اخبار فارکس

مراحل تحلیل فاندامنتال بورس

نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ملی، صنعت و وضعیت شرکت.

هدف اصلی از انجام این‌گونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست.

تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورت‌های مالی شرکت تمرکز می‌نماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام به‌درستی ارزشیابی شده‌است یا نه؟

بخش قابل‌ملاحظه‌ای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.

▪ رویکرد معمول در تحلیل شرکت، دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:

۱) تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور.
۲) تعیین وضعیت صنعت.
۳) تعیین وضعیت شرکت.
۴) تعیین ارزش سهام شرکت.
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریح‌می‌کنیم.

● تجزیه و تحلیل اقتصاد

وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی می‌شود که مشخص‌ شود آیا شرایط‌ کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟

نرخ‌های ‌بهره در حال افزایش است یا کاهش؟

آیا مصرف‌کنندگان کالاها را مصرف ‌می‌کنند؟

تراز تجاری مطلوب است؟

عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟

اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که تحلیل‌گر بنیادی برای تعیین‌کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه‌است.

● تجزیه و تحلیل صنعت

وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابل‌توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمی‌تواند بازده مناسبی داشته‌باشد. به‌قول ‌معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

● تجزیه و تحلیل شرکت‌

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل‌گردد. این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورت‌های مالی شرکت انجام‌می‌شود. از روی این صورت‌ها می‌توان نسبت‌های مالی سودمندی را محاسبه‌نمود.

نسبت‌های مالی به پنج دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

۱) نسبت‌های سودآوری‌
۲) نسبت‌های قیمتی‌
۳) نسبت‌های نقدینگی‌
۴) نسبت‌های اهرمی‌
۵) نسبت‌های کارایی (فعالیت)

هنگام تحلیل نسبت‌های مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکت‌های موجود در آن صنعت مقایسه‌ شود تا عملکرد شرکت، شفاف‌تر و روشن‌تر گردد. در ادامه، حداقل یک نسبت معروف را از هردسته معرفی‌ می‌کنیم.

● حاشیه ‌سود ‌خالص‌

حاشیه‌سود‌خالص شرکت، یکی از نسبت‌های ‌سودآوری است که از طریق‌ تقسیم‌کردن سود خالص به کل فروش محاسبه‌می‌شود. این نسبت نشان می‌دهد که‌از یک‌تومان فروش شرکت، چه ‌مقدار آن به سود خالص تبدیل‌ شده ‌است.

به‌ عنوان ‌مثال، حاشیه‌ سودخالص ۳۰ درصد نشان‌می‌دهد که‌از یک‌تومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به ‌دست ‌آمده‌است.

● نسبت P/E

نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیم‌کردن قیمت جاری مراحل تحلیل فاندامنتال بورس سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به‌ دست‌ می‌آید.

این نسبت نشان‌می‌دهد که سرمایه‌گذار برای خریدن یک‌تومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد. به ‌عنوان‌ مثال، اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومان‌باشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به ‌دست‌ می‌آید.

به‌ عبارت ‌دیگر، برای خرید یک‌تومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم. البته، انتظارت سرمایه‌گذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا می‌کند. رویکرد متداول در تحلیل‌های مالی این است که نسبت‌های‌ P/E شرکت‌های موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسه‌کنیم. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.

● ارزش دفتری هر سهم‌

ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبت‌های ‌قیمتی است که‌ از تقسیم‌کردن کل ‌دارایی‌های ‌خالص شرکت (دارایی‌ها منهای بدهی‌ها) مراحل تحلیل فاندامنتال بورس به کل سهام موجود آن به‌دست ‌می‌آید.

ارزش دفتری هر سهم می‌تواند در تعیین این موضوع کمک‌کند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمت‌گذاری شده‌است (این موضوع، به روش‌های حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر دارایی‌های آن نیز بستگی دارد).

اگر سهامی به قیمتی بسیار پایین‌تر از ارزش دفتری آن به ‌فروش ‌رود، می‌تواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمت‌گذاری شده‌است.

● نسبت جاری

نسبت جاری، یکی از نسبت‌های نقدینگی است که از تقسیم‌کردن دارایی‌های جاری به بدهی‌های جاری شرکت محاسبه‌می‌شود. این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهی‌ها و تعهدات جاری آن نشان‌می‌دهد.

هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهد‌بود. به‌ عنوان‌ مثال، اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که دارایی‌های جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهی‌های جاری آن، کفایت‌ می‌کند.

● نسبت بدهی

نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبت‌های اهرمی است که از تقسیم‌کردن کل بدهی‌ها به کل دارایی‌های شرکت محاسبه‌می‌شود. این نسبت نشان‌می‌دهد که کل‌دارایی‌های شرکت تا چه ‌حد از طریق بدهی‌ها تأمین شده است. به ‌عنوان ‌مثال، اگر نسبت‌ بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از دارایی‌های شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرض‌گرفتن وجوه تأمین شده‌است.

بدهی‌ها، همانند تیغ دولبه‌ عمل‌می‌کنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخ‌های‌ بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکت‌هایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیده‌ای مواجه خواهندبود. اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی می‌تواند از طریق تأمین‌مالی‌کردن رشد شرکت با هزینه‌های پایین‌تر، سودآوری را افزایش دهد.

● گردش موجودی‌ها

گردش ‌موجودی‌های ‌شرکت، یکی از نسبت‌های‌ کارایی است که از تقسیم‌کردن قیمت‌ تمام ‌شده ‌کالای ‌فروش‌ رفته به موجودی‌ها محاسبه‌می‌شود. این نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودی‌ها نشان‌ می‌دهد.

این کارایی، از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودی‌ها در طول سال اندازه‌گیری‌ می‌شود. این دسته از نسبت‌ها، وابستگی ‌شدیدی به نوع صنعت دارند. به‌ عنوان ‌مثال، گردش موجودی‌ها در فروشگاه‌های زنجیره‌ای، به‌مراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده هواپیماست. در اینجا نیز مقایسه‌کردن گردش‌موجودی‌ها در کلیه شرکت‌های یک صنعت، اهمیت زیادی دارد.

● ارزشیابی قیمت سهام

تحلیل‌گر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین‌ شرایط اقتصادملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، به‌بررسی این موضوع می‌پردازد که آیا قیمت سهام شرکت به‌درستی تعیین‌شده‌است یا نه؟ برای تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است.

عمده‌ترین این الگوها عبارتند از:

الگوهای سود سهام – این الگوها، بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار تمرکز دارند.

الگوهای عواید – این الگوها، بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار تمرکز دارند.

الگوهای دارایی‌ها – این الگوها، بر ارزش دارایی‌های شرکت تمرکز دارند.

برای یادگیری تحلیل فاندامنتال ( بنیادی ) میتوانید در صفحه زیر فایل رایگان آموزشی را دانلود کنید

برخی از نسبت‌ها و فاکتورهایی که در تحلیل بنیادی بررسی می‌شود:

مقالات مرتبط با تحلیل بنیادی و اصول سرمایه‌گذاری:

در ادامه نقاط قوت تحلیل بنیادی و نقاط ضعف این نوع تحلیل را با هم بررسی میکنیم

روندهای بلند مدت

تحلیل های بنیادی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت بر اساس روندهای بلند مدت کارایی مناسبی دارد. توانایی تشخیص وضعیت بلند مدت اقتصادی، تکنولوژیکی و تمایلات مصرف کننده، که با روش های بنیادین صورت می پذیرد، می تواند سرمایه گذاران صبوری که انتخاب درستی در صنعت و شرکت خریداری شده داشته اند را به سود برساند.

تحلیل بنیادین دقیق می تواند شرکت های ارزشمند را شناسایی کند. بسیاری از سرمایه گذاران پرآوازه با دید بلند مدت به ارزش گذاری سهام می پردازند . گراهام، وارن بافت و جان نف اسطوره های سرمایه گذاری بر اساس روش ارزش ذاتی محسوب می شوند. تحلیل بنیادین می تواند شرکت هایی با دارایی های با ارزش، ترازنامه های قوی، ثبات در سوددهی و قدرت ماندگاری را شناسایی کنند.

یکی از دستاوردهای اساسی تحلیل بنیادین رسیدن به درکی درست از مفهوم تجارت است. سرمایه گذار بعد از زحمتی که برای انجام بررسی های بنیادی و تحلیل شرکت ها انجام می دهد، با محرک های کلیدی در فروش، درآمد و سود شرکت ها آشنا می شود. درآمدها و انتظارات درآمدی می تواند محرکی اساسی برای قیمت سهام باشد. تحلیل گران تکنیکی نیز با این مساله موافقند. درک صحیح از شیوه های تجارت می تواند سرمایه گذاران را از انتخاب شرکت هایی که در معرض افت ارزش قرار دارند، مصون دارد.

قیمت سهم یک شرکت شدیدا تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت می کند. سرمایه گذار می تواند با بررسی صنعت های مختلف، موقعیت های متفاوت را شناسایی و طبقه بندی کند. موقعیت های سرمایه گذاری می توانند به پر ریسک (مثل صنایع مبتی بر تکنولوژی)، کم ریسک (مثل صنایع صنایع همگانی)، رشد محور (مثل صنایع کامپیوتری)، ارزش محور (مثل صنایع نفتی)، غیر چرخه ای (مثل صنایع کالاهای اساسی مصرفی)، چرخه ای (مثل صنایع حمل و نقل) و یا درآمد محور (مثل صنایعی که درآمد بالا به دست می آورند) دسته بندی شوند.

سهام ها عموما حرکت های گروهی دارند. سرمایه گذاران با شناخت مدل کسب و کار هر شرکت می تواند به درک صحیح تری از گروه بندی سهام ها در غالب صنایع مربوطه شان دست یابند. وضعیت تجارت یک شرکت و ترکیب درآمدی آن می تواند به سرعت تغییر یابد.
این اتفاق برای بسیاری از فروشندگان اینترنتی که در واقع ماهیت فروش شان غیر اینترنتی بوده، افتاده است. شناخت شیوه های درست تجارت برای شرکت های مختلف نقش بسزایی در دسته بندی صحیح آنها در صنایع مشخص داشته و می تواند تفاوت زیادی در ارزش گذاری نسبی آنها ایجاد کند.

نقاط ضعف تحلیل بنیادین

تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد.

زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد.

شاخصه های صنعت/شرکت

روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد.

برای مثال یک مدل مبتنی بر تعداد مشترکان می تواند برای شرکت هایی که خدمات اینترنتی ارائه می دهند (ISP Internet Service Provider) موثر واقع شود، ولی برای یک شرکت نفتی الزاما کاربردی ندارد. و یا روش های ارزش گذاری برای شرکت های سرمایه گذاری و یا ارائه دهنده ی خدمات بانکی، با شرکت های تولیدی تفاوت دارد.

برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد.

از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغیی متغیر های مدل های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند.

شخصیت تحلیل گر و جهت گیری

بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است.

مارک تواین در جایی می گوید: “دروغ های متفاوتی وجود دارند: دروغ های بزرگ، و آمارها”. در واقع زمانی که به مرحله اطلاع رسانی داده ها و انتشار اطلاعیه ها می رسیم، رئیس هیئت مدیره و مدیر مالی بسیار حرفه ای عمل می کنند. از طرفی زاویه ی نگاه تحلیل گران متفاوت است. گروهی از تحلیل گران صورت های مالی شرکت ها را به جهت خرید سهام آن ها بررسی می کنند.

در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند. آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند.

بنابر این هنگام مطالعه گزارشات باید تمامی ملاحظات مربوط به سمت گیری تحلیل گران را در نظر گرفت. از سویی دیگر تحلیل گران طرفدار خرید، صرفا از نقطه نظر سرمایه گذاری کلان و با دیدگاه پرتفوی گردانی به تحلیل شرکت ها می پردازند. این تحلیل گران اگر هم به نوعی با شرکت در ارتباط باشند، ارتباط آنها از جنس ارتباط تحلیل گران طرفدار فروش نمی باشد.

از “علیرضا مهدی پور ”

نکته: به جز تحلیل بنیادی، معامله گران و سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال برای تشخیص زمان مناسب خرید و فروش استفاده می‌کنند. در مطالب زیر در مورد تحلیل تکنیکال بیشتر بخوانید:

تحلیل بنیادی سهام در بورس - قسمت 2

در " قسمت اول " این مقاله در مورد اهمیت تحلیل بنیادی در بورس و مفهوم ارزش ذاتی سهام صحبت کردیم. در این قسمت به ادامه این مبحث می پردازیم.

مراحل تحلیل بورس به این صورت است که ابتدا وضعیت کلی بورس را تحلیل می‌کند که زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری در بورس را بیابد. در قدم دوم باید صنایع بورسی بررسی شود و در انتها باید به بررسی سهم‌های مختلف در صنایع پیشرو پرداخت. این فرآیند عوامل متعددی شامل درآمدها، بدهی‌ها، مخارج و غیره را در تولیدات شرکت در نظر می‌گیرد.

uieNDPXjzuw0z5oa0wEu8YNKWrIlJrVdTDjgJxxp.jpg


اصول کمی
اصول کمی تصویر دقیق و قابل اندازه‌گیری که شامل ویژگی‌های عددی در مورد یک عملیات تجاری با وجود صورت حساب‌های مالی شرکت به دست می‌آید. وضعیت مالی در سه صورت تعریف می‌شود:

ترازنامه
اولین و مهمترین صورت مالی در تحلیل بنیادی ترازنامه است که وضعیت کلی یک شرکت را در یک دوره مالی به همراه میزان دارایی ها، بدهی‌ها و سرمایه شرکت نشان می‌دهد. معادله‌ای که در صورت ترازنامه مورد استفاده قرار می‌گیرد به شکل زیر است:

دارایی‌ها = بدهی‌ها + حقوق صاحبان سهام

دارایی‌های شرکت شامل موجودی نقد، موجودی مواد و کالا، سرمایه گذاری ها، املاک و دارایی‌های ثابت مشهود و نامشهود و سایر دارایی‌ها می‌شود. بدهی‌ها نیز شامل بدهی‌های جاری مانند تسهیلات مالی و بدهی‌های غیر جاری است. سود و زیان انباشته، سهام سرمایه، کسر سهام و اندوخته‌های شرکت نیز از اجزای حقوق صاحبان سهام هستند. با مقایسه اطلاعات ترازنامه سال‌های مختلف می‌توان عملکرد شرکت را برآورد کرد و میزان مراحل تحلیل فاندامنتال بورس رشد آن در آینده را به دست آورد.

صورت حساب درآمد
برای دستیابی به تحلیلی درست و بررسی صحیح صورت‌های مالی روش‌های مختلفی وجود دارد. تحلیلگران براساس این روش‌ها، صورت‌ حساب درآمد یک شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهند و سعی می‌کنند تا وضعیت تولید، فروش و سودآوری یک شرکت را در کنار میزان ریسک مالی، وضعیت بدهی و به طور کلی میزان نقدینگی شرکت برای بهبود یا گسترش کسب و کار مورد ارزیابی قرار دهند. تجزیه ‌و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی ازجمله این روش‌ها هستند.

صورت سود و زیان
صورت سود و زیان دیگر مدل صورت مالی است که نتیجه عملکرد یک شرکت را طی زمانی مشخص نشان می‌دهد. این صورت خلاصه‌ای از گزارش سود یا زیان، درآمدها و هزینه‌های یک کسب و کار است. این گزارش فعالیت‌هایی را نمایش می­‌دهد که سبب تغییرات در درآمد و هزینه و ایجاد سود یا زیان می‌شوند. به‌طور خلاصه سود یا زیان یک دوره مالی را می‌توان از کسر کردن هزینه‌ها از درآمدها به دست آورد.

اصول کیفی
یک سرمایه‌گذار باید در رابطه با صنعت و حوزه فعالیتی که تمایل به سرمایه‌گذاری در آن را دارد، اطلاعات کافی داشته باشد. از جنبه‌های مهم قابل توجه مزیت رقابتی است. این کاتالیزور است که موفقیت در دراز مدت یک کسب‌وکار را هدایت مراحل تحلیل فاندامنتال بورس می‌کند و داشتن یک مزیت رقابتی پایدار با داشتن یک وضعیت رقابتی منحصر به ‌فرد را به وجود می‌آورد. یکی از جنبه‌های کیفی که نباید نادیده گرفته شود، کیفیت مدیریت است. سرمایه‌گذاران معمولی و یا تحلیلگران تنها می‌توانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب سایت‌ها و پرس‌وجو درباره مدیران در اینترنت به دست آورند. توجه داشته باشید که عملکرد کلیدی و تصمیمات بزرگ و نحوه تأثیرگذاری آن‌ها مراحل تحلیل فاندامنتال بورس بر روی کسب‌وکار را باید در نظر بگیرید.

استراتژی کانسلیم در تحلیل بنیادی بورس
تحلیل کانسلیم یکی از مباحث بسیار پر کاربرد در تحلیل بنیادی سهام می‌باشد، خصوصاً در بازار تورمی ایران، تحلیل کانسلیم می‌تواند شرکت‌هایی که رشد بیشتری از تورم سالیانه کشور دارند را مشخص کند. شرایط تایید شدن تحلیل کانسلیم به این صورت می‌باشد:

شرکت‌ها باید بتوانند در دو گزارش آخر خود درصد سود بیشتری نسبت به سال گذشته ساخته باشند. این عدد متغیر است ولی با توجه به تورم موجود در کشور این عدد را ۴۰ درصد در نظر گرفته می‌شود. همچنین شرکتی در استراتژی کانسلیم برتر است که سود ساخته شده در آخرین گزارش ارائه شده، اولین یا دومین سود عالی در یک سال اخیر باشد.

استراتژی توان تعدیل در تحلیل بنیادی بورس‌
در این استراتژی کاربر می‌تواند به بررسی میزان فروش، نرخ فروش، میزان تولید و فروش کل شرکت بپردازد. تمامی این اعداد به صورت نمودارهای گرافیکی و قابل فهم برای تمامی کاربران نمایش داده می‌شود تا درک بهتری از وضعیت بنیادی شرکت برای افراد حاصل شود. شرایط استراتژی توان تعدیل به این شرح می‌باشد:

شرکت باید میانگین فروش کل محصولاتش در فصل جاری حداقل ۴۰ درصد بیشتر از میانگین فروش کل محصولات در فصل مشابه سال قبل باشد.

نکته آخر
تحلیل مرحله نهایی نیست، ارزیابی و در بازارهای مالی پیش‌بینی پله بعدی این مسیر است. تحلیل بنیادی هنر روایت صحیح، بدون جهت‌گیری، تجزیه ابعاد مختلف ساختار آن و در نهایت آنالیز کردن جزئیات است. حقیقت این است که بر خلاف تحلیل تکنیکال، منابع یادگیری در تحلیل بنیادی بسیار محدود می‌باشد و مسیر یادگیری تحلیل بنیادی یک مسیر تجربی همراه با مطالعه و جست و جو می‌باشد.

تحلیل بنیادی چیست؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی

عمده سرمایه‌گذاران با استفاده از دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بازار سرمایه را تحلیل می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد کسانی که در سرمایه‌گذاری بلندمدت بازدهی بالایی داشته‌اند، همگی از تحلیل بنیادی استفاده کرده‌اند. اگرچه تحلیل بنیادی پیش‌نیازهای بیشتری لازم دارد و نسبت به دیگر تحلیل‌ها دشوارتر است، اما می‌تواند سودآوری شرکت‌ها را به‌صورت دقیق‌تر برآورد کند و برای سرمایه‌گذاری مفید باشد .

از آنجا که انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکت‌ها فرآیندی وقت‌گیر است و در زمینه‌های مختلف نیاز به تخصص‌ دارد، تیمی از متخصصان در انیگما، تحلیل بنیادی تمامی شرکت‌ها را انجام داده‌اند و در اختیار سرمایه‌گذاران قرار داده شده است. همچنین در این مقاله تلاش شده با تحلیل بنیادی، انواع متدها و پیش‌نیازهای آن بیشتر آشنا شوید.

تحلیل بنیادی چیست؟ (Fundamental Analysis)

تحلیل بنیادی روشی است که در آن تحلیلگران ارزش ذاتی سهام را با بررسی عوامل مؤثر مانند اقتصاد، صنعت، وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی و تأمین‌کنندگان، چشم‌انداز بازار و… به‌دست می‌آورند. هریک از تحلیلگران درک متفاوتی از ارزش ذاتی یک سهم دارند و قیمت هر سهم در بورس همواره حول ارزش ذاتی خود نوسان می‌کند و در گذر زمان به آن میل خواهد کرد.

در نمودار زیر روند نوسانات قیمت یک سهم حول ارزش ذاتی آن نمایش داده شده است. اگر قیمت سهم در بورس از ارزش ذاتی محاسبه‌شده کمتر باشد (نقطه C)، احتمال افزایش قیمت سهم وجود دارد و آن سهم برای خرید مناسب است. در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد (نقطه A)، خرید آن سهم پیشنهاد نمی‌شود و بهتر است دارندگان آن، سهم خود را بفروشند. همچنین اگر قیمت در نزدیکی ارزش ذاتی باشد احتمالاً فرد با خرید یا فروش آن سود نمی‌کند (نقطه B). درنتیجه اگر تحلیلگر بنیادی دقت بالایی در تحلیل خود داشته باشد، برآورد بهتری از ارزش ذاتی سهام خواهد داشت و درنتیجه موفق عمل می‌کند.

نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار

نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار

رویکردهای تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی دو رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا وجود دارد. در رویکرد بالا به پایین که به آن نگاه کل به جز نیز گفته می‌شود، تحلیلگر ابتدا اقتصاد کلان جهان و عوامل موثر بر آن را تحلیل می‌کند. سپس اقتصاد ایران و مواردی مانند قیمت دلار، تصمیمات سیاسی که بر اقتصاد کشور تاثیرگذار است و بسیاری دیگر از موارد بررسی می‌شود. در مرحله بعد صنعت‌های موجود در کشور مورد بررسی قرار می‌گیرند. در این مرحله صنعتی که با توجه به اقتصاد کلان و اقتصاد کشور از شرایط مطلوب‌تری برخوردار باشد، انتخاب می‌شود. پس از بررسی تمام موارد ذکر شده می‌توان شرکت‌های فعال در آن صنعت و جایگاه شرکت در زنجیره آن صنعت را مورد بررسی قرار داد و تحلیل کرد.

در رویکرد دوم این روند به طور عکس پیش می‌رود. به این صورت که ابتدا یک شرکت از نظر عملکرد و میزان سودآوری مورد بررسی قرار می‌گیرد، سپس صنعت آن شرکت و در نهایت اقتصاد داخلی و جهانی و تاثیرات آن بر صنعت و شرکت مورد نظر، بررسی می‌شود.

ارزش‌گذاری سهام در تحلیل بنیادی

تحلیلگران بنیادی براساس متدهای مختلف هر سهم را ارزش‌گذاری می‌کنند. برای آشنایی بیشتر با روش‌های ارزش‌گذاری و کارایی‌شان می‌توانید مقاله روش‌های ارزش‌گذاری در تحلیل بنیادی و ویژگی‌های آن» را بخوانید. به‌طور خلاصه این روش‌­ها شامل موارد زیر هستند:

ارزش‌گذاری مبتنی بر دارایی‌ها

در این روش می‌توان از طریق محاسبه ارزش دفتری سهام، ارزش جایگزینی و یا ارزش خالص دارایی‌ها (NAV) ارزش حدودی یک شرکت را برآورد کرد.

ارزش‌گذاری با استفاده از ضرایب

در ارزش‌گذاری به روش ضرایب با استفاده از برخی نسبت‌های مالی نظیر نسبت قیمت به درآمد، قیمت به سود عملیاتی، قیمت به سود خالص و قیمت به ارزش دفتری ارزش‌گذاری می‌شود.

ارزش‌گذاری مبتنی بر تنزیل جریان‌های وجوه نقد

در این متد، سهام در بازه‌های زمانی طولانی از روش‌های FCFF ،FCFE و DDM ارزش‌گذاری می‌شوند.

ارزش‌گذاری مقایسه‌ای

در این روش می‌توان ارزش یک شرکت را با شرکت مشابه آن مقایسه کرد.

برای تحلیل بنیادی با هریک از متدهای بالا، باید وضعیت و شرایط مالی شرکت بررسی شود. برای این کار تحلیلگران باید با مفاهیم حسابداری، صورت‌های مالی، فرایندهای تولید محصولات، زنجیره ارزش صنعت و.. آشنا باشند. در ادامه تلاش شده است تا طریقه دستیابی به اطلاعات ذکرشده، مطرح گردد.

حسابداری چیست؟

حسابداری شناسایی، اندازه‌گیری، ثبت و گزارش شفاف اطلاعات مالی بنگاه‌های اقتصادی است؛ به‌گونه‌ای که امکان قضاوت و تصمیم‌گیری آگاهانه برای تمامی استفاده‌کنندگان وجود داشته باشد. حسابداران با فراهم کردن اطلاعات لازم کمک می‌کنند مدیران و سهامداران نسبت به مسائل اقتصادی شرکت آگاه باشند و بتوانند با استفاده از این اطلاعات تصمیمات و سیاست‌های مناسب را اتخاذ کنند. همچنین این اطلاعات به افرادی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند کمک می‌کند تا پیش از سرمایه‌گذاری از وضعیت مالی و عملکرد شرکت‌ها مطلع شوند و طبق آن تصمیم‌گیری کنند.

  • در حسابداری قانونی وجود دارد که به آن معادله اساسی حسابداری گفته می‌شود. درک این قانون بسیار ساده است و بیان می‌کند که در یک شرکت کل میزان دارایی‌ها با جمع بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام برابر است.

به‌طور مثال شخصی برای تأسیس و راه‌اندازی یک شرکت 200 میلیون تومان پول نیاز دارد، به این مبلغ کل دارایی شرکت گفته می‌شود. حال فرض کنید شخص خودش 150 میلیون تومان پول دارد و 50 میلیون تومان دیگر را از بانک وام دریافت می‌کند یا از شخص دیگری این مبلغ را قرض می‌گیرد. در این‌جا بدهی شرکت 50 میلیون تومان و حقوق صاحبان سهام نیز 150 میلیون تومان است. طبق معادله اساسی حسابداری دارایی شرکت (200 میلیون تومان) با مجموع بدهی (50 میلیون تومان) و حقوق صاحبان سهام آن شرکت (150میلیون تومان) برابر است.

جزئیات اطلاعات مالی بنگاه‌های اقتصادی مانند سرمایه، بدهی و… بسیار گسترده هستند و توسط حسابداران ثبت می‌شوند. حسابداران این گزارش‌های مالی را به‌صورت جامع در قالب صورت‌های مالی ارائه می‌دهند. شرکت‌های بورسی موظف‌اند این اطلاعات را در سامانه جامع اطلاعات ناشران بورسی کدال (codal.ir) منتشر کنند تا همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. همچنین این اطلاعات را در بسیاری از سایت‌های دیگر نیز می‌توان یافت.

صورت‌های مالی اساسی کدام‌اند؟

شرکت‌ها فعالیت‌های خود را در قالب دوره‌های مالی مختلف به ‌صورت گزارش‌های دوره­‌ای ارائه می‌دهند که به آن صورت‌های مالی منتهی به دوره مورد گزارش گفته می‌شود. برای مثال صورت‌‌های مالی سال مالی منتهی به 1399/12/30، صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای 9 ماهه منتهی به 1399/09/30 و صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای 6 ماهه منتهی به 1399/06/30 نمونه‌هایی از صورت‌های مالی شرکت فولاد مبارکه اصفهان هستند که در سامانه کدال منتشر شده‌اند. صورت‌های مالی اساسی عبارت‌اند از:

ترازنامه

ترازنامه وضعیت و موقعیت مالی هر بنگاه را در انتهای دوره مالی نشان می‌دهد. به این معنی که شرکت چه دارایی‌هایی دارد و این دارایی‌ها از چه محلی (بدهی‌ها و سرمایه) تأمین شده است. ترازنامه بر اساس معادله اساسی حسابداری است و از دو ستون تشکیل شده است. در ستون سمت راست انواع دارایی‌ها و در ستون سمت چپ بدهی‌ها و سرمایه صاحبان بنگاه آمده است. طبق معادله اساسی حسابداری این دو ستون همواره باید برابر باشند. در حقیقت ترازنامه در هر لحظه تصویری از تمام حساب‌های مالی تجمیع‌شده شرکت را نمایش می‌دهد.

صورت سود و زیان

صورت‌ سود و زیان عملکرد مالی شرکت را در یک دوره مالی نشان می‌دهد. در صورت مالی سود و زیان با استفاده از درآمدها و هزینه‌ها سود شرکت محاسبه می‌شود. سود خالص برابر کلیه درآمدها منهای کلیه هزینه‌های شرکت در یک دوره مالی است. درآمد در اینجا شامل هرگونه درآمد نقدی و غیرنقدی حاصل از ارائه خدمات، فروش کالا و… است. همچنین هزینه یعنی تمام وجوه نقدی و غیرنقدی که برای مواردی مانند خرید مواد اولیه، حقوق کارکنان، مالیات و… پرداخت می‌شود.

همان‌طور که گفته شد در فرمول بالا تمام درآمدها و هزینه‌های نقدی و غیرنقدی مدنظر است. چون وجه نقد و گردش آن در بنگاه‌های اقتصادی اهمیت زیادی دارد باید صورت مالی دیگری نیز وجود داشته باشد.

صورت جریان وجوه نقدی

جریان وجوه نقدی یکی از صورت‌های مالی است که پول نقد در حال جریان، یعنی دریافت‌ها و پرداخت‌های نقدی را در پایان دوره مالی نشان می‌دهد. این وجوه نقد می‌تواند وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری‌ها و تأمین مالی باشد.

گزارش فعالیت هیئت‌مدیره چیست؟

گزارش فعالیت هیئت‌مدیره گزارشی است که سالیانه پس از پایان سال مالی شرکت‌ها همراه با صورت‌های مالی حسابرسی شده در سامانه کدال منتشر می‌شود. این گزارش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و مواردی مانند اعضای هیئت‌مدیره، وضعیت عمومی شرکت، جایگاه شرکت در صنعت، فرصت‌ها و تهدیدها، وضعیت درآمدی، چشم‌انداز شرکت و… در آن آمده است. از آنجا که آینده شرکت در سرمایه‌گذاری مهم است، افراد با مطالعه گزارش هیئت‌مدیره علاوه بر اطلاعاتی که از طریق صورت‌های مالی به دست می‌آورند، درباره آینده شرکت و طرح‌ها و برنامه‌های اقتصادی آن نیز مطلع می‌شوند.

فرض کنید شرکتی برای واردکردن برخی مواد اولیه موردنیاز خود به دلایلی مانند تحریم به مشکل برخورده باشد و تصمیم بگیرد با راه‌اندازی واحدی جدید، خود آن ماده خاص را تولید کند. اگر شرکت در طرح خود موفق عمل کند سود زیادی خواهد کرد. موضوعاتی مانند مثالی ذکر شده در گزارش هیئت‌مدیره مطرح می‌شود و افراد می‌توانند با دید بهتری درباره سرمایه‌گذاری در آن شرکت تصمیم بگیرند.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

از مهمترین مزایای تحلیل بنیادی می‌توان به دقیق بودن آن اشاره کرد. همچنین تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت بسیار مناسب است. یکی دیگر از مزیت‌های تحلیل بنیادی کاربرد خوب آن برای سرمایه‌های بالا است. بنابراین تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذارانی با سرمایه زیاد که به دنبال کسب سود در بلندمدت هستند، کاربرد زیادی دارد.

تحلیل بنیادی در کنار مزایای خود، دارای معایبی نیز می‌باشد که از این معایب می‌توان به دشوار و زمان‌بر بودن آن اشاره کرد. همچنین همانطور که مطرح شد افراد برای انجام این تحلیل نیاز به اطلاعات مالی و حسابداری دارند. در تحلیل بنیادی باید عوامل زیادی مانند شرایط اقتصاد داخلی و بین‌المللی، جایگاه شرکت در زنجیره صنعت، وضعیت مالی و سوددهی شرکت‌ها و… بررسی شود. برخلاف تحلیل تکنیکال، بررسی تمام این موارد و انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکت‌ها به تخصص‌ و صرف زمان زیادی نیاز دارد و برای تمام افراد امکان‌پذیر نیست . می‌توانید در مقاله‌های تحلیل تکنیکال چیست و معایب تحلیل تکنیکال با تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.

چرا باید از تحلیل بنیادی استفاده کرد؟

تحلیل

هنگامی‌که سرمایه‌گذار سهمی را می‌خرد، مالک آن شرکت می‌شود. اگر ارزش شرکت و دارایی‌های آن افزایش یا کاهش داشته باشد، در ارزش سهام فرد نیز تأثیرگذار است. همچنین فرد به نسبت سهام خود از سود شرکت بهره می‌برد یا از زیان آن ضرر خواهد کرد. پس داشتن اطلاعات دقیق و جامع از شرایط اقتصادی، سوددهی، برنامه‌ها و… یک شرکت برای سرمایه‌گذاری بسیار مهم و تأثیرگذار است. تحلیل بنیادی، تحلیلی است که همه این اطلاعات مهم را بررسی کرده و با توجه به آن قیمت سهم را محاسبه می‌کند.

انیگما با تیمی از متخصصان، تحلیل بنیادی تمامی شرکت‌ها را انجام داده و در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد. سرمایه‌گذاران می‌توانند با دسترسی به این اطلاعات و سرمایه‌گذاری مناسب، سود زیادی کسب کنند.

برای کسب اطلاعات بیشتر و ارتباط با تحلیلگران انیگما اطلاعات خود را در قسمت نظرات وارد کنید.

تحلیل بنیادی چیست؟

این روزها که بازار سهام داغ است برخی از سرمایه‌گذاران که از تبحر و تجربه برخوردارند خودشان مستقیما به خرید و فروش سهام شرکت‌ها اقدام می‌کنند.

این افراد به خوبی می‌دانند که قبل از انتخاب سهام یک شرکت باید به دقت و به صورت جامع وضعیت آن شرکت و سهام مورد نظرشان را بررسی و تحلیل کنند.

بنابراین سرمایه‌گذارانی که از تخصص مشاور در این زمینه کمک نمی‌گیرند، باید از قدرت تحلیلی بالا و همچنین دانش کافی در این زمینه برخوردار باشند تا بتوانند نتایج خوبی از این نوع سرمایه‌گذاری بگیرند.

روش‌های زیادی برای تحلیل بورس وجود دارد که هرکدام مزایای خود را دارند اما باید در نظر داشت که برای یک سرمایه‌گذاری موفق، بهتر است با توجه به استراتژی خود از یک یا چند روش تحلیلی استفاده کنید.

به طور کلی سرمایه‌گذاران نباید روش‌های استفاده از تحلیل بورس را نادیده بگیرند چرا که در طول زمان شاهد اثرات بسیار مثبت این روش‌ها خواهند بود.

همانطور که قبلا مراحل تحلیل فاندامنتال بورس اشاره کردیم روش‌های زیادی برای تحلیل وجود دارند اما تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو روش شناخته شده‌تر و پرکاربردترین هستند.

تحلیل بنیادی چیست؟

نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال یا اساسی است البته به آن پایه‌ای هم می‌گویند.

تحلیل بنیادی قدیمی‌ترین روش و به نوعی می‌توان مهم‌ترین روش تحلیل بورس دانست.

سرمایه‌گذار در این روش عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت را بررسی می‌کند و براساس آن، تصمیم می‌گیرد که این سهام مناسب هست یا خیر.

در واقع این تحلیل با مطالعه تمامی موارد تاثیرگذار بر ارزش مثل وضعیت مالی شرکت، شرایط اقتصادی، صنعت و… انجام می‌شود و هدف اصلی و اساسی چنین تحلیل‌هایی کشف ارزشی است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد که در نهایت سرمایه‌گذار بتواند براساس این تحلیل، برای خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار تصمیم‌گیری کند.

یک تحلیل‌گر بنیادی باید بتواند دلیل اینکه چرا و با چه قطعیتی، اتفاقات مختلف مثل افزایش نرخ بر اقتصاد کشور که در نتیجه‌ی آن، عرضه و تقاضای یک دارایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد را تعیین کند.

به عبارت دیگر در روش تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار ابتدا اقتصاد و بازار را تجزیه و تحلیل می‌کند تا بتواند زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری را تشخیص دهد.

بعد از آن به تحلیل بخش‌هایی می‌پردازد که دارای چشم‌اندازهای مناسبی باشند و در نهایت با تحلیل بورس، اگر به این نتیجه برسد که زمان مناسبی برای سرمایه‌گذاری هست، در اقدام بعدی به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

با استفاده از تحلیل بنیادی می‌توان به شناخت کاملی نسبت به آینده یک شرکت یا صنعت پیدا کرد که در تصمیم‌گیری نهایی کمک به سزایی می‌کند.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟

به طور خلاصه می‌توان گفت استفاده از این روش موجب می‌شود:

  • به امنیتی در برابر موج روانی بازار دست پیدا کرد
  • برای تمرکز روی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت روشی مناسب و موثر است
  • امکان شناسایی سهام مناسب را برای سرمایه‌گذاری بلندمدت دارد
  • ضریب خطای کمتری در مقایسه با سایر روش‌های تحلیلی دارد

اما معایبی هم دارد. مثل:

  • به تبحر و تخصص بالایی نیاز دارد
  • تحقیقات در این روش بسیار زمان‌بر و پرهزینه هستند
  • روشی پر از پیچیدگی است که موجب می‌شود یادگیری آن زمان‌بر باشد
  • تغییرات محیطی می‌توانند در تحلیل، خطا ایجاد کنند

تجزیه و تحلیل روش بنیادی چگونه انجام می‌شود؟

یک تحلیل‌گر بنیادی اهمیت ویژه‌ای به جنبه‌های نامشهور مثل کیفیت مدیریت و سهم بازار را می‌دهد.

از طرفی داشتن بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر بهتر و کامل‌تری را ارائه می‌کند.

در اصل، اصول یک شرکت به دوجنبه کمی و کیفی تقسیم می‌شود که بسیاری از تحلیل‌گران، زمان تصمیم‌گیری دو جنبه را در نظر می‌گیرند.

اصول کمی در تحلیل بنیادی

معمولا اصول کمی قابل اندازه‌گیری هستند و به ویژگی‌های عددی در مورد یک عملیات تجاری اختصاص می‌یابد.

این اصول از طریق صورت‌حساب‌های مالی شرکت به دست می‌آیند و این صورت‌حساب‌ها، درآمدهای کوتاه‌مدت، نقدینگی و سایر دارایی‌ها را نشان می‌دهند.

سه نوع صورت وضعیت‌های مالی عبارتند از: ترازنامه، صورت‌حساب درآمد و صورت‌حساب سود و زیان که از اهمیت زیادی برخوردارند.

ترازنامه‌ها توانایی شرکت برای برقراری تعادل بین دارایی‌ها و میزان بدهی که به سایر نهادهای مختلف دارد را نشان می‌دهد.

صورت‌حساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهد.

از این طریق می‌توان میزان نقدینگی شرکت برای خرید آنچه که برای بهبود یا گسترش کسب و کار مورد نیاز است را بررسی کرد و همچنین می‌توانید متوجه شوید که شرکت درآمدی را به دست آورده یا از دست داده است.

تحلیل بنیادی کمی کمک می‌کند، تشخیص دهید که آیا شرکت پول‌سازی می‌کند یا نه، چقدر از هر دلاری که به دست می‌آورد، سود می‌کند، آیا میزان درآمد در کوتاه‌مدت افزایش پیدا می‌کند و…

در نظر داشته باشید که یک شرکت سالم باید توانایی تسویه‌ی بدهی خود را داشته باشد.

اصول کیفی در تحلیل بنیادی

در روش کیفی، علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورت‌حساب‌های مالی باید جنبه‌های نامشخص کسب و کار را تحلیل کنید.

این جنبه‌ها یا عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامه‌ها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژی‌های مورد استفاده یک شرکت هستند، دقت کمتری در ارزیابی دارند.

یک سرمایه‌گذار باید از صنعت و حوزه‌ای که تمایل به سرمایه‌گذاری در آن را دارد، اطلاعات کافی داشته باشد.

یکی از جنبه‌های مراحل تحلیل فاندامنتال بورس کیفی، کیفیت مدیریت است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد اما برای اینکه به عمق این ماجرا پی ببرید باید سرمایه‌گذار بزرگی باشید.

سرمایه‌گذاران یا تحلیل‌گران معمولی فقط می‌توانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب‌سایت‌ها و یا پرس و جو کردن در مورد مدیران، این اطلاعات را به دست آورند.

همچنین نیاز است که در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان سایر کمپانی‌ها و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید.

تحلیل کیفی می‌طلبد تا به چرخه کسب و کار توجه داشته باشید چرا که تمام این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تاثیرگذار است.

تحلیل بنیادی اساس سرمایه‌گذاری است و هدف هر سرمایه‌گذاری این است که دنبال سهام بنیادی باشد.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال در چیست؟

تفاوت این دو روش تحلیلی در این است که تحلیل تکنیکی مبتنی بر قیمت و حجم مبادلات است و عوامل موثر بر قیمت‌ها نادیده گرفته می‌شود.

در تحلیل بنیادی هر عاملی که باعث تغییر بر عرضه و تقاضا روی قیمت سهم می‌شود مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد.

اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

چنان‌چه شما به‌عنوان یک معامله‌گر در بازارهای مالی فعالیت می‌کنید، ممکن است نام تحلیل بنیادی یا فاندامنتال به گوش‌تان خورده باشد. تحلیل بنیادی یا فاندامنتال یکی از مهم‌ترین مولفه‌ها و مهارت‌هایی است که هر معامله‌گری باید برای ورود به بازارهای معاملاتی با آن آشنایی داشته باشد.

در این مقاله از سرمایه سازی ما به صورت کامل به بررسی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و مزایا و معایب آن پرداخته‌ایم. برای آشنایی بیشتر با این مولفه، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

معرفی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) یک روش مهم تحلیلی است که با بررسی عوامل مالی و اقتصادی موثر روی سهام و اوراق بهادار ، به اندازه‌گیری ارزش واقعی آن‌ها می‌پردازد. واژه فاندامنتال به معنای بنیادین بوده و تحلیل فاندامنتال به معنی بررسی عواملی است که روی قیمت چیزهایی که خریدوفروش می‌شوند اثر گذار است.

عوامل متعددی از جمله عوامل سیاسی، اقتصادی و مالی باعث تغییر انتظار معامله‌گران شده و تعادل بین عرضه و تقاضا را بر هم می‌زنند. این تغییرات در نهایت باعث ایجاد تغییر در قیمت‌ها می‌شود؛ در نتیجه می‌توان عرضه‌وتقاضا را مهم‌ترین عناصر مورد بررسی در تحلیل فاندامنتال دانست.

اهداف استفاده از تحلیل فاندامنتال در بازارهای مالی

  • برآورد فعالیت‌های تجاری شرکت‌ها
  • تعیین حدودی ارزش سهام و پیش‌بینی تغییرات احتمالی آن در آینده
  • ارزیابی مدیریت
  • محاسبه ریسک سرمایه گذاری

تحلیل فاندامنتال چه انواعی دارد؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال به دو دسته کمی و کیفی تقسیم می‌شود که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

1:تحلیل فاندامنتال یا بنیادی کمی

این نوع از تحلیل بنیادی مربوط به عواملی است که می‌توان آن‌ها را به صورت اعداد و ارقام قابل اندازه‌گیری بیان کرد. بزرگترین منبع داده‌ها در تحلیل بنیادی کمی، صورت‌های مالی هستند. تحلیل‌گران از این اطلاعات مالی برای تصمیم‌گیری درباره سرمایه گذاری استفاده می‌کنند.

شاخص‌ها‌ی مختلفی برای تحلیل فاندامنتال کمی وجود دارند که با استفاده از آن‌ها می‌توان به سلامت مالی یک شرکت پی برد و یک ترید سودمند داشت. این شاخص ها عبارتند از:

  • سود هر سهم ((EPS
  • نسبت قیمت به درآمد (P/E)
  • رشد درآمد برآورده شده (PEG)
  • جریان نقدی آزاد (FCF)
  • نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
  • بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
  • نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
  • نسبت قیمت به فروش (P/S)
  • نسبت بازده سود سهام
  • نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

2:تحلیل فاندامنتال یا بنیادی کیفی

تحلیل فاندامنتال کیفی، برخلاف تحلیل بنیادی کمی، یک مولفه قابل اندازه‌گیری نیست و به ماهیت استانداردها تعلق دارد. بنیادهای کیفی خیلی ملموس نیستند؛ برای مثال کیفیت کار مدیران یک شرکت، حق ثبت اختراع و نوآوری و فناوری‌های انحصاری یک شرکت را نمی‌توان اندازه‌گیری کرد یا در قالب اعداد و ارقام مورد بررسی قرار داد.

بنیادهای کیفی مختلفی که باید برای هر شرکتی مورد بررسی قرار بگیرند، عبارتند از:

  • نوع کسب و کار شرکت و راه کسب درآمد آن. برای مثال اگر شرکت مورد نظر یک شرکت خدماتی است، آیا تمامی درآمد خود را از این راه کسب می‌کند یا تنها هزینه‌های مربوط به حق امتیاز آن را پرداخت می‌کند؟
  • مزیت‌های رقابتی مانند نام تجاری شرکت و شهرت آن در بازار کار را می‌توان یکی دیگر از مولفه‌های مهم در تحلیل بنیادی کیفی دانست. مزیت‌های رقابتی عواملی هستند که موفقیت شرکت را در طولانی مدت تضمین می‌کنند.
  • مهمترین معیار کیفی برای سرمایه گذاری در یک شرکت را می‌توان مدیریت آن شرکت دانست. اگر مدیر شرکت انتخابی شما نتواند برنامه‌های شرکت را به درستی اداره کند، آن شرکت یک شرکت مناسب و موفق برای سرمایه گذاری نخواهد بود. برای ارزیابی مدیران می‌توان هم به صورت حضوری و هم به صورت غیرحضوری و با مراجعه به وب سایت شرکت مورد نظر و خواندن سوابق اعضای هیئت مدیره اقدام کرد.
  • راهبری شرکتی یا سیاست‌های اعمال شده در شرکت را می‌توان یکی دیگر از عوامل مهم در تحلیل بنیادی کیفی دانست. این مولفه شامل تمامی قوانین و مقرراتی است که در آیین‌نامه و اساس‌نامه شرکت بیان شده‌اند. همچنین رعایت حق‌وحقوق کارمندان توسط مدیران را می‌توان یک عامل بسیار مهم در بررسی راهبری شرکت دانست.

مولفه‌ های تحلیل فاندامنتال یا بنیادی

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

سه مولفه اصلی تحلیل بنیادی عباتند از:

  1. تحلیل‌های اقتصادی
  2. تحلیل‌های صنعتی
  3. تحلیل‌های شرکتی

به علت جامع بودن رویکرد تحلیل فاندامنتال یا بنیادی لازم است که تحلیل‌گر اطلاعات کامل و جامعی در حوزه‌های مختلف حسابداری، مالی و اقتصادی داشته باشد.

تحلیل فاندامنتال از بالا به پایین و از پایین به بالا

تحلیل فاندامنتال را می‌توان از بالا به پایین یا از پایین به بالا انجام داد. در تحلیل فاندامنتال از بالا به پایین، تحلیل‌گر ابتدا سلامت اقتصادی کلی جامعه را مورد بررسی قرار می‌دهد. برای مثال با بررسی میزان تورم، میزان تولید ناخالص داخلی و نرخ بهره، جهت اقتصادی را مشخص می‌کند.

سپس صنایعی که فرصت‌های سرمایه گذاری مطمئن را فراهم می‌کنند، شناسایی می‌کند و به ارزیابی بخش‌های مشخص شده می‌پردازد. سپس سهام‌های آینده‌دار در حوزه صنعت را شناسایی و انتخاب می‌کند.

در تحلیل فاندامنتال از پایین به بالا، تحلیل‌گر از مقیاس‌های کوچک‌تری مانند خود سهام تحلیل خود را آغاز می‌کند. این نوع تحلیل برای شناسایی سهام‌هایی که عملکرد بهتری نسبت به صنعت کل دارند، استفاده می‌شود.

روش کار تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

در این روش معامله‌گران که دوره آموزش بورس از صفر را گذرانده اند در تلاش‌اند تا بتوانند عوامل عدم تعادل قیمت‌ها را شناسایی کرده و به یک نقطه تعادل و به‌دنبال آن به کسب سود برسند. در روش تحلیل بنیادی، معامله گران با استفاده از دانش و استراتژی خود به تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی می‌پردازند تا به یک پیش‌بینی سودمند در بازار برسند.

آن‌ها بر این باوراند که مراحل تحلیل فاندامنتال بورس یک عامل اقتصادی بنیادی،علت تمام تغییرات در قسمت‌های مختلف بازاراست.

مزایای تحلیل بنیادی

  1. همه‌ افراد قادر به استفاده از این تحلیل هستند.
  2. یک راه‌کار قدرتمند برای ارزشیابی شرکت‌ها است.
  3. اگر تحلیل درستی صورت گیرد، به راحتی می‌توان ارزان یا گران‌تر بودن قیمت را با ارزش ذاتی آن‌ها مقایسه کرد.
  4. برای شروع تحقیق کیفی و کمی یک نقطه‌ شروع اساسی وجود دارد.
  5. برای معاملات بلندمدت مناسب است.

معایت تحلیل فاندامنتال

  1. به‌دست آوردن یک آنالیز خوب و ساده و قابل فهم راحت نیست.
  2. وقت‌گیر است.
  3. دارای منحنی یادگیری شیب دار است.
  4. هیچ تضمینی برای درست بودن تحلیل در آینده وجود ندارد.
  5. برای معاملات کوتاه‌مدت مناسب نیست.

سختی کار در تحلیل بنیادی

مهم‌ترین سختی کار در تحلیل فاندامنتال در این است که در این بازار، معامله‌گران برای هر کدام از بازارهای ارز، سهام شرکت‌ها و کالاها، باید موضوعات معاملاتی جداگانه و متفاوتی را مورد بررسی قرار دهند. آن‌ها باید به این نکته توجه کنند که از یک روش خاص نمی‌توان برای تحلیل هر ارزی استفاده کرد؛ برای مثال برای بررسی فلزات قیمتی مانند طلا که ماهیتی دوگانه دارد، استفاده از تنها یک روش بنیادی امکان‌پذیر نیست.

نتیجه گیری

در این مقاله به بررسی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال پرداختیم. هرچند که با استفاده از این تحلیل می‌توان تا حد زیادی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام را بررسی کرد؛ اما برای بررسی تمامی عوامل موثر بر ارزش سهام لازم است که با روش‌های تحلیلی دیگری مانند تحلیل تکنیکال، داده‌های صنعت، اخبار اقتصاد کلان و… آشنایی داشته باشید.

برای آشنایی بیشتر با این تکنیک‌ها توصیه می‌کنیم که تنها به خواندن یک مقاله بسنده نکنید و مطالب مختلفی را در این باره در سایت سرمایه سازی مطالعه کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا