اخبار فارکس

اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

ارزش در معرض ریسک (Value at Risk)

ماهیت بی ثبات و پر نوسان بازار ارزهای دیجیتال برای هر کسی که آشنایی هر چند محدودی با این بازار داشته باشد روشن و واضح است. قیمت هر ارز رمزپایه تمایل دارد در مدت زمان کوتاهی دائماً در نوسان باشد. در هر لحظه ، قیمت یک ارز دیجیتال می تواند کمی صعود کند یا به طرز چشمگیری افت کند. غیرقابل پیش بینی بودن این بازار ممکن است برخی از تریدر ها و سرمایه گذاران را عصبی کند در حالی که برخی دیگر ممکن است از این نوسانات لذت ببرند و از آنها به نفع خود استفاده کنند.
خواه این نوسانات را دوست داشته باشید یا از آنها متنفر باشید ، بدیهی است اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری که باید ریسک هایی را که باعث ایجادش می شود را در نظر بگیرید. در بازاری که سرشار از عدم اطمینان است، بحث مدیریت ریسک بسیار مهم و حیاتی است. چگونه می توان ریسک های سرمایه گذاری را ارزیابی کرد؟ ابزارهای متنوعی در بازار برای انتخاب وجود دارد که یکی از محبوب ترین ها “Value at Risk” یا ارزش در معرض ریسک است که با نماد اختصاری VAR نمایش داده می شود. هدف اصلی این ابزار محاسبه آنچه در اصل بدترین سناریویی است که می تواند هنگام معامله رخ دهد و موجب ضرر معامله گر شود می باشد.

ارزش در معرض ریسک (VaR) یعنی چه؟

VaR معیاری است که سطح دقیق ریسک مالی را در یک معامله یا سرمایه گذاری مشخص می کند. این معیار معمولا در یک دوره زمانی خاص اندازه گیری می شود و بیشترین استفاده کنندگان آن، بانک های سرمایه گذاری و تجاری هستند. آنها معمولاً از ارزش در معرض ریسک برای تعیین نسبت وقوع خسارات احتمالی که ممکن است در اوراق بهادار سازمانی آنها رخ دهد استفاده می کنند.

در بازار های مالی و معاملاتی مانند بازار ارزهای دیجیتال نیز بسیاری از آمار VaR به عنوان “علم جدید مدیریت ریسک” یاد می کنند و از آن استفاده می کنند.

مدیران ریسک معمولاً از VaR به عنوان راهی برای سنجش و کنترل میزان قرار گرفتن سرمایه در معرض خطر استفاده می کنند. می توان محاسبات VaR را در موقعیت های خاص اعمال کرد. هدف اصلی از مدل سازی VaR ، کشف ظرفیت بالقوه ضرر است. علاوه بر این ، برای تعیین احتمال وقوع ضرر تعریف شده است. فرد قادر است VaR را از طریق ارزیابی میزان تلفات احتمالی و احتمال وقوع مقدار ضرر اندازه گیری کند.

به طور کلی ، رایج ترین و سنتی ترین معیار ریسک، نوسان است. با این حال ، مسئله اصلی در مورد نوسانات این است که علاقه بسیار کمی به حرکت در جهت حرکت دارایی مورد سرمایه گذاری دارد. ارزهای دیجیتال مستعد نوسان هستند و اغلب می توانند به طور ناگهانی و به طور تصادفی به سطوح بالاتر و یا پایین تر صعود و نزول کنند و این ممکن است باعث ضرر سرمایه گذاران و تریدر ها شود.

برای بیشتر سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال، ریسک بیشتر مربوط به احتمال از دست دادن پول است. با فرض اینکه سرمایه گذاران به احتمال ضرر و زیان اهمیت می دهند، VaR به طور موثر به دو سوال پاسخ می دهد:

سوال اول. بدترین سناریو چیست؟

سوال دوم. چقدر می توانم در یک بازه زمانی مشخص ضرر کنم؟

آمار متداول Value at Risk از سه مولفه تشکیل شده است: بازه زمانی ، سطح اطمینان و یک مقدار ضرر.

مقدار ضرر همان درصد ضرر است. هنگام در نظر گرفتن سوالاتی که VaR به آنها پاسخ می دهد ، حتماً باید این سه مولفه را در نظر داشته باشید.

بیشترین مقداری که ممکن است در کل ماه آینده ضرر کنم با سطح اطمینان 95٪ یا 99٪ چقدر است؟

حداکثر درصدی که می توانم در طی سال بعد سرمایه از دست بدهم با سطح اطمینان 95٪ یا 99٪ چقدر است؟

همانطور که مشاهده می کنید ، سوال VaR شامل سه عنصر است. یکی از آنها سطح اطمینان بالایی است که به طور معمول 95٪ یا 99٪ است. دیگری یک بازه زمانی است ، که مثلا تحت عنوان یک روز ، یک ماه یا یک سال تعیین می شود. سومین تخمین تقریبی از ضرر سرمایه گذاری است که دلار یا درصد آن را نشان می دهد.

محاسبه ارزش در معرض ریسک

روش های محاسبه ارزش در معرض خطر (VaR)

به طور کلی ، سه نوع روش برای محاسبه VaR وجود دارد. روش تاریخی ، روش واریانس- کوواریانس و روش شبیه سازی مونت کارلو.

روش تاریخی : آنچه این روش انجام می دهد در نظر گرفتن بازده واقعی در داده های تاریخی است. در این روش داده ها از بدترین به بهترین رتبه بندی می شود. پس از آن ، به طور پیش فرض ، فرض می شود که تاریخ تکرار خواهد شد و این حقیقت از منظر ریسک نیز صادق است.

روش واریانس- کوواریانس : در این روش بازده متوسط ​​و انحراف معیار در نظر گرفته می شود و با توجه به آنها یک منحنی توزیع نرمال ترسیم می شود. معمولا اگر یک پرتفوی دارایی های چندگانه داشته باشد ، نوسانات آن با استفاده از یک ماتریس واریانس– کوواریانس برای کلیه دارایی ها محاسبه می شود.

شبیه سازی مونت کارلو : این روش شامل توسعه مدلی برای بازده قیمت دارایی در آینده است. علاوه بر این ، شامل اجرای آرایه ای از آزمایشات فرضی از طریق مدل سازی است.

محاسبات VaR معمولاً از طریق مدل های مالی صورت می گیرد و با توجه به تعداد دارایی ها و پرتفوی سرمایه گذار محاسبه متفاوتی خواهد داشت.

مدیریت پرتفوی چیست؟|چطور در سرمایه گذاری خود ضرر نکنیم؟!

سبد سهام یا پرتفوی (Portfolio) ترکیب مناسبی از سهام خریداری شده توسط معامله‌گر در جهت کاهش ریسک معاملاتش است در واقع سرمایه‌گذار با معامله سهام از صنایع مختلف سبدی کم‌ریسک‌تر برای خود می‌چیند که در صورت ضرر یک سهم با سود سهم دیگر جبران شود و برآیند پرتفویش مثبت باشد. یک‌ضرب المثل قدیمی است که می‌گوید: "همه تخم‌مرغ‌ها رو در یک سبد نگذارید."چرا که شکستن سبد منجر به نابودی کل سرمایه می‌شود. این نکته را حتماً به‌ خاطر داشته باشید که موفق‌ترین تریدرها هم همیشه سهم‌هایشان مثبت مطلق نیست و برآیند مثبت کل سبد سهام و ریسک به ریوارد معقول از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

برای افرادی که ریسک گریزند نگذاشتن همه سرمایه خود در یک سبد از اولویت‌های پلن معاملاتی‌شان است.

برای چگونگی مدیریت سهام خود در بازار سرمایه در این مقاله به‌ اختصار به علوم موجود در بازار مالی می‌پردازیم تا بتوانیم راه کاری مؤثر بر مبنای علم و تجربه به شما مخاطبان گرامی ارائه دهیم.

بازارهای مالی جهانی

بازارهای مالی موجی از اقتصاد هستند که در آن‌ها معامله نه بر روی اشیا و اموال قابل‌ لمس بلکه بر روی مالکیت زمانی و ارزش آتی مواردی مانند ارز سهام شرکت‌ها و اوراق بهادار انجام می‌پذیرد مواردی که فرد در طی مالکیتش هرگز آن‌ها را لمس نمی‌کند اما از رشد و پویایی آن‌ها بهره می‌برد. بازارهای مالی جایگاه مهم و جذابی برای کسب درآمد و تولید ثروت به‌حساب می‌آید سرمایه‌گذاری در آنها از قیدوبند زمان و مکان رها شده است و به دلیل ایجاد موقعیت‌های مناسب کسب درآمد افراد بسیاری رو به خود جذب نموده است؛ اما ناگفته نماند که فعالیت در این بازارها مستلزم پذیرش ریسک بالایی نیز می‌باشد.

طی سالیان اخیر فعالیت بازارهای مالی بیش‌ازپیش بر سرزبان‌ها افتاده است، فعالیت‌های علمی بسیاری برای آموزش و تحلیل‌های بازارهای مالی به‌منظور سرمایه‌گذاری و فعالیت در این بازارها در دنیا انجام شده که حاصل آن دو شاخصه مجزا به نام‌های تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال می‌باشد هر دوی این روش‌ها هدف واحدی را دنبال می‌کنند و آن تولید ثروت است اما در واقع هرکدام دیدگاه جداگانه‌ای برای معامله‌گری در نظر گرفتند.

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

در روش تکنیکال تصمیم‌گیرندگان این روش با استفاده از اطلاعاتی چون حجم معاملات و قیمت سهام اقدام به بررسی روان‌شناختی روند حرکتی سهم می‌پردازند و معتقدند که کلیه اطلاعات موردنیاز در خصوص یک سهم در قیمت آن روز متبلور گردیده و این ایده پایه‌ای را از جمع‌آوری اطلاعات گسترده‌ای بررسی عملکرد شرکت صنعتی که شرکت در آن قرار گرفته بررسی بازده سهام و مباحث کلان اقتصادی و سیاسی بی‌نیاز می‌کند و بنا بر به همین دلیل باید گفت که امروزه در بازار سرمایه ایران طرفداران مخصوص به خود را پیدا نموده و با سرعت نیز در حال گسترش است روش فاندامنتال برخلاف تکنیکال‌ها، تکنسین‌ها معتقدند که قیمت امروز الزاماً نمی‌تواند بیانگر بسیاری از حقایق موجود در آن باشد و بنابراین مستمراً دره حال ارزیابی پارامترهای خرد و کلان اقتصادی مؤثر بر روند سودآوری شرکت می‌باشد بررسی صورت‌های مالی یک شرکت از جمله کارهای اساسی فاندامنتال کاران است.

برای چگونگی مدیریت سهام خود ابتدا باید علوم مربوط به بازارهای مالی را فرابگیریم و این امر میسر نیست جز با آموزش تمرین و تکرار برای اینکه بتوانیم مدیریت سهام خود را به نحو احسن انجام دهیم باید معاملات خود را بر پایه موفقیت ببندیم.

نکته‌ای که برای سرمایه‌گذاران حائز اهمیت است سبد سهام و پیرایش آن در صورت لزوم می‌باشد چراکه شرایط شرکت‌ها ممکن است تغییر کند و ما بایستی همواره سبد سرمایه خود را مورد بررسی و پایش قرار دهیم تا در صورت ضرورت نسبت به بهینه‌سازی سبد سهام بتوانیم به‌موقع اقدام کنیم. در یک سبد استاندارد 3 تا 7 سهم دارد البته به جز عرضه اولیه‌ها، تک سهم یا بالای 10 سهم از اشتباهات متداول است. اگر به این نتیجه رسیدیم که سهم‌های موجود در پرتفوی ما دیگر سود مناسبی ندارد و یا در موقعیت مناسبی نیستند از سبد سهام خود خارج کنیم و به‌جای آن ها سهام با سودآوری و پتانسیل رشد بالا جایگزین کنیم.

در ذیل به نکات کاربردی در بهینه‌سازی سبد سهام اشاره می‌کنیم:

عناصر اساسی و استراتژی های مدیریت پرتفوی سهام

تعیین سیاست سرمایه‌گذاری

تجزیه‌ و تحلیل اوراق بهادار

تشکیل سبد سرمایه‌گذاری

تجدیدنظر در سبد سرمایه‌گذاری

ارزیابی عملکرد سبد سرمایه‌گذاری (در صورت نیاز تجدیدنظر در سیستم معاملاتی)

1-هر معامله‌ای که انجام می‌دهیم باید انتظار خود را از سودی که مدنظرمان هست و میزان ریسک‌پذیری محاسبه کنیم ولی بیشتر معامله‌گران اشتباهی که دارند این است که قسمت بازدهی را می‌بینند و وقتی به حد ضرر می‌رسند چون به‌راحتی سود خود را ازدست‌داده‌اند کنترل لازم را نداشته و به امید بازگشت سود خود هستند و در نتیجه حد ضرر را رعایت نمی‌کنند.

2-اگر قرار است سهامی خریداری کنیم باید و باید استراتژی داشته باشیم و سبد متنوعی برای خود بچینیم که از ریسک‌های احتمالی اقتصادی و سیاسی در امان باشیم مثلاً تک سهم نشویم و یا آن‌هایی که نقدشوندگی مناسبی را ندارند انتخاب نکنیم

۳- لزومی ندارد که ما کل سرمایه خود را وارد بازار سرمایه کنیم و می‌توانیم در بازارهای موازی مثل طلا ارز و مسکن وارد کنیم.

4- وقتی سبد خود را چیدیم در میانه‌های راه سری به پرتفوی خود بزنیم و ببینیم آیا به اهداف قیمتی ما نزدیک شده‌اند و روند حرکتی بازار چگونه بوده است و اگر نیاز بود تجدید نظری در سبد خود انجام دهیم

مثلاً ما 30 روز برای هدف اول در نظر گرفتیم و در ۲۰ روز کاری به سود رسیدیم چون نسبت به تایمی که در نظر گرفته بودیم زودتر به سود رسیدیم می‌توانیم تارگت خود را بالاتر ببریم و بازدهی بیشتری به دست آوریم و روی دیگر سکه این است که سهم خریداری شده در زمان پیش‌بینی‌شده نتوانسته خودی در بازار به خریداران نشان دهد و خودش را به هدف تعیین شده سوق دهد اینجاست که باید تجدید نظری روی سهم داشته باشیم.

5-مسلماً پاسخ به نحوه ی اداره ی پرتفولیو پیچیده است و نیازمند استفاده از ابزارهای آماری می‌باشد.

در اینجا سعی می‌کنیم از راه نسبتاً ساده‌تری به آن دست یابیم. در ادامه اصول راهنمایی عمومی در جهت تشکیل سبد بهینه را متذکر می‌شویم تا در بحث تخصیص وجه کافی و تشخیص میزان تعهد منطقی به یک معامله مفید واقع شوند.

  • مبلغ سرمایه‌گذاری در بازار باید حداکثر 50% از کل سرمایه محدود شود. این بدین معناست که در هیچ زمانی نباید بیشتر از نصف سرمایه معامله‌گر درگیر بازار باشد. نیمه ی دیگر باید به‌عنوان ذخیره و پشتوانه برای روزهای ناگوار در معامله لحاظ شود.
  • میزان مبلغ درگیر در هر معامله باید به 10 تا 15 % از کل سرمایه محدود شود. (به همین دلیل تک سهم شدن ممنوع است.). مثلاً از یک حساب به مبلغ 100000 دلار بایستی تنها 10000 تا 15000 دلار برای شرکت در یک معامله قابل وصول باشد. با این کار از اختصاص بیش از حد پول به یک معامله جلوگیری می‌شود .
  • مبلغ قابل ریسک در هر معامله باید به 5% از کل سرمایه محدود شود. این 5% مبلغی است که یک معامله‌گر می‌تواند در یک معامله ناکارا از دست بدهد. این مطلب برای اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری تعیین هدف قیمت و نقطة ایست معامله باید مدنظر قرارداد.
  • کل بودجه ی در گیر در هر بازار اختصاصی باید به 20 تا 25 % از کل سرمایه محدود شود. هدف از این اصل این است که از اختصاص مبالغ سنگین به یک بازار به‌خصوص جلوگیری شود. قیمت‌ها در یک بازار اختصاصی اغلب به صورت هماهنگ تغییر می‌کنند. مثلاً طلا و نقره به گروه فلزات قیمتی تعلق دارند و اغلب همسو با هم کاهش یا افزایش میابند. اینکه با یک پیش‌بینی واحد در معاملات زیرمجموعه‌های یک گروه از بازار، وارد شویم با اصل اولیه تنوع در سرمایه‌گذاری مغایرت دارد. سرمایه‌گذاری در گروه‌های یکسان باید تحت کنترل باشد.
  • این اصول راهنما می‌توانند برای همه ی انواع معاملات مفید باشند. برخی از معامله گران ریسک‌پذیرترند و با حجم پول بیشتری در معاملات شرکت می‌کنند. برخی دیگر محافظه کارند. نکته مهم این است که با تنوع بخشیدن به موارد معامله می‌توان به حفظ سرمایه کمک کرد و با تعیین اهداف قیمتی زیان معاملات اشتباه را محدود کرد.
  • برخی از معامله گران اعتقاد دارند که مدیریت مالی بااهمیت‌ترین بخش از برنامه‌ریزی معاملاتی است و حتی از اقدام به معامله مهم‌تر است. باید توجه داشته باشیم بدون توجه به این موضوع نمی‌توان مدت زیادی از آسیب‌ها و خطرات معامله مصون ماند.
  • مدیریت مالی مستقیماً با حفظ بقا در بازار معاملات مربوط است. یک معامله‌گر باید بتواند سرمایه‌اش را اداره کند و بر آن تسلط داشته باشد. هر معامله‌گر خوبی می‌تواند در بلندمدت سود کسب کند. ولی مدیریت درست مالی شانس معامله‌گر را برای باقی‌ماندن و انجام معاملات بیشتر افزایش می‌دهد.

جمع‌بندی

زمانی که ما تصمیم می‌گیریم معاملات خود را بر پایه موفقیت بنا کنیم 20 تا 30 % شامل تحلیل تکنیکال، فاندامنتال یا رانت (دلایل نهانی) می‌باشد 70 تا 80 % به مدیریت پرتفوی باز می‌گردد.

لزوماً فردی که 90% تحلیل‌هایش به بار می‌نشیند موفق‌تر از فردی نیست که 50% تحلیل‌هایش به تارگت خورده است. به‌عنوان‌ مثال فرض کنید فردی با نام A 10 معامله انجام می‌دهد و از 9 معامله هرکدام 10 درصد سود می‌گیرد ولی در معامله آخر 40 در صد ضرر کند در این صورت بخش زیادی از سود را ازدست‌داده است حال فرض کنید فردی با نام B که 5 معامله را با سود 30% و 5 معامله را با زیان 10% فروخته است، مشخص است که فرد B با اینکه فقط 5 معامله سود ساز داشته است ریسک به ریوارد منطقی‌تری دارد در نتیجه ما باید برآیند معاملاتمان مثبت قابل‌قبول باشد و وقتی در یک سهمی زیان کردیم اشتباه‌ترین کار ممکن انتقام گرفتن از سهم، چرا که این کار باعث زیان مجدد ما می‌باشد.

در پایان: حد ضرر حکم خط قرمز را دارد اگر در یک معامله به حد ضرر پایبند نباشیم، دیگر نمی‌توانیم پایبند باشیم، باید بپذیریم که زیان کردیم و خطای معاملاتی ما است.

اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

اهمیت و نقش اطلاعات در سرمایه‌گذاری

اهمیت و نقش اطلاعات در سرمایه گذاری

شاید بارها شنیده‌اید که می‌گویند “اطلاعات، مهم‌ترین سرمایه آدمی است.” این جمله همواره و در تمامی حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌تواند کلید موفقیت‌های شما باشد. در بازار بورس هم اطلاعات نقش تاثیرگذاری در موفقیت افراد دارد. اما واقعا منظور از اطلاعات در این جا چیست؟ چه اطلاعاتی می‌تواند برای سرمایه‌گذاری مفید باشد؟ آیا هر روز باید پیگیر اخبار و تحولات دنیا باشیم؟ آیا شبکه‌های مجازی می‌تواند منبع مناسبی برای دریافت اطلاعات باشد؟ در این مقاله قصد داریم شما را درباره اهمیت اطلاعات به چالش بکشیم!

می‌دانیم که یکی از مفاهیم ریسک در سرمایه‌گذاری، عدم تطابق واقعیت با پیش‌بینی است، هر چقدر که این عدم تطابق بیشتر باشد، ریسک سرمایه‌گذاری شما هم افزایش خواهد یافت. با توجه به این تعریف به نظر شما چطور می‌توان ریسک یک سرمایه‌گذاری را کاهش داد؟! پاسخ بسیار ساده است! هرچه قدر که دقیق‌تر پیش‌بینی کنید، ریسک سرمایه‌گذاری شما بسیار کمتر خواهد بود. شاید بپرسید “خب چطور می‌توان پیش‌بینی‌ها را دقیق‌تر کرد؟!؛ این جا است که نقش اطلاعات و یا به بیان بهتر نقش اطلاعات صحیح و معتبر نمایان می‌شود. به جرات می‌توان گفت مبنای اصلی تصمیم‌گیری در بورس و کاهش ریسک در این بازار اطلاعات است، لذا براساس قوانین و مقررات شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته شده‌اند می‌بایست اطلاعات مالی و عملکردی خود را در قالبی مشخص و به صورت پیوسته و عمومی اعلام کنند تا براساس این اطلاعات، سرمایه‌گذاران در مورد خرید، فروش و یا حفظ سهام تصمیم‌گیری نمایند.
در گذشته انواع ریسک اعم از ریسک تورم، ریسک نرخ ارز، ریسک نرخ سود، ریسک سیاسی و … به طور مفصل بررسی شد. اگر به تعاریف این نوع ریسک‌ها توجه کنید، خواهید دید که اطلاعات صحیح و معتبر می‌تواند بخش قابل توجهی از این ریسک‌ها را کاهش دهد. برای نمونه می‌دانیم یکی از ریسک‌هایی که در سرمایه‌گذاری با آن مواجه هستیم، ریسک مالی است. در صورتی که یک شرکت مقدار زیادی وام دریافت کرده باشد، می‌بایست اصل وام و سود آن را طی دوره‌ای بازپرداخت نماید. اما اگر میزان درآمد شرکت متناسب با این هزینه‌ها نباشد، شرکت با ریسک عدم توانایی در بازپرداخت وام یا همان ریسک مالی مواجه خواهد شد. اطلاعلات مربوط به دریافت وام‌ها را می‌توان به راحتی با بررسی صورت‌های مالی شرکت مورد نظر شناسایی کرده و ارزیابی نمود. در مورد سایر انواع ریسک نیز سرمایه‌گذار می‌تواند با بررسی دقیق‌تر شاخصه‌های اقتصادی منتشرشده از طریق نهادهای رسمی و همچنین کمک‌ گرفتن از متخصصان این حوزه، به تحلیل و پیش‌بینی دقیق‌تری از وضعیت این شاخص‌ها در آینده برسد.

اطلاعات و ارتباطات

اما اطلاعات مناسب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟

معتبر و قابل اتکا باشد

همان قدر که اطلاعات صحیح و معتبر می‌تواند باعث موفقیت در سرمایه‌گذاری شود، اطلاعات نادرست و شایعات می‌توانند ریسک سرمایه‌گذاری را افزایش دهند. برای مثال فرض کنید سرمایه‌گذاری با پیگیری اخبار مربوط به فولاد، شایعاتی از افزایش قیمت انواع تولیدات فولادی مثل تیرآهن، ورق، پروفیل و … شنیده باشد و بر اساس آن اقدام به خرید سهام شرکت‌های این حوزه نماید. آن هم با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی سهام! پس از مدتی اگر مشخص شود که شایعات مربوط به افزایش قیمت صحت نداشته است، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

جامع باشد

فرض کنید در مثال قبل خبر افزایش قیمت تولیدات فولادی صحیح باشد. در صورتی که هزینه‌های تولید مانند تهیه مواد اولیه و هزینه‌های انرژی نیز افزایش یافته باشد، افزایش قیمت تولیدات فولادی در مجموع تأثیر زیادی در سودآوری شرکت نخواهد داشت. پس اگر سرمایه‌گذار در خرید سهام شرکت صرفا به موضوع افزایش قیمت فولاد توجه کند و افزایش هزینه‌ها را در نظر نگیرد، به دلیل جامع نبودن اطالاعتش، تحلیل دقیقی از قیمت آینده سهام نخواهد داشت.

به روز باشد

اگر چه اطلاعات باید معتبر و جامع باشد، اما همین اطلاعات نیز می‌بایست در زمان مناسب استفاده شوند. در مثال قبل فرض کنید شرکت مورد نظر اطلاعات مربوط به افزایش قیمت تولیدات خود را رسما منتشر و اعلام کرده است. با توجه به در نظر گرفتن هزینه‌های شرکت نیز اعلام شده که شرکت افزایش قابل توجهی در سودآوری خواهد داشت. لذا پس از انتشار این اطلاعات، تقاضا برای خرید سهام این شرکت افزایش یافته و قیمت سهام آن بالا می‌رود. حالا اگر یک سرمایه‌گذار، به جای این که به محض دریافت این اطلاعات سهام شرکت را بخرد، چند روز بعد اقدام به خرید سهام کند، معلوم نیست تصمیم درستی گرفته باشد؛ چون در این مدت، قیمت سهام افزایش یافته و ممکن است بیشتر از این، امکان افزایش و سودآوری برای سرمای‌گذار نداشته باشد.

مرتبط باشد

گاهی اوقات مشاهده شده که سرمایه‌گذاران از روی هیجانات حاکم بر بازار، اطلاعات نامرتبط را ملاک تصمیم‌گیری خودشان قرار می‌دهند. مثلا ممکن است افزایش نرخ ارز هیچ تأثیری بر یک شرکت غذایی که هم مواد اولیه‌اش در داخل کشور تأمین می‌شود و هم محصولاتش در داخل کشور فروخته می‌شود، نداشته باشد، پس دلیلی نیز برای افزایش یا کاهش سودآوری شرکت وجود ندارد. بنابراین لازم است سرمایه‌گذاران به این موضوع توجه داشته باشند که اطلاعات منتشر شده، تا چه اندازه می‌تواند بر سودآوری و در نتیجه ارزش سهام شرکت تاثیرگذار باشد.

چهار ویژگی اطلاعات مناسب برای سرمایه گذاری

چکیده مطلب:

در این که اطلاعات درست و قابل اطمینان نقش بسیار زیادی بر موفقیت سرمایه‌گذاری شما دارد شکی نیست. چه این اطلاعات از طریق دوستان و همکارانتان به شما برسد، چه خود شما با مطالعه و تحلیل آن‌ها را به دست آورید و چه از طریق فضای مجازی این اطلاعات در اختیارتان قرار گیرد! اطلاعاتی که از آن‌ها استفاده می‌کنید باید معتبر،جامع، به روز و مرتبط با سرمایه‌گذاری مورد نظر شما باشد. پس حتما قبل از تصمیم‌گیری خوب فکر کنید و از تصمیم‌های شتاب‌زده و هیجانی اجتناب نمایید. به یاد داشته باشید که معاملات هیجانی و تصمیمات لحظه‌ای در بازارهای مالی ممکن است منجر به زیان‌های بسیاری برای شما شود.

بازده سرمایه گذاری

بازده سرمایه گذاری

برای سرمایه گذاری، مفاهیم ریسک و بازده بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد که مورد توجه سرمایه گذاران قرار می گیرد و در این راستا این دو مقوله از هم جدا نیستند.

سرمایه گذاران برای تصمیم گیری به منظور کسب سود و بازده مطمئن، می توانند از ارتباط بین ریسک و بازده استفاده نمایند.

بازده سرمایه گذاری:

بازده سهام می تواند مقدار سود و یا پولی باشد که پس از سرمایه گذاری به دست می آید. لازم است به این نکته توجه داشت که بین بازده یا سود مورد انتظار و بازدهی که در حقیقت به دست می آید تفاوت هایی وجود دارد.

نکته: در واقع به تفاوت بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.

رابطه بین ریسک و بازده، رابطه ای مستقیم می باشد. یعنی هر چه میزان بازده مورد انتظار بالا تر باشد، باید ریسک بالاتری را تحمل کرد. برای همین لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی، درجه ریسک پذیری تعیین شود تا تعادل مناسبی بین ریسک و بازده ایجاد شود.

معرفی تئوری های ریسک و بازده:

مفهوم اصلی در سرمایه گذاری، به ریسک و بازده مربوط می باشد بر همین اساس، تئوری های ریسک و بازده مهم و قابل توجه هستند که لازم است به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شود.

نکته: در دنیای سرمایه گذاری، ریسک و بازده دو مفهوم متضاد و متناقض با هم می باشند.

بازده:

بازده (return) به پاداشی گفته می شود که شخص از سرمایه گذاری خود در اوراق و دارایی های مختلفی کسب می نماید.

این طرح ها شامل موارد زیر می باشد.

  • دارایی های واقعی
  • دارایی های مالی
  • طرح ها و پروژه ها

بر همین اساس، می توان گفت که بازده همان نیروی محرکی است که انگیزه سرمایه گذاری را ایجاد می کند.

انواع بازده:

بازده به انواع زیر تقسیم می شود:

بازده مورد انتظار:

بازده مورد انتظار “Expected Return”، به مقدار پولی می گویند که شخص سرمایه گذار انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود آن را دریافت کند.

تئوری های ریسک و بازده

تئوری های ریسک و بازده

بازده واقعی:

بازده واقعی Actual Return، به میزان سود یا زیان واقعی می گویند که به یک سرمایه گذار تعلق دارد. این بازده به شکل زیر بیان می گردد: بازده مورد انتظار بعلاوه تاثیر عوامل خاص مربوط به شرکت و اخبار مربوط به اقتصاد، بـازده واقعی را ایجاد می کند.

توضیحات در مورد بـازده واقعی:

بـازده واقعی که در برابر بازده مورد انتظار قرار می گیرد، سودی است که سرمایه گذاران در واقعیت از سرمایه گذاری های خود دریافت می کنند.

بازده اضافی:

بازده اضافی “Excess Returns”، که به آن بازده اضافی آلفا گفته می شود، بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا سبدی می باشد که از یک معیار ها و یا شاخص هایی با سطح ریسک مشابه بهتر عمل می کنند و بیشتر می شوند.

این بازده به طور وسیعی برای اندازه گیری ارزش افزوده ایجاد شده توسط پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری، مورد استفاده قرار می گیرد و باعث سنجش توانایی مدیریت در غلبه بر بازار می باشد.

بازده سود سهام نقدی:

بازده سود سهام نقدی “Dividend Yield”، به نسبت مالی گفته می شود که نشان می دهد شرکت چه اندازه به صورت سالانه و به نسبت قیمت سهامش، سود سهام پرداخت می کند.

نکته ۱: این بازده به صورت درصدی نشان داده می شود و می تواند با تقسیم مقدار سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم بر قیمت یک سهم محاسبه گردد.

نکته ۲: این بازده روشی برای اندازه گیری مقدار جریان وجوه نقد می باشد.

بازده غیر عادی:

بازده غیر عادی “Abnormal Return”، به درصدی گفته می شود که برای توصیف بازده به دست آمده از اوراق بهادار یا پرتفوی در یک بازه زمانی، مورد استفاده قرار می‌گیرد که متفاوت از نرخ بازده مورد انتظار می باشد.

نرخ بازده مورد انتظار نیز بازده محاسبه شده بر اساس مدل قیمت گذاری دارایی ها می باشد که با استفاده از میانگین بلند مدت بازده یا سایر ارزیابی ها به محاسبه می گردد.

ریسک (RISK) یعنی تفاوت بین آن چه که انتظار داریم و آن چه که اتفاق می افتد.

ریسک و بازده در مدیریت مالی:

مفهوم ریسک و بازده در مباحث مدیریت مالی، یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی است که از مسئولیت های اساسی در کسب و کار به شمار می رود.

به طور کلی، به هر اندازه که یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، احتمال بازده مالی آن بیشتر خواهد بود. البته استثنا هایی در این خصوص وجود دارد، زیرا ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.

موسسه مشاوران مطالعه مقاله نسبت سودآوری را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

ریسک و بازده در مدیریت مالی

ریسک و بازده در مدیریت مالی

نوسان:

در واقع نوسان به معنی نحوه تغییر قیمت نوع خاصی از اوراق بهادار در یک بازده زمانی مشخص می باشد که درصد نوسان عبارت است از سنجش میانگین تفاوت بین قیمت و متوسط قیمت در یک بازه زمانی خاص.

نکته: به هر اندازه که نوسان یکی از اوراق بهادار بیشتر باشد، عدم قطعیت آن نیز بیشتر خواهد بود.

صرف ریسک:

صرف ریسک (Risk Premium) به این مفهوم است که در صورت ثابت بودن همه عوامل، ریسک بیشتر، با بازده بیشتر همراه خواهد بود.

نکته ۱: صرف ریسک برای مدیران مالی مهم می باشد زیرا وام دهندگان برای تشخیص میزان ریسک شرکت، با دقت آن را بررسی کرده و تصمیمات خود را بر اساس سطح ریسک آن شرکت اخذ می کنند.

نکته ۲: اگر وام دهنده به یک کسب و کار پر ریسک وام اعطا نماید، احتمالا بازده بیشتری به عنوان نرخ سود از آن کسب و کار خواهد گرفت.

اهرم مالی:

بیشتر شرکت ها منابع مالی خود را از طریق بدهی و یا انتشار اوراق بهادار و سهام کسب می کنند. منظور از منابع مالی با انتشار سهام، کسب منابع از طریق سهامداران شرکت می باشد که این سهامداران متناسب با میزان سرمایه گذاری خود، در سود شرکت سهیم هستند.

تامین مالی از طریق بدهی و قرض، توسط نهاد های مالی انجام می گردد و اگر شرکت وام گیرنده به طور مرتب سود وام را به وام دهنده پرداخت نماید، دیگر نیاز به شریک کردن وام دهنده در درآمد خود را نخواهد داشت.

نکته: همچنین می توان گفت ضرر ها از طریق این اهرم مالی می توانند افزایش یابند.

اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله ارزش اسمی سهام را به شما پیشنهاد می کنیم.

مفهوم ریسک در سرمایه‌گذاری

ریسک در سرمایه‌گذاری

یکی از مفاهیم مهمّی که آشنایی با آن برای هر سرمایه‌گذاری واجب است، مفهوم ریسک در سرمایه‌گذاری و میزان ریسک‌پذیری در هر مورد خواهد بود. در واقع می‌توان ادّعا کرد که بدون شناخت مفهوم ریسک، ورود به حوزه‌ی سرمایه‌گذاری تقریباً غیرممکن است. حتی اگر بدون شناخت این مفهوم، وارد حوزه‌ی سرمایه‌گذاری شوید، احتمال شکست و عدم سودآوری بسیار بالا می‌رود.
متأسفانه بیش‌تر افراد، در هنگام بررسی جوانب مختلف یک سرمایه‌گذاری، بیش‌تر به سنجش بازدهی آن می‌پردازند. بازدهی همان نقطه مقابل ریسک است که می‌توان آن را به جنبه‌ی موفقیت آن سرمایه‌گذاری تعبیر کرد. در این مطلب، توضیحات کاملی در زمینه‌ی مفهوم ریسک در سرمایه‌گذاری ارائه شده است. مطالعه‌ی این مطلب، توان شما را برای مدیریت ریسک، افزایش می‌دهد. توصیه می‌کنیم از مطالعه‌ی این محتوا غافل نشوید!

همچنین با مراجه به صفحه‌ی اصلی وب‌سایت می‌توانید از پادکست ، دوره‌ی آموزش اقتصاد ، سایر مقالات آموزشی و البته محتواهای تحلیلی ما استفاده کنید.

گام اول آشنایی با ریسک در سرمایه‌گذاری؛ مفهوم بازده در سرمایه‌گذاری

بازده پاداشی است که شخص سرمایه‌گذار، بابت تحمل ریسک معین در یک امر سرمایه‌گذاری، انتظار دارد یا به دست می‌آورد. اگر این پاداش، به پاداش مورد انتظار سرمایه‌گذار اشاره کند، آن را «بازده مورد انتظار» و اگر به پاداش کسب شده در پایان مدت باشد، «بازده واقعی» می‌نامند. ابتدایی‌ترین گام برای ورود به یک سرمایه‌گذاری، تعیین همین میزان بازده مورد انتظار است.
به عنوان مثال، زمانی که شما پولی را در محل معینی، سرمایه‌گذاری می‌کنید و پیش‌بینی می‌کنید که درصد معینی سود (مثلا ۲۰ درصد) در ظرف مدت زمان معین (مثلاً ۶ ماه) عایدتان شود، شما بازده مورد انتظارتان را تعریف کرده‌اید. حال بعد از گذشت زمان تعیین شده (یعنی همان ۶ ماه)، شما به سود و بازدهی واقعی می‌رسید که می‌تواند از میزان بازدهی مورد انتظار شما، کم‌تر یا بیش‌تر باشد. روشن است که هر سرمایه‌گذار، انتظار دارد که حداقل به بازده مورد انتظار خود برسد.

آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایه‌گذاری

اگر بخواهیم یک تعریف خلاصه و جمع‌وجور برای ریسک ارائه دهیم، می‌توانیم «عدم اطمینان در خصوص یک موضوع» را برای آن بازگو کنیم. در واقع ریسک، به اختلاف میان بازده واقعی و بازده مورد انتظار می‌پردازد. این‌که چقدر احتمال دارد تا در یک سرمایه‌گذاری، تمام یا بخشی از سرمایه‌ی اولیه‌ی خود را از دست بدهیم، در همین مفهوم ریسک روشن خواهد شد.
مثال بازی دارت و صفحه‌ی سیبل، تشبیه بسیار نزدیکی برای لمس این تعریف خواهد بود. زمانی که شما دارت را به سوی صفحه پرتاب می‌کنید، هدف شما برخورد با نقطه‌ی مرکزی سیبل خواهد بود. اما می‌دانید که این احتمال نیز وجود دارد که دارت با نقطه‌ی مرکزی صفحه، برخورد نداشته باشد. به عبارت دیگر ریسک این‌که دارت با هر نقطه‌ای از صفحه و حتی خارج از آن برخورد داشته باشد را می‌دانید.
در سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، مانند بازی دارت یا شطرنج، شما یک انتظار و هدف مشخصی دارید. (همان برخورد دارت با نقطه‌ی مرکزی صفحه‌ی سیبل یا کیش و مات کردن طرف مقابل در شطرنج) اما باید بدانید که این امکان وجود دارد که نتیجه‌ی سرمایه‌گذاری شما خارج از چهارچوب مورد انتظارتان باشد. و این تشخیص همان ریسک‌پذیری در سرمایه‌گذاری شما خواهد بود.

ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایه‌گذاری

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، بازدهی را می‌توان نقطه مقابل «ریسک» دانست. اما بین این دو مفهوم ارتباط هم برقرار است. اگر شما برای یک آیتم و مورد سرمایه‌گذاری به خصوص، ریسک بالاتری را متحمل شوید، انتظار بالاتری برای میزان بازدهی آن نیز خواهید داشت! به عبارت بهتر، رابطه‌ی میان بازدهی و ریسک در یک سرمایه گذاری، یک رابطه‌ی مستقیم است.
البته توجه داشته باشید که امکان دارد بازدهی تحقق یافته، با بازدهی مورد انتظار یکسان نباشد! یعنی در یک سرمایه‌گذاری، شما به اندازه‌ی مطلوب و به حد مورد انتظار با ریسک متحمل شده، بازدهی دریافت نکنید. که در صورت پایین‌تر بودن، سرمایه‌گذاری مطلوب شناخته نخواهد شد.

ریسکِ سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی

تا به این‌جا، بیس مفهوم ریسک را دانستید. اکنون به بررسی این موضوع در بازارهای مالی می‌پردازیم. در بازارهای مالی، با دو دسته از انواع ریسک‌ها روبه‌رو خواهیم بود:

  • ریسک‌های سیستماتیک در سرمایه‌گذاری
  • ریسک‌های غیر سیستماتیک در سرمایه‌گذاری

در ادامه، این دو نوع ریسک را تشریح کرده‌ایم. شناخت انواع ریسک‌ها، برای مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری اهمیت دارد.

ریسک‌های سیستماتیک در سرمایه‌گذاری

انواع سیستماتیک ریسک‌ها در بازارهای مالی، تمام فعالین آن حوزه‌ی سرمایه‌گذاری را تحت الشعاع قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، ریسک‌های سیستماتیک، در سطح کلان هستند. از طرف دیگر، فرد سرمایه‌گذار در کنترل ریسک‌های سیستماتیک نقشی ندارد. به عنوان مثال تمام افراد فعال در حوزه‌ی بازارهای مالی، از جابه‌جایی نرخ ارز، متحمل ریسک می‌شوند. وقوع جنگ و چنین پیشامدهایی نیز در این دسته از ریسک‌ها قرار می‌گیرند. این دسته از ریسک‌ها، قابل پیشگیری و کنترل از سوی فرد سرمایه‌گذار نخواهند بود اما می‌توان تصمیم صحیح را با توجه به شرایط اتّخاذ نمود.
در بازار ایران، تصمیمات سیاسی، تعیین نرخ ارز و دلار، نرخ تورم، قوانین و مقررات از این دسته از ریسک‌ها به شمار می‌روند. تمام موارد یاد شده، روند و وضعیت تمامی صنایع را تحت کنترل (چه به صورت مثبت و چه به شکل منفی) قرار می‌دهد.

ریسک‌های غیر سیستماتیک در سرمایه‌گذاری

این دسته از ریسک‌ها، برخلاف ریسک‌های سیستماتیک، تنها برای برخی از شرکت‌ها قابل دریافت خواهند بود. این ریسک‌ها، در بازارهای مالی، فراوان‌تر هستند. به عنوان نمونه می‌توان تغییرات ارزش سهام یک شرکت را در این زمینه مثال زد. روند ارزش سهام یک شرکت، قابل بررسی است و سرمایه‌گذار می‌تواند با کنترل آن، ریسک پایین‌تری برای خرید و سرمایه‌گذاری در آن سهام، داشته باشد.
موضوعات درونی شرکت‌ها، می‌توانند به ایجاد ریسک‌های غیر سیستماتیک، دامن بزنند. ریسک‌های مدیریتی، ریسک‌های نظارتی و برنامه‌های این‌چنینی در شمار این دسته از ریسک‌ها قرار می‌گیرند. با مطالعه‌ی ریسک‌ها و شناخت اصول مدیریتی آن‌ها، این ریسک‌ها قابلیت کنترل را دارند.

وضیعت معکوس ریسک‌ها در سرمایه‌گذاری

تمام سرمایه‌گذاری‌ها، حتّی سپردن وجه اندک به حساب‌های سپرده، حاوی ریسک هستند. البته بسته به میزان بازدهی مورد انتظار و بازدهی واقعی، میزان ریسک‌پذیری متفاوتی خواهند داشت. گاه سودآوری برای یک حساب بسیار پایین است اما طبیعتاً ریسک این سرمایه‌گذاری نیز نسبت به موراد دیگر، پایین‌تر خواهد بود.
باید توجه داشت که زمانی که از ریسک‌های سیستماتیک و غیرسیستماتیک صحبت می‌کنیم، همیشه اتفاقات منفی ریسک‌ها را مورد خطاب قرار نمی‌دهیم. بسیاری از صنایع، با روبه‌رو شدن با ریسک‌های بالا، دچار روند صعودی خواهند شد. برای این‌که این موضوع را بهتر لمس کنید، مثال وضعیت کرونا را در نظر بگیرید. قرنطینه‌ی خانگی در بازه‌های مختلف این بیماری، برای بسیاری از مشاغل، مضر بود و سبب سقوط آن‌ها شد. اما مشاغل خانگی و کسب‌وکارهایی که از طریق اینترنت قابل انجام بوند، روند صعودی و پیشرفت بی‌نظیری را در این بازه، تجربه کردند. این همان وضعیت معکوس ریسک است.

اهمیت تعیین بازدهی مورد انتظار در سرمایه‌گذاری

اگر به شما پیشنهاد یک سرمایه‌گذاری داده شود، باید بتوانید تشخیص دهید که میزان بازدهی مطلوب شما از این میزان سرمایه‌گذاری چقدر است. توجه داشته باشید که این میزان باید دقیق مشخص باشد. یعنی این‌طور نباشد که بگوییم هراندازه سود بیش‌تر باشد، بهتر است! طبیعتاً سود بالاتر در یک سرمایه‌گذاری، آن را به گزینه‌ی مطلوب‌تری تبدیل می‌کند. اما به عنوان یک سرمایه‌گذار باید رقم معینی از عدد بازدهی مورد انتظار را مشخص نماییم. البته تعیین دقیق رقم بازدهی مورد انتظار برای هر سرمایه‌گذار، یک الزام است.
تعیین بازدهی مورد انتظار، برای شفاف‌سازی ریسک‌های موجود در آن سرمایه‌گذاری بسیار ضروری خواهد بود. تعیین بازدهی مورد انتظار شما برای یک سرمایه‌گذاری، به شما کمک می‌کند تا بهتر بتوانید برای ریسک‌های پیش‌رو تصمیم بگیرید. زمانی که می‌دانید که حداقل بازدهی مورد انتظار شما، مشروط به پذیرش ریسک‌های بالایی است، با دید بازتری آن‌ها را خواهید پذیرفت. برعکس زمانی‌که بازدهی مورد انتظار شما میزان پایینی داشته باشد، می‌توانید به تناسب آن، از پذیرش ریسک‌های بالا صرف نظر نموده و در موارد با ضریب اطمینان بالاتری، سرمایه‌گذاری کنید.

اگر به سرمایه‌گذاری پرریسک و اصولی و همچنین کسب بازدهی بالا، علاقه‌مند هستید، حتما نگاهی به مقاله‌ی مربوط به صندوق جسورانه داشته باشید.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری

همان‌طور که اشاره شد، در زندگی ما، هیچ کاری بدون ریسک نخواهد بود. در واقع تمام کارهایی که هر روز انجام می‌دهیم، همراه با ریسک است. از رانندگی به سمت محل کارمان گرفته، تا سرمایه‌‌گذاری مالی و تجارتی که انجام می‌دهیم، همه با «ریسک‌» روبه‌رو هستند. در پاره‌ای از مسائل، این ریسک‌ها آن‌قدر کوچک هستند که تقریباً صفر در نظر گرفته می‌شوند. در برخی از مسائل مانند سرمایه‌‌گذاری‌های مالی و اقتصادی، کاملاً قابل کنترل هستند. بنابراین، کنترل و بررسی میزان ریسک در سرمایه‌گذاری، می‌تواند تا حدود بسیار زیادی در تعیین سرمایه‌گذاری صحیح به سرمایه‌گذار کمک کند. موارد ریسک‌های غیر سیستماتیک که اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری کاملاً قابل بررسی هستند، در موارد عدیده‌ای می‌تواند جلوی زیان‌های مالی را بگیرد. بنابراین مدیریت ریسک، در تصمیم گیری برای سرمایه‌گذاری در نقطه‌ی صحیح، بسیار مؤثر خواهد بود.

اگر به دنبال یک سرمایه‌گذاری با حداقل میزان سرمایه هستید، اوراق با درآمد ثابت می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای شما محسوب شود.

جمع‌بندی آکادمی دانایان

بدون توجه به مفهوم ریسک، و توسّل به گزینه‌ی شانس در بازارهای مالی، احتمال شکست و متحمل شدن زیان‌های مالی سنگین، بسیار بالا خواهد بود. شکست‌هایی که می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را برای سرمایه‌گذار به دنبال داشته باشد. خلاصه‌ی مطلب آن‌که با مدیریت ریسک، سرمایه‌گذار می‌تواند به اهداف مالی خود برسد. حداقل سریع‌تر و با خطراتی کم‌تر!.

برای دسترسی به سایر مقالات و همچنین بهره‌مند شدن از محتوای تحلیلی وارد شوید .

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا