خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟

تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟
معامله گران برای پیشرفت در بازار فارکس مثل هر مارکت دیگری، نیاز به یک سری ابزار دارند. شما در فارکس با ابزارهای قدرتمندی چون تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و تحلیل احساسات بازار سروکار دارید.
هر کدام از این تحلیل ها به شما کمک می کنند تا دارایی خاص خود را بررسی و در صورت امکان، آن را معامله کنید. به عنوان مثال، تحلیل تکنیکال خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ مطالعه رفتار قیمت ها است. شما با مطالعه گذشته رفتار قیمت، می توانید آینده آن را تا حدود زیادی پیش بینی کنید.
یکی از ابزارهای بسیار کارا و موثر تحلیل تکنیکال، تحلیل روند است. فراموش نکنید که بازار هیچ وقت در یک جهت حرکت نمی کند. تغییرات مارکت معمولا به صورت یک سری خطوط بالا و پایین و یا صاف انجام می شود.
شاید بارها اصطلاحاتی چون "روند دوست شما است" یا "همیشه در جهت روند معامله کنید" و یا "با روند نجنگید" را شنیده اید. اگر سری به قانون دوم تئوری داو بزنید با جمله "قیمت ها بر اساس روند حرکت می کنند" روبرو خواهید شد. پس قطعا باید معانی و مفاهیم آنها را بهتر بدانید. ما در این مقاله تا جایی که بشود، شما را با مفاهیم روند آشنا خواهیم کرد.
موضوعاتی که قصد داریم در این مقاله آموزشی برای شما توضیح دهیم، به شرح زیر است.
مقدمه، تحلیل روند چیست؟ روند چیست و چند نوع است؟ چگونه اعتبار یک خط روند را بسنجیم؟ تحلیل روند به زبان ساده، استراتژی های تحلیل روند، نمونه های استراتژی ترید روند چیست؟ چند انتقاد نسبت به تحلیل روند، نتیجه گیری.
تحلیل روند چیست؟
تحلیل روند، تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و تلاش می کند حرکت های آینده قیمت سهام را بر اساس داده های اخیر روند موجود پیش بینی کند.
نکات مهم
- تحلیل روند سعی در پیش بینی روند دارد به طور مثال یک حرکت صعودی. سپس تا زمانی که داده های روی چارت حاکی از بازگشت روند نباشند مثلا تغییر روند خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ از صعودی به نزولی، با آن روند حرکت می کند.
- تحلیل روند بر اساس این ایده شکل گرفته است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده به تریدرها این ایده را القا می کند که در آینده هم تکرار خواهد شد.
- تحلیل روند به سه بازه زمانی تقسیم می شود: کوتاه مدت- میان مدت و بلند مدت.
روند چیست و چند نوع است؟
به گرایش حرکت قیمت در یک جهت خاص برای یک دوره را، روند گویند. روندها به سه دسته تقسیم می شوند: روند صعودی، نزولی و روند خنثی. روندها همچنین از لحاظ زمانی به کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شوند.
بازارها هیچ وقت در یک خط راست حرکت نمی کنند. آنها به طور زیگزاگ بالا می روند، پایین می آیند و یا خنثی هستند. ماحصل حرکات قیمت یک دارایی، جهت روند مارکت را مشخص می کند.
خیلی ها فکر می کنند بازارها یا صعودی اند و یا نزولی. ولی یادتان باشد ما نوع سومی هم داریم که به آن بازار بدون روند یا خنثی گفته می شود. تمام تلاش سرمایه گذاران و معامله گران بازارهای مالی، تشخیص جهت و مسیر روندها است.
یک تریدر سعی دارد تا از تمام ابزارهای موجود برای شناسایی و پیش بینی جهت روند استفاده کند.
چگونه اعتبار یک خط روند را بسنجیم؟
یکی از نکاتی که به عنوان یک تریدر باید از آن آگاه باشید، اعتبار خط روندی است که می کشید. زمانی که شما قصد ورود به بازار فارکس و انتخاب یک کارگزار خوب را دارید، یکی از مهمترین فاکتورهای شما اعتبار آن کارگزاری است.
این مسئله در مورد خط روند نیز، صدق می کند. به صرف کشیدن فقط یک خط روند، نمی توان ادعا کرد که مسیر بازار مشخص خواهد شد. بر اساس کتاب بسیار خوب و کلاسیک تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه اثر جان جی مورفی، اعتبار یک خط روند، ویژگی های خاص خود را دارد.
اول از همه شما باید بدانید که چه چیزی به خط روند شما اعتبار می بخشد. پاسخ به این سوال شما را با دو فاکتور مهم آشنا می کند: 1- هر چه خط روند شما طولانی تر باشد، اعتبار آن نیز بیشتر است. 2- تعداد دفعاتی که قیمت با این خط برخورد کرده نیز مهم است.
به زبان ساده، خط روندی که 6 مرتبه قیمت را لمس کرده و کماکان محکم ایستادگی کرده نسبت به خط روندی که فقط 2 بار با قیمت برخورد کرده، معتبرتر است. نکته دیگر اینکه خط روندی که 7 ماه تاثیر خود را حفظ کرده در مقایسه با خط روندی که عمر چند هفته ای دارد، معتبر تر می باشد.
تحلیل روند به زبان ساده
ما در تحلیل روند سعی داریم حرکت روند را پیش بینی کنیم و با توجه به داده های چارت پیش رو، با آن روند تا جاییکه سیگنالهای بازگشت روند را مشاهده کنیم، همراه باشیم. مثلا، روند نزولی تبدیل به روند صعودی می شود. این تحلیل از این رو مفید است که همراه شدن با حرکت روند و نه خلاف جهت آن، برای سرمایه گذار سودآور است.
ایده پشت شکل گیری تحلیل روند این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده، در آینده نیز تکرار خواهد شد. همان گونه که در بالا گفته شد تحلیل روند به سه بازه زمانی: کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شود.
یک روند، جهت کلی است که بازار طی یک دوره زمانی مشخص طی می کند. روندها هم می توانند به سمت بالا باشند و هم به سمت پایین که به ترتیب به آنها بازار صعودی و بازار نزولی گفته می شود. مادامیکه حداقل زمان مشخصی برای یک مسیر در نظر گرفته نشده است، هرچه این مسیر بیشتر حفظ شود، آن روند قابل توجه تر است.
تحلیل روند، فرآیند بررسی روندهای فعلی به منظور پیش بینی روندهای آینده است و نوعی تحلیل مقایسه ای محسوب می شود. این می تواند شامل تلاش برای تعیین اینکه آیا روند فعلی بازار مانند سوددهی در بخش خاصی از بازار ادامه دارد یا خیر، همچنین این که آیا یک روند در یک منطقه بازار می تواند منجر به ایجاد روند دیگری شود. اگرچه تحلیل روند، شامل داده های زیادی می شود اما هیچ تضمینی برای اینکه نتایج درست باشند، وجود ندارد.
برای شروع تجزیه و تحلیل داده های قابل استفاده، لازم است ابتدا مشخص شود که کدام بخش از بازار تجزیه و تحلیل می شود. به عنوان مثال شما می توانید روی یک صنعت خاص مانند بخش خودرو یا داروسازی و همچنین نوع خاصی از سرمایه گذاری مانند بازار اوراق قرضه تمرکز کنید.
پس از انتخاب بخش مربوطه، می توان عملکرد کلی آن را بررسی کرد. این می تواند شامل این باشد که چطور آن بخش توسط نیروهای داخلی و خارجی تحت تاثیر قرار گرفته است. به عنوان مثال تغییرات در صنعتی مشابه یا ایجاد مقررات جدید دولتی این شرایط را دارند که بر بازار تاثیر بگذارند. سپس تحلیلگران این داده ها را می گیرند و سعی می کنند جهتی را که بازار به سمت جلو می رود پیش بینی کنند.
استراتژی های تحلیل روند
استراتژی های متفاوتی برای تحلیل روندها وجود دارد. هر کدام از آنها از اندیکاتورهای مختلف و متدهای رفتار قیمت متفاوتی، استفاده می کنند. یک فاکتور مشترک بین همه آنها، استفاده از ابزار حد ضرر است که باعث می شود شما کمتر آسیب ببینید.
برخی از تریدرها از استراتژی های ترکیبی استفاده می کنند. معامله گران باید به شکست خطوط روند یا حمایت و مقاومت ها خیلی دقت کنند. برخی از این استراتژی ها شامل: میانگین متحرک، اندیکاتورهای مومنتوم، خطوط روند و الگو های متفاوت درون چارت ها می باشند.
نمونه های استراتژی ترید روند چیست؟
معامله گران روند، سعی می کنند روندها را منزوی کرده و از آنها سود بگیرند. استراتژیهای روند معاملاتی مختلفی با استفاده از انواع مختلف اندیکاتورهای تکنیکال وجود دارد:
- میانگین های متحرک: این استراتژی به این شکل است که برای ورود به معامله خرید باید میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت بالا قطع کند و برای ورود به معامله فروش میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت پایین قطع کند.
- اندیکاتورهای مومنتوم: این استراتژی به این شکل است که وقتی یک دارایی یا کالایی (در بازارهای مالی به کالاهای قابل معاوضه Security یا FinancialInstrument گفته می شود) با شتاب بالایی معامله می شود، وارد آن معامله می شویم و زمانیکه شتاب آن کم می شود از آن دارایی خارج می شویم. اغلب از RSI یا شاخص نسبی قدرت برای این استراتژی استفاده می شود.
- خطوط روند و الگوهای چارت: این استراتژی به این شکل است، زمانی که قیمت یک دارایی در حال بالا رفتن است، وارد پوزیشن خرید می شویم و حد ضرر خود را زیر خط روند حمایتی کلیدی موجود می گذاریم. اگر هم که روند حرکتی آن دارایی معکوس شود، از آن دارایی خارج می شویم.
اندیکاتورها می توانند اطلاعات قیمت را ساده کرده و همچنین سیگنال های معامله روند را ارائه دهند یا نسبت به برگشت کالا هشدار دهند. آنها می توانند در تمام بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار گیرند و متغیرهایی دارند که می توانند متناسب با تنظیمات خاص هر معامله گر تنظیم شوند.
معمولاً توصیه می شود استراتژی های اندیکاتورها را با هم ترکیب کنید یا استراتژی های شخصی خودتان را داشته باشید بنابراین، معیارهای ورود به معامله و خروج از آن را به وضوح برای معاملات تعیین کنید. از هر اندیکاتور می توان به روشهای بیشتری نسبت به آنچه بیان شد استفاده کرد. اگر اندیکاتوری را می پسندید در مورد آن بیشتر تحقیق کنید و از همه مهمتر قبل از استفاده از آن برای انجام معاملات زنده، آن را امتحان کنید.
مهم: ترید کردن روند یا به دنبال روند رفتن یک سیستم معاملاتی است که مبتنی بر استفاده از تجزیه و تحلیل روند و توصیه های ارائه شده برای تعیین سرمایه گذاری است. اغلب تجزیه و تحلیل از طریق تحلیل رایانه ای و مدل سازی داده های مربوطه انجام می شود که با مومنتوم بازار گره خورده است.
برخی از انتقادات به تحلیل روند چیست؟
منتقدان تحلیل روند و به طور کلی روندهای تکنیکال، معتقدند که بازارها کارآمد هستند و در حال حاضر قیمت در تمام داده ها موجود می باشد. این بدان معناست که تاریخ لزوماً نیازی به تکرار ندارد و گذشته، آینده را پیش بینی نمی کند. به عنوان مثال طرفداران تحلیل بنیادی، وضعیت مالی شرکتها را با استفاده از صورتهای مالی و مدلهای اقتصادی برای پیش بینی قیمتهای آینده تحلیل می کنند. برای این نوع سرمایه گذاران، حرکات روزمره سهام شبیه یک راهپیمایی تصادفی می مانند که نمی توانند به عنوان الگوها یا روندها تفسیر شوند.
نتیجه گیری
تحلیل روند یک روش معاملاتی است که در تلاش است تا از حرکات دارایی ها، کسب سود کند. تحلیل روند جزئی از تحلیل تکنیکال است و تحلیل تکنیکال یکی از شناخته شده ترین ابزارها در بازارهای مالی، برای پیش بینی روند و حرکات دارایی ها است.
وقتی که خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ قیمت به طور کلی در جهتی خاص حرکت می کند، مثلا بالا می رود یا پاین می آید، به آن روند می گویند. اگر معامله گران بلند مدت تشخیص دهند روند صعودی است، وارد پوزیشن خرید می شوند و بالعکس اگر روندی نزولی باشد، آنها وارد پوزیشن فروش می شوند.
پولبک در بازارهای مالی به چه معناست؟
اگر در بازارهای مالی فعالیت می کنید و با تحلیل تکنیکال نیز آشنایی کلی دارید، حتما اصطلاح پولبک را به مراتب شنیده اید. در منابع مختلف معانی متعددی برای پولبک ذکر شده است اما به طور کلی پولبک یا عقب نشینی یک توقف یا افت (رشد) موقت در نمودار قیمت سهام یا کالاها از قله (کف) های اخیر است که در یک روند صعودی (نزولی) ادامه دار رخ می دهد. اصطلاح پولبک بعضی اوقات با اصلاح یا تثبیت قیمت جایگزین می شود. اصطلاح پولبک معمولا برای کاهش (افزایش) قیمتهایی به کار میرود که در مدت زمان نسبتا کوتاهی در میانه ی یک روند صعودی (نزولی) رخ می دهند.
یک پولبک بیان کننده ی چه چیزی است؟
پس از اینکه یک اوراق بهادار یک حرکت صعودی (نزولی) بزرگ قیمت را تجربه کرد، به طور گسترده ای پولبک ها به عنوان فرصت های خرید (فروش) تلقی می شوند. به عنوان مثال، یک سهم ممکن است پس از انتشار یک صورت مالی جذاب، افزایش قابل توجهی را در قیمت تجربه کند و پس از آن که معاملهگران با موقعیتهای موجود مقداری از سود خود را شناسایی کنند، پولبک را تجربه کند. با این حال، یک صورت مالی جذاب یک سیگنال اساسی است که نشان می دهد سهام روند صعودی خود را از سر خواهد گرفت.
بیشتر پولبکها شامل حرکت قیمت اوراق بهادار به ناحیهای از حمایت یا مقاومت تکنیکال، مانند میانگین متحرک یا یک نقطه ی پیوت، قبل از از سرگیری روند صعودی یا نزولی است. معامله گران باید به دقت مراقب این مناطق حمایتی یا مقاومتی باشند، زیرا شکست آنها می تواند به جای پولبک، نشانه معکوس شدن روند قبلی باشد.
مثالی از نحوه استفاده از پولبک ها
پولبکها معمولا روند بنیادی اساسی را که باعث حرکت قیمت در نمودار میشود، تغییر نمیدهند. آنها معمولاً فرصتهای سودآوری پس از افزایش شدید قیمت اوراق بهادار هستند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است درآمدهای ناگهانی را گزارش کند و شاهد جهش 20 درصدی قیمت سهام خود باشد. سهام ممکن است روز بعد عقب نشینی کند زیرا معامله گران کوتاه مدت سود خود را خارج می کنند. با این حال، گزارش سود قوی نشان می دهد که کسب و کار زیربنایی سهام در حال طی کردن مسیری درست است. معاملهگران و سرمایهگذارانی که استراتژی خرید و نگهداری را انجام می دهند، احتمالاً با گزارشهای سود قوی جذب آن سهام میشوند و از روند صعودی پایدار در کوتاهمدت حمایت میکنند.
هر نمودار سهام نمونه هایی از پولبک را در چارچوب یک روند صعودی یا نزولی طولانی مدت دارد. به عنوان مثال در تصویر بالا، SPDR S&P 500 ETF (SPY) چهار عقب نشینی یا پولبک را در چارچوب یک روند صعودی طولانی مدت تجربه کرده است. این عقب نشینی ها در این چارت معمولاً شامل حرکت به نزدیک میانگین متحرک 50 روزه یا خط روند می شود که در آن یک حمایت تکنیکال قبل از بازگشت به روند صعودی وجود دارد. معامله گران باید مطمئن شوند که هنگام ارزیابی پولبک ها از چندین اندیکاتور تکنیکال مختلف استفاده می کنند تا مطمئن شوند که این پولبک ها به معکوس شدن روند قیمتی تبدیل نمی شوند.
تفاوت بازگشت قیمت و پولبک
پولبک و برگشت قیمت هر دو شامل یک اوراق بهادار هستند که از سقف یا کف خود خارج می شوند، اما پولبک ها موقتی و معکوس ها طولانی مدت هستند چرا خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ که جهت روند در میان مدت یا بلند مدت عوض شده است. بنابراین چگونه معامله گران می توانند بین این دو تمایز قائل شوند؟ بیشتر معکوسها شامل تغییراتی در اصول بنیادی شرکت منتشر کننده ی اوراق بهادار است که بازار را مجبور میکند ارزش آن را مجددا ارزیابی کند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است صورت های سود و زیان ضعیفی را گزارش کند که سرمایه گذاران را وادار می کند ارزش ذاتی سهام را دوباره محاسبه کنند. به طور مشابه، این تغییر بنیادی می تواند یک تسویه حساب منفی، یک رقیب جدید در انتشار یک محصول یا رویداد دیگری باشد که تأثیر بلندمدتی بر شرکت زیربنایی سهام خواهد داشت.
این رویدادها، در حالی که به اصطلاح خارج از نمودار اتفاق میافتند، در چندین کندل ظاهر میشوند و در ابتدا بسیار شبیه به پولبک به نظر میرسند. به همین دلیل، معاملهگران از میانگینهای متحرک، خطوط روند و دیگر ابزارهای معاملاتی برای مشخص کردن زمانی که پولبک ادامه مییابد و در معرض خطر ورود به قلمرو بازگشت قیمت است، استفاده میکنند.
محدودیت های معامله در پولبک ها
بزرگترین محدودیت معاملات در عقب نشینی ها یا پولبک ها این است که پولبک می تواند شروع یک بازگشت واقعی باشد. از آنجایی که هم عقبنشینیها و هم برگشتها در بازههای زمانی مختلف اتفاق میافتند، از جمله در طول روز، با توجه به استراتژی و قالب زمانی معاملاتی خود باید نوع یک حرکت را تشخیص دهید. به عنوان مثال یک افت قیمتی برای یک معامله گر روزانه ممکن است حکم بازگشت قیمت را داشته باشد اما برای یک معامله گر میانمدتی به عنوان پولبک شناخته شود. اگر تغییرات قیمت، خط روند را در بازه زمانی مورد بررسی شما بشکند، ممکن است به جای عقب نشینی، در حال نگاه به یک برگشت قیمتی باشید.
در این حالت زمان ورود به یک پوزیشن در جهت روند قبلی نیست. البته، اضافه کردن سایر شاخصهای تکنیکال و ترکیب دادههای تحلیل بنیادی با آنها، اعتماد معاملهگر را در شناسایی عقبنشینیها از برگشتهای واقعی افزایش میدهد.
مفهوم پولبک به طور خاص تر
همانطور که در مقدمه نیز گفته شد، معانی زیادی در منابع مختلف برای پولبک ذکر شده است که البته به طور کلی بیان کننده ی یک چیز هستند. به عنوان مثال مطالبی که تا کنون گفته شد، بیان کننده ی مفهوم پولبک در یک قالب کلی بودند اما به عقیده ی بعضی از معامله گران و تحلیلگران هر نوع عقب نشینی قیمت از روند اصلی را نمی توان پولبک در نظر گرفت. بسیاری از تحلیلگران تکینکال پولبک را حرکتی می دانند که قیمت بعد از شکستن یک سطح حمایتی یا مقاومتی مهم، با بازگشت به آن سطح انجام می دهد. برای فهم بیشتر، تصویر فوق را در نظر بگیرید. مشاهده می کنید که قیمت چندین بار سعی در شکست یک سطح به خصوص داشته اما هر دفعه ناموفق بوده است تا اینکه در نهایت با یک کندل قوی این سطح شکسته می شود. سپس قیمت مجدد به این سطح برمیگردد و بعد از تماس با این سطح، روند صعودی خود را پیش می گیرد. بعضی از منابع و تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که تنها این نوع حرکات را می توان پولبک نامید. البته به طور کلی فرقی در اصل موضوع نمی کند چرا که در هر صورت، پولبک یک عقب نشینی کوتاه مدت و موقت در قیمت پیش از ادامه ی روند پیشین می باشد.
جمع بندی
در این مقاله با اصطلاح پولبک که توسط تحلیلگران تکنیکال به دفعات زیادی استفاده می شود، آشنا شدیم. بعضی از منابع هر نوع بازگشت موقتی و کوتاه مدتی قیمت به یک سطح مهم را پولبک می نامند و برخی منابع دیگر معتقدند پولبک تنها به بازگشت های موقتی که به یک سطح مهم تازه شکسته شده انجام می شود، باید اطلاق شود. در هر صورت و با هر کدام از این تعاریف، اگر یک حرکت قیمت به عنوان پولبک شناخته شود، بهترین فرصت را برای معامله گران فراهم می کند تا خود را با روند اصلی همراه کنند.
آشنایی با مفهوم چنگال اندروز و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
چنگال اندروز به چه معناست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ ما در این مطلب از سایت کارگزاری سرمایه و دانش مفهوم و کاربرد چنگال اندروز را به شما معرفی کردهایم.
تصمیمگیری در بازار بورس برای سرمایهگذاری منطقی و پربازده نیازمند آگاهی از وضعیت و روند بازار دارد. این آگاهی تنها با تحلیل و بررسی دقیق اطلاعات بازار به دست میآید. بنابراین، پیش از هر سرمایهگذاری نیاز است با استفاده از ترفندها و ابزارهای مختلف به تحلیل بازار بپردازید. چنگال اندروز یکی از سادهترین و البته کارآمدترین ابزارهای تحلیل بازارهای مالی است که در قرن بیستم توسط دکتر آلن اندروز ابداع شد و همواره مورد تأیید تحلیلگران و سرمایهگذاران بورس قرار دارد.
دکتر اندروز با ایجاد یک ارتباط ریاضی میان سه پیوت اصلی، ابزاری به وجود آورد که اگرچه با نام چنگال از آن یاد نمیکرد، اما امروزه در میان فعالان بازار مالی با این اصطلاح شناخته میشود.
این چنگال، انواع مختلفی دارد که از میان آنها، تنها چنگال با خط استاندارد (TML) توسط دکتر آلن اندروز ساختهشده است. انواع دیگر حاصل مطالعات، تحقیقات و آزمونوخطاهای شاگردان اندروز و محققان فعال در بازار مالی هستند. در ادامه مطلب به بررسی دقیق چیستی و چگونگی رسم و تحلیل چنگال اندروز میپردازیم تا کاربرد این ابزار مهم بازار مالی برای شما تسهیل پیدا کند.
چنگال اندروز چیست؟
در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی استفاده میشود که ابزار اندروز یکی از پرکاربردترین آنها به شمار میآید. این نحوه نامگذاری به دلیل شباهت ظاهری ابزار به چنگال سه دندانه است.
بر اساس تحقیقات و مطالعات دکتر آلن اندروز، خطوط حمایت و مقاومت کلاسیک دیگر قدرت لازم برای تحلیل دقیق بازارهای مالی را نداشتند و برای پیشبینی نوسانات قیمت به ابزارهای کارآمدتر نیاز بود.
نتایج تحقیقات نشان میدادند که کاربرد خطوط روند که از پیوتها و نقاط بیشتری میگذرند، بیشتر است .
همچنین لازم است نوساناتی که حول محور خط مرکزی و بین دو خط یا بال که کانالهایی برای روند قیمت ایجاد میکنند را بررسی کرد.
اندروز معتقد بود که قانون نیوتون در بازار مالی نیز جریان دارد و هر عملی با یک عکسالعمل به همان میزان و در جهت مخالف آن همراه خواهد بود. بنابراین، یافتههای خود را با استفاده از قانون نیوتون و همچنین رگرسیون خطی تکمیل کرد و ابزاری برای شناسایی روندها در بازار مالی به وجود آورد.
نتیجه نهایی تحقیقات وی ابزاری بود که بهپاس زحمات دکتر آلن اندروز، با نام چنگال اندروز شناخته میشود. این ابزار بر روی یک نمودار قیمت-زمان تشکیلشده و با استفاده از سه پیوت ماژور متوالی ایجاد میشود.
چنگال ابداعی توسط دکتر اندروز درواقع از سه خط موازی با خطوط روند تشکیلشده است. روند آن نشانگر نقاط مقاومت و حمایت احتمالی و شکستهای مختلف است.
بیشترین میزان نوسانات قیمت در اطراف خط میانی است که در میان بالهای پایینی و بالایی (خطوط حمایت و مقاومت) قرار دارد. توجه داشته باشید که پیوتهای انتخابشده حتماً باید آغازگر یک موج جدید باشند.
انواع چنگال اندروز
همانطور که پیشتر بیان شد، چنگال ابداعی اندروز تنها یکی از انواع آن به شمار میآید. انواع دیگری نیز وجود دارند که نتیجه تحقیقات و یافته اشخاص بزرگی مانند جروف شیف، تیوتی موگ پاتریک میکولا، گرگ فیشر، دکتر هاکوپیان و دکتر دالوگا برای بهبود عملکرد و افزایش کارایی چنگال اندروز هستند. اما انواع چنگال اندروز چیست؟
چنگال با خط میانه استاندارد (TML) : نخستین چنگال خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ ابداعشده، همان ابزار ساختهشده به دست دکتر آلن اندروز است.
چنگال با خط میانه شیف (SML) : این چنگال، در نوبت خود دارای چند نوع دیگر است که ازجمله مهمترین آنها میتوان به چنگال شیف، چنگال میکولا، چنگال دالوگا (شامل روشهایی ازجمله T که در میان شناختهشدهترین روشهای تحلیل روند در میان سرمایهگذاران قرار میگیرد) و چنگال گوشه اشاره کرد.
چنگال با خط میانه معکوس (RML) : در این نوع ابزار، با تنظیم دستی نقطه A و بدون استقرار در یک نقطه مشخص، یک چنگال برای وضعیت خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ حاضر رسم میشود. چنگال
ترسیمی بر روی شکاف قیمت (GAP Pitchfork) : این ابزار، دو نوع چنگال دیگر را شامل میشود که استفاده از هرکدام با توجه به نوع شکاف قیمتی انجام میگیرد.
اصول چنگال اندروز
کاربرد چنگال اندروز تازه با دانستن اصول آن مشخص میشود. این اصول به شما میآموزند که از چه استراتژیهایی برای افزایش سود و حفظ سرمایه خود در بازارهای مالی استفاده کنید.
به این ترتیب، اگر بدانید که اصول و قواعد حاکم بر چنگال اندروز چیست، بهراحتی میتوانید در این بازارها به بازدهی و سود بسیار بالایی دست پیدا کنید.
بیشترین میزان حرکت روند قیمت به سمت خط میانی چنگال و با لمس این خط اتفاق میافتد. این اصل برای 80 درصد اوقات صادق است.
با رسیدن قیمت به خط میانی و لمس آن، پیوت بعدی ساخته میشود و تغییر جهت روند قیمت را مشاهده میکنیم.
در برخی مواقع، قیمت چندین بار خط میانی را لمس میکند و یا نوسانات مکرری در نزدیکی این خط دارد.
اگر قیمت نتواند خط میانی را لمس کند و پیش از رسیدن به خط میانی پیوت ایجاد کند (20 درصد مواقع)، احتمال حرکت سریع و قدرتمند آن به سمت بالا زیاد است. در این صورت، احتمال خارج شدن قیمت از چنگال افزایش مییابد.
زمانی که شاهد شکستن خط میانی توسط قیمت باشیم، احتمال بازگشت یا پول بک (Pullback) آن به سمت خط میانی پیش از ادامه دادن مسیر زیاد است.
تحلیل روند قیمت به شما اجازه حرکت میدهد. برای مثال، نزدیک شدن به نقطه حمایت، به شما سیگنال خرید میدهد و با نزدیک شدن به خط مقاومت متوجه میشوید که زمان فروش سهام شما نزدیک است.
شکسته شدن بال پایینی توسط قیمت، یک سیگنال فروش قطعی برای سهامداران است. در چنین شرایط باید بهطور کامل از سهم خروج پیدا کنید.
نحوه رسم چنگال اندروز
با توجه به تعارف و توضیحات بالا، اکنون میدانید که چنگال اندروز چیست و از چه اجزائی تشکیل میشود. بنابراین، میتوانید از این اجزاء در ترسیم ابزار اندروز بهره بگیرید. در این بخش از مطلب، نحوه ترسیم ابزار اندروز را بهصورت گامبهگام توضیح میدهیم.
پیوتها را انتخاب کنید. در هر چنگال از سه پیوت استفاده میشود که با توجه به نزولی یا صعودی بودن قیمت، میتوانند به ترتیب دو سقف و یک کف یا دو کف و یک سقف را شامل شوند. پیوتها درواقع نقاط تغییر یا سقف و کف قیمت واکنشی هستند. پیوتهای انتخابی شما بهطور حتمی باید ماژول باشند. اولین نقطه یا پیوت انتخابشده، نقطه آغاز خط میانی است. خطوط حمایت و مقاومت، امتداد دونقطه بعدی (نقاط 2 و 3) بهموازات خط میانی هستند.
پیوت 2 و 3 را با یک خط به یکدیگر متصل کنید.
از پیوت 1 شروع بهرسم یک خط کنید که نقطه میانی خطی که دو پیوت 2 و 3 را به یکدیگر وصل میکند را قطع کرده و از آن عبور کند. این خط، همان خط میانی ابزار اندروز را تشکیل میدهد.
از پیوتهای 2 و 3 دو خط را بهموازات خط میانی رسم کنید. اکنون بالهای چنگال یا خطوط حمایت و مقاومت نیز رسم شدهاند.
چگونه از شکستها در تحلیل اندروز استفاده کنیم؟
استفاده از شکستها در تحلیل اندروز یک استراتژی با درصد ریسک بالا است و احتمال فریب خوردن شما توسط یک شکست تقلبی، زیاد است. بنابراین، بهتر است از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دیگر مانند OBV برای تأیید شکست استفاده کنید. با وجود ریسک بالای آن، استفاده از این استراتژی در میان معامله گران از محبوبیت بالایی برخوردار است.
در این استراتژی، سیگنال معامله زمانی ارسال میشود که قیمت در خلاف روند از ابزار اندروز خارجشده باشد. بنابراین، معاملات زمانی صورت میگیرند که قیمت از چنگال خارجشده باشد. این نوع معاملات از مراحل زیر تشکیل میشوند:
در مرحله اول، شکست تشخیص داده میشود، اما هنوز تأیید نشده است. بنابراین، ورود به معامله در این مرحله نباید اتفاق بیفتد.
پس از شکست، در اغلب اوقات یک کف جدیدی در زیر ابزار اندروز ایجاد میشود.
در این وهله، بهاحتمالزیاد سطح مقاومت کف ابزار اندروز را مجدداً مشاهده می کنید.
سپس با احتمال قوی، قیمت تا کف جدیدی که بعد از شکست ایجادشده است، پایین میآید. سیگنال تأیید و ورود به معامله زمانی به سرمایهگذاران و معامله گران ارسال میشود که قیمت تا زیر این کف جدید بیاید.
حد ضرر و حد سود را با توجه به وضعیت جدید میتوان به دست آورد. در این معامله، حد ضرر درواقع بالای سقف جدید که قیمت بعد از شکستن ابزار اندروز به آن برگشته است قرار میگیرد.
تعیین حد سود در این معاملات میتواند عمدتاً بر پایه حرکت و نوسانات قیمت باشد. سود را میتوان در سطح حمایت (یا مقاومت) یا با استفاده از الگوهای کندل استیک یا الگوهای قیمتی ذخیره کرد.
ابزارهای لازم برای ترسیم چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال
امروزه اهمیت تحلیل روند قیمت با استفاده از ابزارهای مختلف بر هیچکس پوشیده نیست و تسهیل این امر میتواند به تحلیلگران و سهامداران کمک کند تا انتخابها و تصمیمات درستی اتخاذ کنند.
با توجه به اهمیت بالای ابزار اندروز در تحلیل روند قیمت و تخمین نحوه حرکت آن در آینده، امروزه این ابزار در تمام نرمافزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارد. بنابراین، با استفاده از پلتفرمهای مختلف و بدون نیاز به رسم دستی چنگال میتوانید به تحلیل روند قیمت بپردازید.
با استفاده از این پلتفرمها تنها کافی است با 3 پیوت مناسب که تغییراتی معنادار را رقم میزنند، میتوانید چنگال را ترسیم کرده و از زمان مناسب برای انجام معامله آگاه شوید.
ویژگیهای یک چنگال ایده آل
چنگالهای رسم شده میتواند بر اساس چند ویژگی دارای اعتبار کمتر یا بیشتری باشد. هرچه اعتبار چنگال بیشتر باشد، کارایی آن برای تحلیل بازار و روند قیمتها افزایش پیدا میکند. بنابراین، با دانستن ویژگیهای یک ابزار اندروز ایده آل میتوانید تحلیل و بررسیهای خود را صحیحتر انجام داده و به معاملات اطمینانیتر وارد شوید.
این ویژگیها شامل موارد زیر هستند:
هر چه تعداد واکنشهایی که قیمت آن در گذشته با لمس خط میانی تجربه کرده است بیشتر باشد، اعتبار بیشتری به چنگال رسم شده میبخشد.
بهطور حتمی، قیمت در پیوت یا نقطه سوم چنگال باید بین دونقطه 1 و 2 باشد. در غیر این صورت، آنچه رسم شده درواقع یک کانال رگرسیونی روند است.
دقت کنید که شیب چنگال کمتر از 60 درجه باشد. با بهرهگیری از ابزارهای سنجش زاویه روند مانند Trend Angle در پلتفرم تریدینگ ویو میتوانید زاویه خط میانی را تأیید کنید. برای این امر، نمودار قیمتی را با استفاده از گزینه «auto» در حالت 1 به 1 قرار دهید.
در این ابزار نباید هیچ اطلاعات قیمتی خارج از چنگال قرار بگیرد. درواقع، تمام دادههای قیمتی درون چنگال و بین دو خط مقاومت و حمایت قرار میگیرند.
در این مطلب بهطورکلی فهمیدیم که چنگال اندروز چیست و کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال را موردبررسی قرار دادیم. این چنگال از سه خط موازی تشکیل شده از خط میانی و دو بال بالایی و پایینی (نشاندهنده خطوط مقاومت و حمایت) ساخته میشود که دیدی آیندهنگرانه از وضعیت قیمت و بازار را در اختیار تحلیلگران قرار میدهد.
روند این چنگال میتواند صعودی یا نزولی باشد. بیشترین میزان نوسانات قیمت در نزدیکی خط میانی اتفاق میافتد. در صورت شکستن سقف یا کف توسط قیمت، استراتژیهای جدید برای افزایش سودآوری و جلوگیری از ضرر ایجاد میشوند که اگرچه ریسک آنها بالا است، اما در برخی موارد میتواند سود بالایی را برای معاملهگران و سرمایهگذاران به وجود بیاورد.
بهطورکلی، تحلیل این ابزار به شما اجازه میدهد تحلیل دقیقتری از قیمتها انجام دهید و زمان دقیق و مناسب برای خریدوفروش یا خروج کامل از سهم را پیدا کنید. امروزه با استفاده از ابزارها و پلتفرمهای مختلفی که در اختیار شما قرار میگیرند، نیازی به ترسیم دستی این چنگال نیست. بلکه با انتخاب سه نقطه مناسب میتوانید تحلیل دقیقی از دادهها را به دست آورید.
خط روند (Trendline) | روش رسم خط روند و انواع آن در تحلیل تکنیکال
مفهوم خط روند در علم تحلیل تکنیکال به معنای رفتار قیمت میباشد، که تمامی نوسانات افزایشی و کاهشی قیمت را شامل میشود.
خطوط روند کمک میکند تا نقاط صعود یا نزول مجدد را پیشبینی کنیم و در بهترین زمان ممکن ورود یا خروج از معامله را انجام دهیم.
خط روند (Trendline) چیست؟
یکی از پرکاربرد ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال خطوط روند میباشد، خط روند نشانگر جهت حرکتی قیمت میباشد و برای تشخیص و تایید روند بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
مهم ترین فاکتوری که باعث موفقیت در بازار های مالی میباشد همین است که روند کلی بازار را تشخیص دهیم و در همان جهت معامله کنیم.
به صورت کلی روندها را با توجه به سقف و کف هایی که تشکیل میدهند میتوان به سه نوع: صعودی، نزولی و خنثی تقسیم کرد.
روند صعودی (Bullish Trend)
در روند صعودی هر کدام از سقف ها بالاتر از سقف قبلی و هر کدام از کف ها بالاتر از کف قبلی قرار میگیرد و روند صعودی را تشکیل میدهد.
در اینگونه مواقع معامله گران با توجه به شواهدی که از روند بازار و سقف و کف ها مشاهده میکنند انتظار صعود قیمت دارند، و برای سناریو های خرید آماده میشوند.
در این روند قیمت به نقاط حمایتی واکنش نشان میدهد که با برخورد به آن ها قیمت به بالا حرکت میکند، بنابر این خط روند در اینجا به عنوان یک خط حمایتی عمل میکند.
پیشنهاد مطالعه: الگوهای شمعی ژاپنی
روند نزولی (Bearish Trend)
در روند نزولی هر کدام از کف ها پایین تر از کف قبلی و هر کدام از سقف ها پایین تر از سقف قبلی قرار میگیرد و روند نزولی را تشکیل میدهد.
در این روند با وصل کردن سقف ها به یک دیگر خطی تشکیل میشود، که به آن خط روند نزولی گفته میشود.
در اینگونه مواقع با توجه به شرایط و شواهد بازار که از سقف ها و کف ها و روند بازار مشاهده میشود، معامله گران برای سناریو فروش آماده میشوند.
در این روند قیمت به نقاط مقاومتی واکنش نشان میدهد که با برخورد به آن ها قیمت رو به پایین حرکت میکند.
روند خنثی (Sideway)
در این روند سقف ها و کف ها بایکدیگر برابرند و در یک راستا قرار میگیرند، و اگر قیمت حداقل دوبرخورد با سقف و دو برخورد با کف داشته باشد باعث تشکیل الگویی به نام مستطیل میشود.
در اینگونه مواقع با توجه به اینکه سقف ها و کف ها در یک راستا قرار دارد، قیمت به نقاط حمایتی و مقاومتی واکنش نشان میدهد، و معامله گران در کف برای سناریو خرید و در سقف برای سناریو فروش آماده میشوند.
پیشنهاد مطالعه: امواج الیوت
روش رسم خط روند
برای رسم خط روند حداقل به دو کف (در روند صعودی) یا دو سقف (در روند نزولی) نیاز داریم.
اما برای تایید اعتبار آن خط روند، باید حداقل سه برخورد داشته باشیم.
در روند صعودی باید هر کف جدید بالاتر از کف قبلی و در روند نزولی هر سقف پایین تر از سقف قبلی تشکیل شود.
در روند صعودی اگر سقف ها بالاتر از هم قرار داشته باشند احتمال ادامه روند بیشتر است و در روند نزولی بالعکس آن یعنی اگر کف ها پایین تر قرار داشته باشند.
این نکته را هم مد نظر قرار دهید، که هیچگاه تعصب شخصی را در تحلیل خود دخیل نکنید و هرگز سعی نکنید چند نقطه را به زود به هم متصل کنید تا خط دلخواه شما ترسیم شود.
مطالعه بیشتر: الگوهای هارمونیک
اعتبار خطوط روند
اعتبار خطوط روند مانند اعتبار خطوط نواحی حمایت و مقاومت میباشد، که هرچه اعتبار این خطوط بیشتر باشد احتمال شکست آن خط در آینده کمتر میشود.
اعتبار خطوط را میتوان توسط سه پارامتر مورد بررسی قرار داد:1.تعداد دفعات برخورد 2.قدرت و زاویه خط 3.تایم فریم تحلیل.
1.تعداد دفعات برخورد
هر چه تعداد دفعات برخورد به خط روند بیشتر باشد اعتبار آن خط بیشتر میشود، و نشان از تمایل بازار برای ادامه روند فعلی را نشان میدهد، تعداد برخورد ها باید منطقی باشد و فاصله آن ها نباید خیلی زیاد یا کم باشد، و دو برخورد در کنار یکدیگر را میتوان به عنوان یک برخورد در نظر گرفت.
این نکته را باید مد نظر قرار داد که خطوط روندی که بالای سه برخورد دارند برای ما دارای اهمیت میباشند.
2.قدرت و زاویه خط روند
قدرت روند در بازار میتواند نشان دهنده علایم مختلفی باشد، هرچه قدرت کندل ها بیشتر باشد شیب خط بیشتر میشود، و نشان از قدرت در بازار میباشد که البته اعتبار و استحکام خط روند نیز کمتر میشود و هر چه شیب خط کمتر شود نشان از فشار دو طرفه در بازار میباشد و وضعیت خنثی به خود میگیرد.
3.تایم فریم تحلیل
در تمام تایم فریم های تحلیلی میتوان خطوط روند ترسیم کرد، اما هر چه خطوط روند در تایم های بالاتر رسم شوند، از اهمیت بیشتری برخوردارند چون احتمال پایدار بودن و استحکام آن بیشتر میشود.
خطوط روند داخلی
به خطوطی که قیمت از میان آن عبور کرده ولی بارها به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل کرده و واکنش های خوبی قیمت به آن داشته را خط روند داخلی میگویند.
پیشنهاد مطالعه: پرایس اکشن
شکست خط روند (Break out)
شکست خط روند یا (Break out) به شرایطی گفته میشود که نمودار قیمتی خط روند را قطع کند، این اتفاق هشداری برای پایان روند قبلی و شروع روندی جدید میباشد.
شکست خط روند میتواند در تمام حرکات صعودی، نزولی و ساید رخ دهد.
شرایط تایید شکست معتبر
شرایط شکست زمانی اتفاق میافتد که کندل تاییدی مشاهده شود، یعنی عبور یک کندل فول بادی و بسته شدن بیش از نیمی از آن پشت خط یا عبور چندین کندل معمولی و فاصله گرفتن از خط شکسته شده، معمولا شکست خط روند با الگو همراه میشود که این میتواند اعتبار شکست را بالا ببرد و همچنین بعد شکست احتمال پولبک وجود دارد.
شکست ناموفق یا فیلد شده (Fake Breakout)
گاهی اوقات قیمت به دلیل نوساناتی که دارد به داخل خط روند نفوذ میکند اما دوباره قیمت باز میگردد و به روند حرکتی خود ادامه میدهد، اما در اینجا بین معامله گران مختلف این شک و تردید به وجود می آید که آیا خط روند شکسته شده است یاخیر، در اینطور مواقع که بیرون زدگی از خط ایجاد شده آن را باید به صورت ناحیه در نظر گرفت بدلیل اینکه در آینده بازار، احتمال دارد قیمت به همان اندازه به خط روند نفوذ کند و دوباره به حرکت قبلی خود ادامه دهد.
در تصویر اول خط روند با برخورد های خوب و منظم مشاهده میکنید که مربوط به قبل از شکست فیلد شده میباشد که آن را میتوان به صورت یک خط روند در نظر گرفت.
در تصویر دوم همانطور که مشاهده میکنید یک شکست ناقص صورت گرفته که قیمت بعد از آن به روند قبل خود ادامه داده که در این صورت خط روند باید به صورت ناحیه در نظر گرفته شود، بدلیل اینکه در آینده امکان داره دوباره همین اتفاق رخ دهد.
استراتژی معامله با خط روند
خطوط روند معتبر میتواند ابزار خوبی برای معامله باشد و از آنها میتوان در جهت روند یا خلاف جهت سیگنال دریافت کرد.
روش های زیادی برای استفاده از خطوط روند وجود دارد که میتوان به دومورد آن اشاره کرد:1.معامله هنگام برخورد به خط روند 2.معامله هنگام شکست خط روند.
1.معامله هنگام برخورد به خط روند
در این استراتژی خطوط روند به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل میکند و از آن خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ میتوان در تایم فریم های مختلف استفاده کرد، به این صورت که قیمت پس از برخورد به خط روند معتبر، در جهت روند وارد معامله میشویم.
2.استراتژی شکست خط روند
استراتژی شکست خط روند توسط بسیاری از معامله گران استفاده میشود، طبق این استراتژی زمانی که خط روند معتبر شکسته شد، دو حالت مختلف اتفاق میافتد، یا یه خط روند شکسته شده مجددا باز میگردد و آن را لمس میکند یا کلا پس از شکست خط روند مجددا برگشتی ندارد و به روند خود ادامه میدهد.
اگر قیمت مجددا خط روند شکسته شده را لمس کرد، میتوان در آن نقطه وارد معامله شد.
جمع بندی
به طور کلی برای این که بتوانیم حرکات بزرگ بازار را با کمترین ریسک ممکن شکار کنیم بهتر است که جهت روند بازار را تشخیص دهیم و با برخورد به خطوط روند معتبر که بالای سه برخورد دارند وارد معامله شویم، و بهتر است که خطوط روند را همیشه به صورت ناحیه ای در نظر بگیریم، تا وقتی شکستی کوچکی بدلیل نوسانات بازار ایجاد شد سیگنال اشتباهی دریافت نکنیم.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال؛ آموزش معامله
سر و شانه؛ الگویی محبوب در تحلیل تکنیکال که وقتی روی نمودار دیده میشود باید آماده سقوط بورس یا ارزهای دیجیتال باشیم. با الگوی سر و شانه، یک روند نزولی وحشتناک آغاز میشود. در این مقاله، ابتدا بهطور کامل با الگوی سر و شانه و الگوی سر و شانه معکوس (صعودی) آشنا میشوید و سپس نحوه انجام معامله با کمک این الگوها را یاد میگیرید.
الگوی سر و شانه چیست؟
الگوی سر و شانه (Head And خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ Shoulders) یکی از اصلیترین الگوها برای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. این الگو که از نظر شکل، از آسانترین الگوها به شمار میرود و برای اغلب تحلیلگران بهراحتی قابلتشخیص است، از یک خط مبنا (خط گردن) با سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده است و قله وسط، بالاترین سطح است.
سر و شانه یک الگوی نزولی در نمودار قیمت یک دارایی است و تغییر روند از صعودی به نزولی را نشان میدهد. وقتی یک تحلیلگر چنین الگویی را تأیید میکند، متوجه میشویم که روند صعودی احتمالاً پایان یافته است و بازار وارد فاز نزولی شده است.
الگوی سر و شانه یک الگوی خرسی (نزولی) است
علاوه بر این، همین الگو را بهشکل معکوس نیز میتوان برای تغییر روند از نزولی به صعودی استفاده کرد. در این صورت، سر و شانه معکوس (Inverse Head And Shoulders) یا همان سر و شانه کف (Head And Shoulders Bottom) که صعودی است، از یک خط مبنا و سه دره (کف قیمت) تشکیل میشود، بهصورتیکه دره وسط در پایینترین سطح قرار میگیرد.
بنابراین الگوی سر و شانه بهصورت معمولی، نزولی است و سقف قیمت را نشان میدهد. اگر همین الگو بهصورت برعکس دیده شود، صعودی خواهد بود و کف قیمت را نشان میدهد.
الگوی سر و شانه را در تمام بازههای زمانی (تایم فریمها) میتوان یافت و بنابراین تمام معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند از آن استفاده کنند. این الگوی نموداری، به معاملهگر کمک میکند سطوح حائز اهمیتی همچون نقاط ورود به معامله، حد ضرر (فروش اضطراری) و اهداف قیمت را تشخیص دهد.
فراموش نکنید همانند تمام الگوها، در شناسایی این الگو هم امکان اشتباه از سمت تحلیلگر وجود دارد و هرگز نمیتوان از تکمیل یک الگوی سر و شانه اطمینان ۱۰۰ درصدی حاصل کرد.
شکل الگو در نمودار
ابتدا، به شکلگیری الگوی سر و شانه نگاهی میاندازیم و سپس الگوی معکوسِ آن را بررسی خواهیم کرد.
شکلگیری الگوی سر و شانه
- شانه چپ: افزایش قیمت، ایجاد یک قله و کاهش قیمت
- سر: افزایش مجدد قیمت و شکلگیری قلهای بالاتر
- شانه راست: کاهش مجدد قیمت، افزایشی برای ایجاد قله راست الگو (با ارتفاعی کمتر از قله سر) و سپس افت شدید قیمت
الگوی سر و شانه بهندرت بهطور کامل شکل میگیرد؛ درواقع، ممکن است بین شانهها و سر، حرکات دیگری نیز دیده شود.
به یاد داشته باشید روندِ پشت یک الگوی سر و شانه صعودی است. بنابراین هنگام شناسایی این الگو به روند پشت آن هم دقت کنید.
الگوی سر و شانه
شکلگیری الگوی سر و شانه معکوس
- شانه چپ: کاهش قیمت، ایجاد یک دره و سپس افزایش قیمت
- سر: کاهش مجدد قیمت تا ایجاد درهای پایینتر
- شانه راست: افزایش و سپس کاهش قیمت و شکلدادن دره سمت راست
شکلگیری سر و شانه معکوس نیز بهندرت بهطور کامل دیده میشود و ممکن است بین شانهها و سر، روند حرکات دیگری دیده شود.
به یاد داشته باشید روند پشت یک الگوی سر و شانه معکوس نزولی است. بنابراین هنگام شناسایی این الگو به روند پشت آن هم دقت کنید.
الگوی سر و شانه معکوس
ترسیم خط گردن
خط گردن (neckline) سطح حمایت یا مقاومتی است که معاملهگرها برای تعیین محدودههای مناسب و استراتژیک بهمنظور سفارشگذاری استفاده میکنند. در حقیقت در سر و شانه، وقتی شانه سمت راست به زیر خط گردن برسد، بهمعنای شکستهشدن حمایت و سقوط بیشتر قیمت است. در سر و شانه معکوس این روند برعکس است و وقتی شانه سمت راست به بالای خط گردن برسد، معنای آن شکست مقاومت و ادامه جهش است.
خط گردن در الگوی سر و شانه
برای ترسیم خط گردن، اولین قدم مشخصکردن شانه چپ، سر و شانه راست روی نمودار است. در الگوی سر و شانه، کف قیمتیِ بعد از شانه چپ و همچنین کف قیمتیِ بعد از سرِ الگو را به یکدیگر متصل میکنیم تا «خط گردن» ترسیم شود؛ این خط در نمودارهای فوق با خط آبی نشان داده شده است.
همچنین، در الگوی سر و شانه معکوس، اوج قیمت پس از شانه چپ را به اوج قیمت پس از سر وصل و به این صورت خط گردن این الگو را رسم میکنیم.
پس از تکمیلشدن سر و شانه، قیمت معمولاً بهاندازه فاصله سر تا خط گردن سقوط میکند. همچنین پس از تکمیلشدن الگوی سر و شانه معکوس، قیمت معمولاً بهاندازه فاصله سر تا خط گردن، افزایش پیدا میکند.
در بخش بعد در خصوص اهمیت و کاربرد خط گردن توضیح خواهیم داد.
نحوه معامله با سر و شانه
برای استفاده از این الگو، حتماً باید تا کاملشدن الگو صبر کنیم، زیرا ممکن است الگو اصلاً کامل نشود یا الگویی که بخشی از آن ایجاد شده، در آینده تکمیل نشود. الگوهایی را که بخشی یا نیمی از آنها کامل شده است، باید زیر نظر داشته باشیم. با این حال، تا زمانی که الگو خط گردن را قطع نکند، هیچ معاملهای را نباید بر اساس آن انجام داد.
در پس از مشاهده سر و شانه روی نمودار، باید منتظر باشیم تا پس از رسیدن به قلهٔ شانه راست، روند قیمت از خط گردن پایینتر برود. در مورد سر و شانه معکوس هم باید منتظر شکلگیری شانه راست و همچنین حرکات قیمت بالاتر از خط گردن باشیم.
پس از تکمیل الگو، میتوانید معامله خود را آغاز کنید. معامله را از پیش برنامهریزی کنید و نقاط ورود، حد ضرر و هدف سود خود را بنویسید. همچنین، هر متغیر دیگری را که ممکن است حد ضرر یا هدف سود شما را تغییر دهد، در نظر داشته باشید.
رایجترین و معمولترین نقطه ورود به معامله در محدودهٔ تقاطع خط گردن و روند شکل میگیرد. نقطه دیگر ورود به معامله، احتیاج به صبر و حوصله بیشتری دارد و احتمال دارد که حرکت بهطور کامل از دست برود. در این حالت، پس از قطع خط گردن، معاملهگر باید برای پولبک (pullback) و روند بازگشتی مجدد بهسمت خط گردن منتظر بماند. این روش اندکی محافظهکارانهتر و محتاطانهتر است، زیرا میتوانیم حرکت روند را در رصد کنیم که آیا از مسیر اصلاح جزئی دست میکشد و جهت شکست اولیه را دوباره پیش میگیرد یا خیر. درصورتیکه قیمت در جهت شکست به حرکت خود ادامه دهد، ممکن است فرصت معامله بهکل از دست برود. هر دو روش ورود به معامله در نمودار زیر نشان داده شده است.
نقطه ورود در سر و شانه معکوس. دایره پایین سمت چپ، شانه راست است.
تعیین حد ضرر
در الگوی سر و شانه، حد ضرر درست بالاتر از شانه راست قرار میگیرد. همچنین، از محدودهی سر الگو نیز میتوان بهعنوان حد ضرر استفاده کرد، اما این سطح، ریسک بیشتری هم به همراه خواهد داشت و نسبت سود به زیان الگو را کاهش می دهد.
در الگوی سر و شانه معکوس، حد ضرر را میتوان درست زیر شانه راست تعیین کرد. در این الگو هم میتوانیم حد ضرر را روی سر الگو تنظیم کنیم. با این حال، این کار نیز معاملهگر را در معرض ریسک بیشتری قرار میدهد. در نمودار بالا، حد ضرر روی ۱۰۴ دلار (درست زیر شانه راست) تنظیم شده است.
تعیین هدف سود
پس از تکمیلشدن الگوی سر و شانه یا الگوی سر و شانه معکوس، قیمت بهاندازه فاصله بین سر تا خط گردن کاهش یا افزایش مییابد.
در حقیقت، هدف یا حد سود برای این الگو، تفاوت قیمت بین سر و پایینترین سطح (کف) در هر کدام از شانهها است. این اختلاف قیمت از خط گردن کاسته میشود تا هدف سود در مسیر نزولی به دست آید. برای الگوی سر و شانه معکوس نیز این اختلاف قیمت به خط گردن اضافه میشود تا هدف قیمت و نقطه سود در مسیر صعودی مشخص شود.
هدف سود در الگوی سر و شانه معکوس
بهعنوان مثال، طبق تصویر بالا، هدف سود برای سر و شانه معکوس به این ترتیب حساب میشود:
۱۱ دلار ₌ (سر یا همان کمترین حد قیمت) ۱۰۲ دلار ₋ (بیشترین حد قیمت پس از شانه چپ) ۱۱۳ دلار
اختلاف این دو قیمت به خط گردن اضافه میشود (در الگوی سر و شانه معمولی، کسر میشود). اگر ۱۱۳ را با ۱۱ جمع کنیم، حاصل ۱۲۴ خواهد شد و بنابراین باید سفارش خود را روی ۱۲۴ تنظیم کنیم تا با سود کامل از بازار خارج شویم.
گاهی اوقات، سرمایهگذاران پس از مشخصشدن خط گردن، برای رسیدن به هدف سود ایدهآل خود باید مدت زمان زیادی (تا چند ماه) منتظر بمانند. نظارت مستمر و زمانمند بر روند معاملات میتواند به شما در پیشبینی نتایج آنها کمک کند. همچنین معاملهگران حرفهای به تازهکارها توصیه میکنند کمی احتیاط به خرج دهند و سود خود را پایینتر از حد انتظار در نظر بگیرند، چراکه گاهی اوقات الگوها با اندکی اختلاف تکمیل میشوند.
دلایل کارآمدبودن در معامله
هیچ الگویی بدون ایراد نیست و هیچ الگویی همیشه مؤثر و مفید واقع نمیشود. با این حال، دلایل مختلفی وجود دارد که نشان میدهد چرا الگوی سر و شانه حداقل روی کاغذ جواب میدهد. در این بخش، به ویژگیهای جالب الگوی سر و شانه اشاره خواهیم کرد، اما این توضیحات برای هر دو نوع سر و شانه صادق است:
- با رسیدن قیمت به سقف بازار (سر)، فروشندگان وارد بازار میشوند و فشار خرید کمتر میشود.
- با نزدیکشدن به خط گردن، افراد بسیاری که در موج آخر، با قیمتی بیشتر یا در روند افزایش قیمت در شانه راست خرید کردهاند، دچار ضرر هنگفتی میشوند. درواقع، افراد بسیاری در این مرحله از موقعیتهای خود خارج میشوند و قیمت را بهسمت هدف سود سوق میدهند.
- تعیین حد ضرر بالای شانه راست از این رو منطقی است که روند بهسمت پایین تغییر مسیر داده است و شانه راست، درواقع قلهای با ارتفاع کمتر نسبت به سر است. بنابراین، تا زمانیکه روند دوباره بهسمت بالا تغییر جهت ندهد، شانه راست شکسته نخواهد شد.
- حد سود با این فرض تعیین میشود که بسیاری از معاملهگرهایی که اشتباه کردهاند یا دارایی موردنظر را در زمان نامناسبی خریدهاند، از موقعیتهای خود خارج میشوند. بنابراین، روندی اصلاحی با اندازهای مساوی با میزان رشدِ پیش از آن، ایجاد میشود.
- خط گردن سطحی است که در آن، بسیاری از معاملهگرها متضرر و از موقعیتهای خود خارج میشوند؛ بنابراین، روند را بهسمت هدف قیمت سوق میدهند.
- حجم معاملات را نیز میتوان در نظر داشت. در طول الگوهای سر و شانه معکوس، بهتر است حجم معاملاتی پس از خط گردن افزایش یابد. این مسئله نشاندهنده افزایش علاقه به خرید است که میتواند قیمت را بهسمت هدف پیش ببرد. کاهش حجم خرید بیانگر بیعلاقگی معاملهگران به حرکت صعودی است و میتواند حاکی از بدبینی سرمایهگذاران باشد.
مشکلات معاملهگری با این الگو
همانطور که پیشتر اشاره شد، این الگو نیز با ایراداتی همراه است. برخی از مشکلات احتمالی در معاملهگری با استفاده از سر و شانه عبارتاند از:
- شما باید الگوها را تشخیص دهید و روند شکلگیری آنها را دنبال کنید. با این حال، تا زمانی که الگو تکمیل نشده است، نباید از این استراتژی استفاده کنید. این کار میتواند زمانبَر و طولانی باشد.
- الگوی سر و شانه همیشه جواب نمیدهد. گاهی روند با حد ضرر تماس پیدا میکند و معامله از دست میرود.
- هدف سود همیشه محقق نمیشود. بنابراین، معاملهگرها بهتر است متغیرهایی را که بر خروج آنها از بازار تأثیرگذار است، بهدقت تنظیم کنند.
- این الگو همیشه راه معامله را هموار نمیکند. بهعنوان مثال، اگر در حین شکلگیری یکی از شانهها، افت قابلتوجهی بهدلیل اتفاقی پیشبینینشده رخ دهد، ممکن است هدف قیمت محاسبهشده به دست نیاید.
- الگوها اغلب بهصورت ذهنی روی نمودار پیاده میشوند. یک معاملهگر ممکن است شانهای از الگو را ببیند و معاملهگر دیگر آن را تشخیص ندهد. پیش از ورود به معاملات براساس الگوها، با نگاهی به توضیحات کلی بالا، تعریف کنید که شرایط و الگوی مطلوب شما چه باید باشد.
سوالات رایج درباره الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه نزولی است؛ اما یک الگوی دیگر بهنام الگوی سر و شانه معکوس داریم که صعودی است.
در هر تایم فریمی میشود از الگوی سر و شانه استفاده کرد؛ اما بیشتر تحلیلگران ترجیح میدهند از آن در تایم فریم بلندمدت مانند ۴ساعته استفاده کنند.
خیر. هیچ الگویی قطعی نیست و فقط به شما کمک میکند بتوانید بهتر بازار را ارزیابی کنید.
سخن پایانی
سر و شانه در تمام بازههای زمانی اتفاق میافتد و بهلحاظ بصری دیده میشود. اگرچه این الگو گاهی بهصورت ذهنی پیادهسازی میشود، اما شکل کامل آن میتواند نقاط ورودی، حد ضرر و هدف سود را مشخص کند تا اجرای یک استراتژی معاملاتی آسانتر شود.
الگوی سر و شانه، بهترتیب از شانه چپ، سر و سپس شانه راست تشکیل شده است. متداولترین نقطه ورود به معامله، تقاطع روند قیمت با خط گردن الگو است. در این حالت، حد ضرر بالاتر (در سر و شانه) یا پایینتر (در سر و شانه معکوس) از شانه راست تعیین میشود. هدف و حد سود نیز از تفاوت بین سقف و کف با الگو بهاضافه (در سر و شانه معکوس) یا کسر (در سر و شانه) از خط گردن به دست میآید.
این سیستم کامل و بیایراد نیست؛ اما روشی را برای معاملات بازارها بر اساس حرکات منطقی قیمت ارائه میدهد.
با شرکت در دوره اطلس ارز دیجیتال پلاس علاوه بر دهها الگوی دیگر، میتوانید معامله سر و شانه را بهطور کامل یاد بگیرید و با پشتیبانی مداوم اساتید ابهامات خود را رفع کنید.
برای نگارش این مقاله از مقالهای در وبسایت اینوستوپدیا کمک گرفته شده است.