالی امکان‌پذیر است، ولی یک راه ساده این است که ببینید شرکت در سال‌های گذشته چه مقدار سود بین سهامدارانش تقسیم کرده و آیا مقدار سودی که تقسیم کرده، با مقدار سودی که در گزارش‌هایش آمده همخوانی دارد یا نه.

اگر می‌خواهید سرمایه‌گذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف آشنا نیستید، به مرور دانش‌تان را در این حوزه‌ها افزایش دهید و درباره دوره‌های رونق و رکودشان، جایگاه‌شان در اقتصاد کشور و چشم‌انداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکت‌هایی بروید که فعالیت شفاف‌تری دارند و شما هم می‌توانید با مرور گزارش‌هایشان از کسب‌وکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که می‌خواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایه‌گذاری‌تان را کاهش داده‌اید

مزیت رقابتی

فعالیت‌هایی که سودآوری بالایی دارند معمولا شرکت‌های متعددی را جذب خود می‌کنند و به مرور زمان به دلیل رقابتی که بین این شرکت‌ها ایجاد می‌شود، حاشیه سود آن فعالیت کاهش می‌یابد. اما اگر شرکتی به هر دلیلی (داشتن حق ثبت اختراع، داشتن برند معتبر، دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و غیره) بی‌رقیب باشد، این موضوع می‌تواند تضمینی برای سودآوری آن شرکت در بلندمدت باشد. تشخیص مزیت رقابتی ساده نیست و گاهی نیاز به بینش اقتصادی درست از وضعیت آینده یک صنعت یا حتی کل اقتصاد یک کشور و جهان دارد. ولی همیشه باید به دنبال نشانه‌هایی باشید از مزیت‌های رقابتی شرکت‌هایی که قصد سرمایه‌گذاری روی آن‌ها را دارید.

مدیریت مناسب در انتخاب سهام سودآور

شرکت‌هایی که مدیریت مناسبی ندارند به مرور زمان از رقیبان‌شان عقب می‌مانند و نمی‌توانند از سرمایه‌هایی که در اختیارشان قرار گرفته به درستی بهره ببرند. شرکت‌هایی که درگیر فساد مالی بوده‌اند ممکن است گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری نباشند. یکی از نشانه‌های مدیریت مناسب روند رشد خود شرکت در سال‌های گذشته و چشم‌انداز مثبت توسعه شرکت در آینده است. اگر شرکتی بخشی از سود سالانه را صرف سرمایه‌گذاری مجدد کند به‌مرور می‌تواند بزرگ‌تر شود و سود خالص بیشتری تولید کند. همیشه به طرح‌های توسعه شرکت‌ها توجه کنید و ببینید بهره‌برداری از این طرح‌ها منجر به تغییرات با اهمیتی در سودآوری خواهد شد یا نه. شرکت‌های بازار سرمایه ایران موظفند در گزارش‌های تفسیری خود وضعیت طرح‌های توسعه‌شان را به اطلاع همگان برسانند و مشخص کنند این طرح‌ها چه زمانی به بهره‌برداری خواهند رسید. راه‌اندازی بعضی از این طرح‌ها گاهی می‌تواند مقدار فروش و سود خالص شرکت را تا ۲ برابر و حتی بیشتر افزایش دهد. سرمایه‌گذاری بلندمدت روی سهام این شرکت‌ها و شرکت در افزایش سرمایه‌های احتمالی، گاهی می‌تواند بازدهی خیره‌کننده‌ای به همراه داشته باشد.

فعالیت اقتصادی قابل درک

سرمایه‌گذاران موفق تاکید دارند که بهتر است روی سهام شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنید که کسب‌وکارشان را درک می‌کنید. بعضی از شرکت‌ها مدل‌های تجاری پیچیده‌ای دارند که درک ماهیت آن ممکن است خارج از تخصص ما باشد. حتی ممکن است با مطالعه مدل کسب‌وکار این شرکت‌ها هم نتوانید کسب‌وکارشان را به‌درستی درک کنید یا اینکه اصلا به این نتیجه برسید که مدیران این شرکت زیادی خوشبین‌اند و چنین کسب‌وکاری آن‌قدرها هم که گفته می‌شود سودآور نیست.

نکته: اگر می‌خواهید سرمایه‌گذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف (ساختمان، سیمان، فولاد، پتروشیمی، زراعت و غیره) آشنا نیستید، به مرور دانش‌تان را در این حوزه‌ها افزایش دهید و درباره دوره‌های رونق و رکودشان، جایگاه‌شان در اقتصاد کشور و چشم‌انداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکت‌هایی بروید که فعالیت شفاف‌تری دارند و شما هم می‌توانید با مرور گزارش‌هایشان از کسب‌وکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که می‌خواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایه‌گذاری‌تان را کاهش داده‌اید.

روش‌ یافتن سهام مستعد رشد

گاهی ممکن است شرکتی تمام ویژگی‌های یک شرکت سودآور را داشته باشد و مقدار سود خالص آن هم سال‌به‌سال رو به افزایش باشد، اما این به آن معنی نیست که همین فردا بروید و بخش بزرگی از سرمایه‌تان را به سهام این شرکت تبدیل کنید. نکته‌ای که هنگام خرید سهام چنین شرکتی باید به آن توجه داشته باشید، قیمت روز سهام آن شرکت و نسبت آن با مقدار سود سالانه آن شرکت است. گاهی ممکن است به دلیل نوسان‌های بازار سرمایه و رفتارهای هیجانی سهامداران، قیمت سهام شرکت بیش از اندازه بالا رفته باشد و به اصطلاح قیمت سهم بالاتر از ارزش ذاتی باشد و دیگر ارزنده نباشد. در چنین مقطعی، خرید سهام این شرکت ریسک بالایی خواهد داشت و حتی ممکن است در کوتاه‌مدت باعث ضرر و زیان شما شود.

ارزش ذاتی

برای تعیین ارزنده بودن یا نبودن سهام یک شرکت، به معیار مشخصی نیاز داریم. تعیین این معیار مشخص کار راحتی نیست و در تحلیل بنیادی، روش‌های مختلفی برای تعیین این مقدار وجود دارد. به‌طور کلی می‌توان گفت که در دانش مالی ۳ رویکرد عمده برای ارزشیابی سهام شرکت‌ها وجود دارد:

  1. ارزشیابی بر مبنای تنزیل وجوه نقد آتی
  2. ارزشیابی بر مبنای محاسبه خالص ارزش دارایی‌ها یا Net Asset Value که به اختصار NAV یا ناو گفته می‌شود
  3. ارزشیابی بر اساس مقایسه شرکت‌های مشابه که بررسی نسبت P/E (یا قیمت به سود) مربوط به همین روش است

نکته: هر کدام از این روش‌ها ممکن است برای ارزشیابی نوع خاصی از شرکت‌ها مناسب باشد. مثلا برای ارزشیابی شرکت‌های سرمایه‌گذاری یا صندوق‌های سهامی (از قبیل صندوق‌های ای‌تی‌اف) معمولا از روش دوم یا همان محاسبه NAV استفاده می‌شود.

سرمایه‌گذاری که به دنبال سرمایه‌گذاری بر مبنای ارزش ذاتی شرکت‌هاست، بعد از محاسبه ارزش ذاتی شرکت مورد نظر، به قیمت روز سهام نگاه می‌کند و اگر قیمت تابلو پایین‌تر از ارزش ذاتی شرکت بود، اقدام به خرید سهام آن شرکت می‌کند. قاعده کلی این است که قیمت طی زمان به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد. در نتیجه اگر قیمت سهام شرکتی پایین‌تر از ارزش ذاتی باشد، سهام آن شرکت مستعد رشد خواهد بود.

روش یافتن سهام سودآور برای سرمایه‌گذاران حقیقی

سرمایه‌گذاران معمولی روی همه این روش‌ها تسلط ندارند، اما مطالعه درباره آن‌ها و بررسی وضعیت شرکت‌ها بر اساس این روش‌های ارزشیابی می‌تواند به کاهش ریسک سرمایه‌گذاری آن‌ها کمک چشمگیری برساند. ساده‌ترین چیزی که در این روش‌های ارزشیابی می‌توان به آن توجه کرد، نسبت P/E یا قیمت به سود است. در این روش، سرمایه‌گذار هنگام خرید سهام به این نسبت دقت می‌کند و هرچه این نسبت پایین‌تر باشد، سهام آن شرکت را ارزنده‌تر تشخیص می‌دهد.

مثلا ممکن است سود سالانه شرکتی ۱۲۰ تومان باشد و سهام این شرکت روی تابلو بورس با قیمت ۲۴۰۰ تومان معامله شود. در این حالت، نسبت P/E برای این شرکت عدد ۲۰ خواهد بود. اینجا ممکن است سرمایه‌گذار به این نتیجه برسد که این نسبت برای چنین شرکتی نسبت معقولی نیست و در نتیجه قیمت سهام بالاتر از ارزش ذاتی قرار گرفته است. چنین سرمایه‌گذاری ممکن است بگوید نسبت P/E معقول برای این شرکت ۱۰ واحد است. در این حالت، سرمایه‌گذار منتظر می‌ماند تا قیمت سهام این شرکت کاهش یابد و مثلا به محدوده ۱۲۰۰ تومان برسد. در این قیمت، نسبت P/E هم به ۱۰ واحد خواهد رسید و سرمایه‌گذار مثال ما در این قیمت اقدام به خرید سهام این شرکت خواهد کرد.

نکته یک: نسبت P/E مناسب برای صنایع و معیارهای انتخاب سهام شرکت‌های مختلف یکسان نیست. بعضی از شرکت‌هایی که انتظار می‌رود سودآوری‌شان در آینده رو به رشد باشد (مثلا طرح توسعه دارند یا انتظار می‌رود قیمت محصول‌شان رشد کند)، ممکن است P/E بالاتری بگیرند و بعضی از شرکت‌هایی که به اصطلاح بالغ شده‌اند و دیگر انتظار نمی‌رود رشد چندانی داشته باشند (مثلا ظرفیت تولیدشان مشخص است و دیگر قرار نیست این ظرفیت را افزایش بدهند) نسبت P/E پایین‌تری می‌گیرند.

نکته ۲: کیفیت سودی که شرکت می‌سازد هم می‌تواند روی ارزندگی و نسبت P/E سهام تاثیرگذار باشد. سودی که حاصل از فعالیت‌های اصلی شرکت باشد (سود عملیاتی) معمولا تکرارپذیر است و در سال‌های آتی هم شرکت می‌تواند این سود را تکرار کند. اما اگر سود شرکت حاصل از فعالیت‌های اصلی و عملیاتی شرکت نباشد (سود عملیاتی) در سال‌های آینده قابلیت تکرار را نخواهد داشت. مثلا اگر شرکتی زمین یا ساختمان بفروشد و از محل فروش این املاک سود شناسایی کند، این سود قابلیت تکرار ندارد و در نتیجه تاثیر زیادی روی ارزش ذاتی شرکت نخواهد گذاشت. پس هنگامی که سراغ سودآوری شرکت می‌روید به این نکته دقت کنید و ببینید چه مقدار از این سود حاصل فعالیت‌های اصلی شرکت است و چه مقدار حاصل فعالیتی است که فقط یک بار امکان انجام آن وجود دارد. در چنین مواردی هم نسبت P/E پایین‌تری برای شرکت در نظر گرفته می‌شود.

بازار سهام و آشنایی با پنج شاخص مهم آن

آیا تصمیم دارید به بازار بورس وارد شوید؟ برای انتخاب سهام مناسب، چگونه از اطلاعات و داده‌ها بهره می‌برید؟ آیا از گزارشات و تحلیل‌های بنیادی که بیانگر شاخص‌های بازار بورس هستند برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنید؟

در این مقاله بعضی از مهمترین شاخص‌های بازار بورس معرفی شده و نحوه‌ی استفاده از آن‌ها برای تصمیم‌گیری‌های آگاهانه در خرید و فروش سهام بررسی می‌شود.

۱. درصد بازگشت سرمایه

برای محاسبه «درصد بازگشت سرمایه» (Return On Investment – ROI) کافی است نسبت میزان سود یا زیان حاصل از سرمایه‌گذاری، بر میزان سرمایه محاسبه شود. اگر یک سرمایه‌گذار در یک شرکت مبلغ ۱ میلیون ریال سهام خریداری و در پایان ۵ سال این سهام را به مبلغ ۲ میلیون ریال فروخته باشد، درصد بازگشت سرمایه برای این شرکت برابر است با

لازم به ذکر است که اگر حاصل، به صورت درصدی نمایش داده شود به شکل ۱۰۰٪ درخواهد آمد.

هرچند نحوه محاسبه‌ی این شاخص بسیار ساده‌ محسوب می‌شود ولی همین امر ممکن است مشکل‌ساز هم باشد. زیرا احتمال دارد همه هزینه‌های سرمایه‌گذاری در محاسبه‌ ROI‌ در نظر گرفته نشده باشند. بنابراین هنگام محاسبه شاخص ROI باید به همه هزینه‌های مربوط به سرمایه‌گذاری توجه شود.

۲. سود هر سهم

یکی دیگر از شاخص‌های مهم در تصمیم‌گیری بازار سهام، «سود هر سهم» (Earning Per Share – EPS) است. مقدار EPS بیانگر میزان سودآوری شرکت است. مقدار این شاخص براساس نسبت سود سهام بر تعداد سهام یک شرکت محاسبه می‌شود.

هر چند این شاخص در مورد میزان سود پرداختی به ازای هر سهم اطلاعاتی می‌دهد ولی میزان سرمایه‌گذاری برای کسب این سود را مشخص نمی‌کند. اگر مقدار EPS برای شرکت الف برابر با ۱۰۰ ریال و برای شرکت ب ۱۲۰ ریال باشد سرمایه‌گذاری در شرکت ب زمانی مناسب است که میزان سرمایه‌گذاری در هر دو شرکت الف و ب تقریبا یکسان باشد. برای تصمیم‌گیری در بازار بورس علاوه بر شاخص EPS‌ باید از شاخص‌های دیگر نیز استفاده شود.

۳. نسبت قیمت به درآمد

برای مقایسه قیمت سهام و سود هر سهم از «نسبت قیمت به درآمد» (Pricing to Earnings Ratio – P/E) استفاده می‌شود. نسبت P/E با تقسیم قیمت هر سهم بر سود آن سهم بدست می‌آید. این نسبت یکی از بهترین ابزارها برای سنجش سرمایه‌گذاری در شرکت‌ها است.

برای مثال اگر بخواهیم یک تلویزیون جدید بخریم، احتمالا امکانات هر تلویزیون‌ را به نسبت قیمتش ارزیابی می‌کنیم تا مناسب‌ترین دستگاه را انتخاب کنیم. بین دو تلویزیونی که حدود قیمت مشابهی دارند آن دستگاهی مناسب‌تر است که دارای امکانات بیشتری باشد. (در این‌ جا قیمت تلویزیون صورت کسر و تعداد امکانات آن مخرج کسر در نظر گرفته شده است. بنابراین تلویزیون با نسبت P/E‌ کمتر، مناسب‌تر به نظر می‌رسد.)

اگر شرکتی دارای نسبت P/E بزرگتری نسبت به شرکت‌های مشابه باشد، ممکن است سرمایه‌گذارها ارزش سهام آن را غیر واقعی تصور کنند، مگر اینکه مسائلی مانند افق رشد شرکت یا عوامل دیگری باعث افزایش نسبت P/E شده باشد که ارزش سرمایه‌گذاری را توجیه کند. به این ترتیب دیده‌ می‌شود که قیمت یک سهم به تنهایی شاخص مناسبی برای تعیین ارزشمند بودن آن نیست، چه بسا شرکتی با قیمت سهام بالا از نظر نسبت P/E‌ دارای ارزش سرمایه‌گذاری کمی باشد.

فیلم آموزش نسبت قیمت به درآمد یا P/E

نسبت قیمت به درآمد یا P/E در واقع نسبت قیمت به درآمد هر سهم و یکی از معیارهای مهم در ارزش‌گذاری سهام شرکت‌ها است. در این ویدئوی آموزشی مفهوم نسبت قیمت به درآمد یا همان P/E به طور کامل تشریح و روش محاسبه آن بیان شده است. همچنین، چگونگی استفاده از این نسبت برای مقایسه ارزش دو یا چند شرکت آموزش داده شده است.

۴. بازده حقوق صاحبان سهام

برای نشان دادن میزان سودآوری یک شرکت از شاخص «بازده حقوق صاحبان سهام» (Return on Equity – ROE) استفاده می‌شود که بیانگر میزان کارایی شرکت در تولید سود است. برای محاسبه‌ آن کافی است، میزان سود حاصل از سرمایه‌گذاری را بر کل سرمایه شرکت یا حقوق صاحبان سهام تقسیم کرد.

فرض کنید در شرکت الف از سرمایه سهام‌داران به ارزش 2 میلیون تومان سودی معیارهای انتخاب سهام معیارهای انتخاب سهام معیارهای انتخاب سهام برابر با 1.5 میلیون تومان حاصل شده است. همچنین در شرکت ب نیز براساس همان میزان سرمایه، سود ۱ میلیون تومان حاصل شده. بنابراین مقدار ROE برای شرکت الف برابر 75٪ و برای شرکت ب 50٪ است. پس از نظر کارایی شرکت الف بهتر به نظر می‌رسد زیرا نسبت به شرکت ب با سرمایه یکسان سود بیشتری به دست آورده است.

استفاده از شاخص ROE‌ به همراه دیگر شاخص‌های بازار بورس کمک به شناخت سلامت و توان درآمدزایی یک شرکت می‌کند.

۵. نرخ رشد مرکب سالانه

برای محاسبه نرخ رشد سالانه یک سرمایه‌گذاری از «نرخ رشد مرکب سالانه» (Compound Annual Growth Rate – CAGR‌) استفاده می‌شود. از آنجایی که یک شرکت ممکن است در بعضی سال‌ها سودآور و در بعضی دیگر زیان‌ده باشد برای سرمایه‌گذاران بهتر است که میانگین بازگشت سرمایه‌ را در طی زمان به عنوان شاخص تصمیم‌گیری در نظر بگیرند.

برای مثال با مقایسه شاخص CAGR در دو شاخه‌ی سرمایه‌گذاری (سبد سهام و سرمایه‌گذاری در ملک) می‌توان تصمیم گرفت که سرمایه‌گذاری در ملک به علت داشتن CAGR بزرگتر مناسب‌تر از بازار سهام است.

پانوشت: سرمایه‌گذاران موفق از شاخص‌ها و اطلاعات بازار بورس برای ارزیابی شرکت‌ها استفاده می‌کنند. شما نیز پس از مطالعه‌ گزارشاتی که با نام تحلیل بنیادی برای شرکت‌های حاضر در بورس وجود دارد، تصمیم به خرید و یا فروش آگاهانه‌ سهام بگیرید.

اگر مطلب بالا برای شما مفید بوده است، احتمالاً آموزش‌هایی که در ادامه آمده‌اند نیز برایتان کاربردی خواهند بود.

وارن بافت چگونه سهام را انتخاب می کند ؟

تصویر وارن بافت افسانه ای

وارن بافت تا کنون به عنوان یکی از بهترین سرمایه گذاران سهام شناخته شده است. نا گفته نماند همه ی سرمایه گذاران از مبتدی گرفته تا حرفه ای می توانند با مطالعه ی دقیق افکار وارن بافت در مورد چگونگی انتخاب سهام و مزایای آن اطلاعات خوبی کسب کنند.

آیا به عنوان یک سرمایه گذار واقعا مایلید به مطالعه ی چگونگی انتخاب سهام به وسیله ی وارن بافت بپردازید ؟

متاسفانه این مرد بزرگ هیچ کتابی از خود ننوشته است . اما نامه های بسیاری به سهامداران فرستاده که در مقالات مختلف منتظر شده اند. کتابهای زیادی نیز در مورد او نوشته شده است. در این کتابها بهترین روشهای سرمایه گذاری را از زبان خودش بازگو کرده اند. تعدادی از این کتابها مستقیما نقل قول از خود وی بوده است.

در اینجا نامه ای که وارن بافت در تاریخ 29 فوریه 2008 برای سهامدارانی که به دنبال خرید سهام یک شرکت هستند آورده شده است.

(( بیاید به مشاغلی نگاه کنیم که ما را به وجد می آورند. و همانطور که این کار را می کنیم بیایید در مورد آنچه که نمیخواهیم بحث کنیم)).

من و چارلی به دنبال شرکت هایی هستیم که اولا، دارای کسب و کاری باشند که ما قادر به درک آن هستیم. دوما، از لحاظ اقتصادی مطلوبیت بلند مدت دارند و سوما، قیمت معقولی نیز دارد. ما دوست معیارهای انتخاب سهام داریم کل آن شرکت را خریداری کنیم، یا حداقل 80 درصد آن را به خود اختصاص دهیم. زمانی که نتوانیم خریدی کنیم که از لحاظ کیفیت در سطح خیلی مطلوبی نباشد می توانیم حداقل بخش کوچکی از مشاغل بزرگ را از طریق بورس خریداری کنیم. بهتر است عاشق الماس باشیم تا اینکه صاحب مقدار زیادی بدلیجات باشیم.

یک تجارت واقعا عالی باید جزو مشاغل پایدار و ماندگار باشد تا بتوان از یک بازده عالی سرمایه گذاری به خوبی محافظت کنیم. یک سرمایه گذاری پویا می تواند درآمد خوب را تضمین کند. تاریخچه ی تجارت پر است از شرکت های نا موفقی که در کوتاه مدت وضعیت خوبی داشته اند اما با گذشت زمان ناپدید شده اند.

ملاک ماندگار ما باعث می شود تا شرکت هایی که در صنعتی قرار دارند که مدام دچار تغییر و تحول می شوند را رد کنیم. اگر چه این نوع شرکتها نیز برای چامعه بسیار سودمندند زیرا دارای خلاقیت و نوآوری هستند اما یقینا این شرکتها برای سرمایه گذاری مناسب نیستند.

(( دریچه ای که مدام نیاز به تعمیر دارد قطعا نمی تواند مطمئن و کارساز باشد)).

همچنین معیار داشتن یک مدیر خوب می تواند باعث شود ما بسیاری از شرکتها را حذف کنیم. البته یک مدیر عامل فوق العاده می تواند یک سرمایه گذار بزرگ برای هر بنگاه اقتصادی باشد و ما در بسیاری شرکتها این مدیرها را داریم. این مدیران توانایی این را دارند تا میلیاردها دلار ارزش ایجاد کنند و اگر شرکتها مدیر عاملان معمولی را انتخاب کنند قطعا چنین هدفی محقق نمی شود.

اما اگر یک کسب و کار برای رسیدن به نتایج عالی به یک فوق ستاره نیاز دارد، خود کسب و کار نیز می تواند بزرگ تلقی شود. مزیت رقابتی بلند مدت در یک صنعت پایدار همان چیزی است که ما در یک کسب و کار به دنبال آن هستیم. اگر رشد کسب و کار سریع و طبیعی باشد عالی می شود. اما حتی بدون رشد طبیعی نیز چنین کسب و کارهایی پر از پاداش و مزایا هستند. خیلی راحت می توانیم از کسب و کارها درآمد کسب کنیم و از درآمد آنها برای خرید مشاغل دیگر استفاده کنیم. هیچ قانونی وجود ندارد که به شما بگوید باید درآمدتان را در جایی سرمایه گذاری کنید که درآمدتان را از آن کسب کرده اید. در واقع، کلا این کار اشتباه است. مشاغل بزرگ با بازده بالا و دارایی های ملموس نمی توانند برای مدت طولانی به شما درآمد و بازده بالایی بدهند.

پس وارن بافت چگونه می تواند سهام را طبق گفته های خودش انتخاب کند ؟

وارن بافت در سال 2013 به سهامداران گفت:

وقتی من و چارلی سهامی را خریداری میکنیم، به آن به عنوان بخش کوچکی از یک کسب و کار نگاه می کنیم. تجزیه و تحلیل ما خیلی شبیه روشی است که میخواهیم یک کسب و کار را خریداری کنیم. ما ابتدا باید تصمیم بگیریم که آیا می توانیم محدوده سود را برای پنج سال گذشته یا بیشتر ارزیابی کنیم. اگر جواب مثبت باشد، آن را خریداری می کنیم. اگر توانایی تخمین درآمد در آینده را نداشته باشیم، که معمولا هم همینطور است خیلی راحت روی دیگر چشم اندازهایمان حرکت میکنیم. در طی 54 سالی که ما با هم کار کرده ایم به دلیل شرایط اقتصادی کلان، شرایط اقتصادی و یا دیدگاه افراد دیگر هرگز از خرید یک سهام جذاب دست نکشیده ایم. در حقیقت ما هنگام تصمیم گیری این موارد را در نظر نمیگیریم.

با این وجود خیلی مهم است که محیط پیرامون خود را بشناسیم و به آن توجه کنیم. حتی پس از در نظر گرفتن این موارد باز هم امکان وقوع اشتباه وجود دارد، چه در مورد سهام و چه در مورد کسب و کارها. اما اگر هم اشتباهی رخ دهد فاجعه نیست. مثل زمانی که یک بازار تا مدتها بر اساس پیش بینی های قیمتی افراد باعث می شود خرید زیادی انجام شود و در نتیجه قیمتها مرتبا بالاتر برود.

در سال 2013 وارن بافت دیدگاههای دیگری را نیز درباره سرمایه گذاری بیان کرد. پیش از این او در یکی از نامه هایش در سال 1987 خرید سهام را به صورت زیر شرح داده بود:

هر وقت من و چارلی می خواهیم سهام مشترکی را برای شرکت برکشایر خریداری کنیم طوری به معامله نگاه می کنیم که انگار می خواهیم برای خودمان خرید کنیم. ما به چشم انداز اقتصادی آن کسب و کار، مسئولین اجرایی آن و بهایی که باید برای آن بپردازیم نگاه می کنیم. ما هیچ زمان و یا قیمتی را برای فروش در نظر نمیگیریم. در واقع، ما مایلیم سهام را به مدت نامحدود نگهداریم تا زمانی که آن کسب و کار ارزش ذاتی خود را با نرخی رضایت بخش کسب کند و در هنگام سرمایه گذاری ما مثل یک تحلیل گر تجارت ظاهر می شویم نه مثل یک تحلیل گر بازار، حتی نه به عنوان یک تحلیل گر اقتصاد کلان و یا تحلیل گر امنیتی.

دیدگاه ما یک بازار فعال و مفید را برایمان به وجود می آورد، در این شرایط فرصتهای بیشتری به صورت دوره ای برای ما به وجود می آورد. اما این بدین معنی نیست که این کارها خیلی ضروری هستند. تعلیق طولانی مدت معاملات در بورس باعث می شود کمتر هم اذیت شویم. اما در کل سرنوشت اقتصادی ما با سرنوشت اقتصادی کسب و کارها تعیین می شود، خواه مالکیت جزئی باشد خواه کلی.

به نظر من موفقیت سرمایه گذاری با استفاده از فرمول ها و برنامه های کامپیوتری و سیگنالها به وجود نمی آید بلکه یک سرمایه گذار از طریق قضاوت درست در مورد کسب و کارها و توانایی کسب تجربه در درست فکر کردن و رفتار تجاری صحیح و کنترل احساسات می تواند موفق شود.

من و چارلی اجازه می معیارهای انتخاب سهام دادیم سهام با نتایج عملیاتی خود پیش برود نه از طریق حرفها و قیمتهای روزانه و سالانه زیرا نتایج عملیاتی هر سهام خود به ما می گوید آیا این سرمایه گذاری موفق است یا نه. ممکن است بازار برای مدتی موفق نباشد ، اما در نهایت به موفقیت خواهد رسید. همانطور که بن گراهام می گوید: بازار در کوتاه مدت فقط یک دستگاه رای گیری است اما در دراز مدت به تعادل خواهد رسید. سرعت موفقیت یک کسب و کار در طول مدت افزایش میابد. در حقیقت تاخیر در این موفقیت می تواند یک مزیت باشد و این امکان را به ما می دهد تا سهام بیشتری با قیمت مناسب خریداری کنیم.

البته گاهی اوقات ممکن است بازار یک تجارت را با ارزش تر از قیمت واقعی خود تشخیص دهد. در چنین حالتی باید آن را بفروشیم. همچنین گاهی اوقات ما یک سهام دارای شرایط مطلوب را می فروشیم چون ارزش آن از ارزش واقعی اش خیلی کمتر می شود. زیرا ما برای سرمایه گذاری در سهامی که هنوز ارزش کمی دارد و فکر میکنیم شرایطش بهتر میشود نیاز به بودجه داریم.

با این حال به این نکته تاکید می کنیم که فقط به خاطر اینکه یک سهام را برای مدت طولانی نگهداشته ایم را نمی فروشیم. ما تا زمانی که امنیت کامل به وجود بیاید سهام را نگه میداریم.

در واقع تفاوت زیادی بین خرید مشاغل وجود ندارد. در هر حالت سعی می کنیم به تجارتمان با دید بلند مدت نگاه کنیم. هدف ما یافتن یک تجارت معقول و برجسته است نه یک تجارت متوسط با قیمت مطلوب. من و چارلی فهمیده ایم که ساختن یک کیف پول ابریشمی بهترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. اگر بخواهیم با گوشهایمان ببینیم شکست می خوریم.

با خرید شرکتها و یا سهام ها در کل سعی میکنیم فقط خوب ها را بخریم . این گونه مشاغل نیز توسط مدیران درجه یک و با استعداد اداره میشوند.

اما بسیاری از مفسران به محض مشاهده وقایع اخیر نتیجه گیری ناصحیحی دارند. این افراد دوست دارند بگویند سرمایه گذاران کوچک هیچ فرصتی در بازار ندارند. این نتیجه گیری اشتباه است: چنین بازارهایی برای هر سرمایه گذاری، چه کوچک و چه بزرگ، ایده آل است البته تا زمانی که به سرمایه گذاری خود پایبند باشد. بی ثباتی ناشی از مدیریت پول که منجر به هدر رفتن مبالغ هنگفت پول میشود به سرمایه گذاران واقعی شانس بیشتری برای سرمایه گذاری هوشمندانه می دهد. زیرا می تواند در این شرایط مجبور شود با فشارهای روحی و روانی شدید سهام خود را بفروشد و از چنین بی ثباتی هایی آسیب ببیند.

وارن بافت در نامه خود در سال 1996 آموزش های مورد نیاز برای موفقیت را توضیح می دهد:

برای موفقیت در سرمایه گذاری نیازی به درک فرمول ها و بازارهای کارآمد و نظریه های مدرن و قیمت گذاری ها و بازارهای نوظهور نیست. در حقیقت اصلا بهتر است چیزی در این مورد هم ندانید. قطعا این دیدگاه در مدارس کسب و کار غالب نیست اما از نظر من دانش آموختگان سرمایه گذاری به دو دوره ی آموزشی نیاز دارند. یکی چگونگی ارزش گذاری یک تجارت ، دوم ، چگونگی فکر کردن در مورد قیمت های بازار.

بافت در نامه ی سال 1997، در باره ی چگونگی فکر کردن در مورد قیمت های بازار می گوید:

اگر انتظار دارید که در طی پنج سال صرفه جویی بتوانید به مبلغ خوبی برسید آیا این انتظار برای بازار سهام نیز صدق میکند؟ بسیاری از سرمایه گذاران این تفکر اشتباه را دارند. اگر چه آنها سالهاست که انتظار دارند که به معیارهای انتخاب سهام یک خریدار خوب تبدیل شوند اما وقتی قیمت سهام بالا می رود دچار افسردگی میشوند و وقتی قیمت پایین می آید خوشحال میشوند زیرا می توانند سریع سهام مورد نظر را بخرند. این واکنش بسیار بی معنی است. فقط کسانی باید از افزایش قیمت سهام خوشحال باشند که بخواهند در آینده ای نزدیک آن را بفروشند. خریداران بلند مدت و آینده نگر باید قیمت های خیلی بالاتر را ترجیح بدهند.

رابطه برخی از ابزارهای نظارتی راهبری شرکت و معیارهای اقتصادی و مالی ارزیابی عملکرد

ارزیابی عملکرد شرکت‌ها در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اهمیت زیادی دارد. معیارها و روش‌های مختلفی‌برای ارزیابی‌عملکرد شرکت‌ها وجود دارد. هدف‌اصلی این مقاله بررسی رابطۀ بین ابزارهای نظارتی‌راهبری شرکت و معیارهای مالی و اقتصادی ارزیابی عملکرد شرکت‌های‌پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در راستای این هدف، تعداد 89 شرکت از بین جامعۀ آماری، که اطلاعات مورد نیاز برای دورۀ شش سالۀ مورد پژوهش (86-81) در مورد آن‌ها قابل دسترسی بود، انتخاب شد. با توجه به معیارهای ارزیابی عملکرد در پژوهش‌های‌قبلی، چند‌معیار‌ارزیابی عملکرد به عنوان متغیرهای وابسته شامل نرخ بازده دارایی‌ها و بازده سالانه سهام به عنوان معیارهای مالی ارزیابی عملکرد و Q توبین و ارزش افزوده بازار به عنوان معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد در نظر گرفته شد. سپس اطلاعات مربوط به متغیرهای مستقل، که دو معیار از ابزارهای نظارتی راهبری شرکت شامل درصد اعضای غیرمؤظف هیأت مدیره و درصد سرمایه‌گذاران نهادی بود، مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیه‌ها از شیوه آماری رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. روش رگرسیون مورد استفاده در پژوهش، رگرسیون با استفاده از داده‌های ترکیبی است. آزمون‌های آماری توسط چهار الگوی چند متغیره (به ازای هر یک از معیارهای ارزیابی عملکرد، یک مدل) انجام شد. نتایج پژوهش بیانگر این است که ابزارهای نظارتی راهبری شرکت با تمامی معیارهای ارزیابی عملکرد، رابطه معنی‌داری دارد.

کلیدواژه‌ها

  • نظام راهبری شرکتی
  • Q توبین
  • بازده سالانه سهام
  • ارزش افزوده بازار
  • نرخ بازده دارایی‌ها

20.1001.1.20088914.1389.1.1.3.7

مراجع

- حساس یگانه، یحیی و امیر پوریانسب، (1384)، نقش سرمایه‌گذاران نهادی در حاکمیت شرکتهای سهامی، ماهنامه حسابدار، شماره‌های 164 و 165، مهر و آبان 1384.

- حساس یگانه، یحیی؛ رییسی، زهره و سید مجتبی حسینی، (1388)، رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه علوم مدیریت ایران، 4(13):101-130.

- حساس یگانه یحیی؛ مرادی، محمد و هدی اسکندر، (1387)، بررسی رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 52، ص. 107-122.

- رسائیان، امیر و جعفر اصغری، (1386)، بررسی رابطۀ بین معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد و ارزش افزوده اقتصادی (EVA) در بورس اوراق بهادار تهران، نامه اقتصادی مفید، سال سیزدهم، شماره 60، ص.88-61.

- شریعت پناهی، مجید، (1380). اثر نوع مالکیت بر عملکرد مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (1372-1377)، پایان نامه دکتری دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی.

- کاشانی پور، محمد و امیر رسائیان، (1386). بررسی رابطۀ بازده سهام و معیارهای ارزیابی عملکرد، پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران، سال هفتم، شماره 25، ص.138-121.

- کاشانی پور ، محمد و امیر رسائیان، (1387). حاکمیت شرکتی و کنترل، مجله دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان، ویژه نامه حسابداری، سال بیستم، شماره 3، ص.169-142.

کردتبار، حسین، (1387). بررسی ارتباط بین اعضای غیرموظف هیأت مدیره و سرمایه‌گذاران نهادی عمده با رفتار مدیریت سود شرکت‌ها در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه مازندران.

- مدرس، احمد؛ حسینی، سید مجتبی و زهره رئیسی، (1388). بررسی اثر سهامداران نهادی به عنوان یکی از معیارهای حاکمیت شرکتی بر بازده سهامداران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پژوهشنامه اقتصادی، ص. 223-250.

- مهدوی، ابوالقاسم و احمد میدری، (1384). ساختار مالکیت و کارایی شرکتهای فعال در بازار اوراق بهادار تهران، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 71، ص. 132-103.

- نمازی، محمد و احسان کرمانی، (1387). تاثیر ساختار مالکیت بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، 15(53)، ص. 83 تا100.

- Black, B., Jang, H., and Kim, W. (2002). Does Corporate Governance Affect Firm Value?, Working paper 327, Stanford Law School.

- Drobetz, D; Schillhofer, A and Zimmermann, H., (2004).Corporate Governance and Expected Stock Returns: Evidence from Germany, European Financial Management, Vol. 10, No. 2, pp. 267-293.

- Gompers, P., Ishii, J. and Metrick, A. (2003). Corporate Governance and Equity Prices, Quarterly Journal of Economics, 118, 107-155.

- Jensen, M.C., Meckling, W.H., (1976).Theory of the Firm: Managerial Behaviour, Agency Costs and Capital Structures, Journal of Financial Economics, Vol. 3, pp.305-360.

- La Porta, R., Lopez-de-Silanes, F., Shleifer, A., and Vishny, R. (2000), Investor Protection and Corporate Governance, Journal of Financial Economics 58, 3-27.

- Larcker, D., Richardson, F; Scott A; and A. Irem T., (2007),Corporate Governance, Accounting Outcomes, and Organizational Performance, Accounting Review.

- Ricardo P. Leal C. and Andre L., (2005), Corporate Governance and Value in Brazil (and in Chile),available at ssrn.com,

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا