استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید

انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه
به صورت کلی و به زبان ساده میتوان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است. یا به عبارت دیگر استراتژی معاملاتی به شما نشان میدهد که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی از آن خارج شوید. از آنجایی که بازار ایران بازاری یک طرفه (One Day) است استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید فقط میتوان برای موقعیت خرید مدت استراتژی معاملاتی را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ، انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه بررسی شده است.
آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی بازار سرمایه
استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار است.
اما میتوان برای استراتژی معاملاتی دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی است.
در کل باید همیشه در نظر داشت که معامله در بازار سرمایه همان عمل خرید و فروش براساس تغییرات بازار برای کسب سود حاصل از تغییرات و حرکات قیمت است. نکته مهمی که باید اینجا در نظر داشت این است که ذهنیت استراتژی خرید و نگهداری که رویکردی بلند مدت است و در بین سرمایهگذاران منفعل وجود دارد با رویکرد خرید و فروش متفاوت است. با ما همراه باشید تا بیشتر با دو تحیلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال برای تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه آشنا شوید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با انجام تجزیه و تحلیل روند آماری جمعآوری شده از فعالیتهای تجاری مانند حرکت و حجم قیمت معاملات در آن استفاده میشود.
بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد حاصل از آن ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است.
تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر ابزار قابل معاملهای را که عموما عرضه و تقاضا میشود از جمله سهام، اوراق بدهی، معاملات آتی و ارز را پیشبینی کند.
روش تحلیل تکنیکال جهت مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت برای ورود به موقعیت است. تریدرها روشهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارند که میتوان آنها را به عنوان 4 استراتژی مشترک تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.
4 استراتژیهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال
روشهای مختلفی برای انجام یک استراتژی فعال معاملاتی استفاده میشود که در هر کدام محیط بازار و خطرات ذاتی بازار در نظر گرفته میشود. در ادامه چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی تکنیکال آورده شده است.
1. معاملات روزانه (Day Trading)
معاملات روزانه شاید شناخته شدهترین سبک معاملات و تجارت فعال باشد. این نوع معامله اغلب یک اسم مستعار برای تجارت فعال خود محسوب میشود. معاملات روز، همانطور که از نام آن پیداست، روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.
در این معاملات موقعیت خریدها یا موقعیتها در همان روزی بسته میشوند. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط تریدرهای حرفهای، مانند متخصصان یا بازارسازان انجام میشود. با این حال، تجارت الکترونیکی این رویه را برای تریدرهای تازه کار متفاوت کرده است.
2. معامله موقعیت (Position Trading)
برخی، معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگهداری و معامله فعال نمیدانند. با این حال، معاملات موقعیت، هنگامی که توسط یک تریدر کارکشته انجام میشود، میتواند نوعی معامله فعال باشد.
در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، در ترکیب با روشهای دیگر برای تعیین روند جهت فعلی بازار استفاده میشود. این نوع معامله بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.
معاملهگران برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال سیگنالهای تشخیص روند هستند. با پرش و سوار شدن بر «موج»، معاملهگران از موقعیتهای نزولی و صعودی بازار بهرهمند میشوند. معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار هستند معمولا به دنبال تعیین جهت بازار میروند، اما سطح قیمتی اوراق را پیشبینی نمیکنند.
به طور معمول، معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار میروند بعد از اینکه روند خود را تثبیت کردند، دیگر معامله نمیکنند و وقتی روند شکسته شد، معمولا از موقعیت خارج میشوند. این به این معناست که در دورههای نوسان زیاد بازار، معاملات دشوارتر است و موقعیتهای آن به طور کلی کاهش مییابد.
3. معاملات نوسانات (Swing Trading)
با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر معمولا وارد بازی میشوند. در پایان ترند، معمولا نوسان قیمت وجود دارد زیرا ترند جدید تلاش میکند خود را تثبیت کند. معاملهگران نوسانگیر با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
معاملات نوسان یا همان سوئینگ معمولا بیش از یک روز برگزار میشوند اما مدت زمان کمتری نسبت به معاملات ترند دارند. معاملهگران Swing اغلب مجموعهای از قوانین تجارت را براساس تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی برای خود ایجاد میکنند.
این قوانین معاملاتی یا الگوریتمها برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شدهاند. اگرچه الگوریتم نوسان معامله نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت را پیشبینی کند، اما به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود برای معاملهگران سوئینگ یا نوسان خطرناک است.
4. معاملات اسکالپینگ (Scalping)
اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و توسط تریدرهای فعال به کار گرفته میشود. اساسا، این امر مستلزم شناسایی و بهرهبرداری از کارمزد (اختلاف قیمت فروش و قیمت خرید) است که به دلیل عدم تعادل موقتی در عرضه و تقاضا، کمی گستردهتر یا باریکتر از حد معمول است.
اسکالپرها هیچگاه به دنبال استفاده از حرکات وسیع بازار یا معاملات حجم زیاد ندارند. در عوض، آنها به دنبال استفاده از حرکات کوچکی هستند که اغلب با حجم معاملات اندازهگیری شده اتفاق میافتند.
از آنجا که سطح سود هر معامله اندک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا نقدی هستند تا اینکه دفعات معاملات خود را افزایش دهند. بر خلاف معاملهگران نوسان ساز، اسکالپرها بازارهای آرام را که مستعد حرکت ناگهانی قیمت نیستند، ترجیح میدهند.
ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بازار سرمایه
تحلیلگران فنی بازار سرمایه همیشه برای تحلیل قیمت سهام از ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده میکنند. ابزارهای مهم تحلیلی بازار شامل الگوهای نمودار، اندیکاتورها، اسیلاتورها، حجم معاملات، کانالها، نوسان بازار و الگوهای کندل یا شمع هستند.
تحلیل فاندمنتال یا بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که میتواند به ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند تاثیر مدیریت شرکت را مطالعه میکنند.
هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند اوراق بهادار کم ارزش هستند یا بیش از حد ارزشگذاری شدهاند.
این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال در نظر گرفته میشود، که جهت قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه فاندمنتال یا بنیادی وجود دارد این است که این کلمه میتواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک است را پوشش دهد.
عوامل اساسی مختلفی که در تحلیل فاندمنتال بررسی میشود را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل کمی و عوامل کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ادامه تعریف اصطلاحات کمی و کیفی از فرهنگ لغت آورده شده است:
کمی: مربوط به اطلاعاتی است که میتواند به تعداد و مقدار نشان داده شود.
کیفی: مربوط به اطلاعاتی است که ماهیت یا استاندارد دارند نه مقدار.
در این زمینه، مبانی کمی، همان اعداد هستند. آنها ویژگیهای قابل اندازهگیری را در بر میگیرند. به همین دلیل بزرگترین منبع دادههای کمی شامل درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر است که قابل اندازهگیری هستند.
اصول كيفي هم مواردی هستند که قابل لمس نیستند. اینها ممکن است شامل بررسی کیفی نام تجاری شرکتهای منتشرکننده اوراق و غیره باشد.
نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بسیاری از تحلیلگران هر دو معیار کمی و کیفی را با هم در نظر میگیرند.
استراتژی برای تحلیل فاندمنتال
چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در بررسی سهام در نظر میگیرند که همه کمی تا کیفی هستند. آنها عبارتند از:
مدل تجاری: شرکتی که قرار است اوراق خرید و فروش شود دقیقا چه کاری انجام میدهد؟ به دست آوردن داده برای پاسخ به این سوال به این آسانی که به نظر میرسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فستفود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط با ثبت شرکت هزینههای حق امتیاز و حق رای دادن را پرداخت میکند؟
مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت که اوراقش خریداری میشود عمدتا به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیتهای قدرتمند رقابتی مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانههای شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسبوکار است که به آن استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید اجازه میدهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک شرکت میتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن میتوانند برای دههها سود خوبی دریافت کنند.
مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایهگذاری در اوراق یک شرکت است. این حرف منطقی است چون اگر رهبران یک شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است.
اگرچه دیدار و ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایهگذاران خرده بازار سرمایه کاری دشوار است اما میتوان برای ارزیابی مدیران به وبسایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد و دید که عملکرد آنها در مشاغل قبلیشان چقدر خوب بود؟
حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاستهای اعمال شده در یک سازمان استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید را نشان میدهد که نشاندهنده روابط و مسئولیتهای بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاستها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آییننامه آن تعریف و تعیین میشود.
همیشه به خاطر داشته باشید که شما میخواهید با خرید اوراق یک شرکت به نوعی با آن شرکت تجارت کنید. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام میگذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک باشد.
در نظر گرفتن صنعت یک شرکت هم در کنار بررسی مشتری، سهم بازار شرکتها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخههای تجاری هم مهم هستند. از طرفی، یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیقتری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایهگذار بازار سرمایه خواهد داد.
صورتهای مالی (مبانی کمی را باید در نظر گرفت):
صورتهای مالی واسطهای است که اطلاعات مربوط به عملکرد مالی یک شرکت را نشان میدهد. علاقهمندان به تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورتهای مالی جمعآوری شده برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند.
سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.
ترازنامه
ترازنامه بیانگر سوابق داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان شرکت در یک زمان خاص است. ساختار مالی تجارت به روش زیر محاسبه میشود:
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
داراییها منابعی را نشان میدهند که کسبوکار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل آنها است. این داراییها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشینآلات و ساختمانها است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تامین مالی شرکت را برای به دست آوردن آن دارایی نشان میدهد.
تامین مالی در نتیجه بدهیها یا حقوق صاحبان سهام انجام میشود. بدهیها نشاندهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشاندهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کردهاند از جمله سود بازمانده، یعنی سود حاصل از سالهای گذشته.
صورت درآمد
در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسبوکار از رویکرد لحظهای استفاده میکند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازهگیری میکند. از نظر فنی، میتوان یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشت، اما فقط گزارش شرکتهای سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.
در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینهها و سود حاصل از فعالیتهای تجاری آن دوره ارائه شده است.
گزارش گردش پول نقد
صورت جریان های نقدی نشان دهنده سوابق ورود و خروج وجوه نقد یک کسب و کار طی یک دوره زمانی خاص است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:
وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجهی که برای سرمایه گذاری در داراییها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا داراییهای بلند مدت استفاده میشود.
وجه نقد از محل تامین مالی (CFF): وجه نقدی که از محل صدور و استقراض وجوه پرداخت یا دریافت میشود.
جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزمره کاری.
صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران میتوانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایهگذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانهتری برای عملکرد شرکت استفاده میکنند.
نتیجهگیری
نکته مهمی که سرمایهگذاران بعد از ورود به بازار سرمایه باید به آن دقت داشته باشند و در صورتی که میخواهند خودشان مدیریت سرمایهگذاریشان را به عهده بگیرند این است که برای آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه زمان بگذارد تا در سرمایهگذاریش موفقتر عمل کند.
دو نوع مهم استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه شامل تحلیل تکنیکال و تحیلی فاندمنتال است که هر کدام به روشهای مختلفی میتوانند به تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه کمک کند.
سرمایهگذاران بازار سرمایه باید به خاطر داشته باشند که هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال بر دیگری ارجحیت ندارد بلکه ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب موفقیت در بازار معاملاتی موثر باشد.
برترین استراتژی های معاملاتی در ارزهای دیجیتال
تجارت ارز دیجیتال فرآیند خرید و فروش توکن های رمزنگاری با قیمت مشخص و توافقی است. در معاملات کریپتو، سرمایه گذار به طور مستقیم با استفاده از یک صرافی، کوین ها را خریداری و میفروشد. اگر فکر میکنید قیمتها افزایش مییابد، میتوانید کوین نگه دارید یا اگر فکر مکنید نرخها کاهش مییابد، آن را بفروشید.
استراتژی های مورد استفاده در تجارت ارز دیجیتال
بهترین کار این است که یک برنامه استراتژیک قوی برای درک یک عرصه تجاری نوسان برای سرمایه گذاری مطلوب در ارزهای دیجیتال طراحی کنید. اول، استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید شما باید نوسانات حجم بازار، کوین های پرطرفدار و استراتژی های اولیه را برای مقابله با چالش های بالقوه و دستیابی به موقعیت قوی در بازار درک کنید. در این زمینه، شما باید استراتژی های زیر را بدانید:
محدوده معاملاتی
اغلب، یک توکن/کوین تمایل دارد برای مدت طولانی تری در محدوده خاصی حرکت کند. به عنوان مثال، محدوده بیت کوین برای یک دوره کامل یک ماهه 8602.40 دلار تا 10211 دلار باقی ماند.
زمانی که شانس شکستن بیت کوین به بالاتر از محدوده طی 24 تا 48 ساعت آینده افزایش یافت، این محدوده 9.5± درصد فرار نامیده شد.
بیت کون تایم فریم روزانه
باید به خاطر داشته باشید که توکنها/کوینهای کوچک زیادی در دنیای ارزهای دیجیتال وجود دارند که به راحتی قابل دستکاری هستند. بسیاری از اوقات نهنگ ها در نهایت قیمت این توکن ها را دستکاری میکنند تا از یک محدوده به سود برسند. گاهی اوقات، این دستکاری ها در قیمت کوین هایی با ارزش بازار بزرگ، به عنوان مثال BTC یا ETH نیز رخ میدهد.
اگر این فرآیند دستکاری را درک میکنید، میتوانید از آنها نیز بهره ببرید. اگر به معاملات محدوده علاقه مند هستید، باید به مناطق بیش فروش و اشباع خرید نیز توجه زیادی داشته باشید. منظور ما از خرید بیش از حد، این است که معاملهگران سود خود را اشباع کردهاند و اکنون ممکن است توکن را بفروشند، در حالی که فروش بیش از حد برعکس است.
آربیتراژ
آربیتراژ یک استراتژی مهم تجارت کریپتو است که شامل خرید یک کوین از یک صرافی و فروش آن در دیگری با نرخ بالاتر است. این تفاوت بالقوه در خرید و فروش به عنوان “گسترش” شناخته میشود. نرخ خرید و فروش معمولا از یک بورس به صرافی دیگر به دلیل تفاوت در حجم معاملات یا نقدینگی متفاوت است.
همچنین میتوانید در صرافی های مختلف حساب ایجاد کنید و با بررسی قیمت توکن ها در پلتفرم های مختلف از معاملات آربیتراژ استفاده کنید. همچنین میتوانید از CoinMarketCap برای بررسی قیمت توکنها در جفتهای معاملاتی مختلف در صرافیهای مختلف استفاده کنید.
اسکالپینگ
اسکالپرها اغلب از افزایش حجم معاملات سود بیشتری به دست میآورند زیرا بسیاری از آنها ترجیح میدهند از ربات های معاملاتی برای افزایش تعداد معاملات خود استفاده کنند. اغلب، اسکالپرها تمایل دارند قبل از هر گونه نوسان احتمالی قیمت کوین را به شدت تغییر دهد، از معامله خارج شوند. اگر میخواهید حداکثر سود را از اسکالپینگ داشته باشید، مطمئن شوید که در بازار فعال بمانید، دامنه نوسانات را شناسایی کنید و چندین معامله را همزمان باز کنید.
وقتی صحبت از معاملات تک به میان میآید، بازگشت سرمایه (ROI) از اسکالپینگ بسیار ناچیز است زیرا اسکالپرها تمایل دارند از نوسانات کوچک در بازههای زمانی پایینتر سود کسب کنند. به عنوان مثال، گرفتن 0.10٪ از پنج معامله مختلف با مبلغ سرمایه گذاری جمعی 100000 دلار یک سود منصفانه است. اسکالپرها چندین معامله را به طور همزمان انجام میدهند، به این معنی که این سودهای کوچک منجر به سودهای بزرگ در پایان روز میشود.
هولد (HODL)
HOLD-ing یکی از تمرینشدهترین استراتژیهای تجارت رمزنگاری است که توسط معاملهگران استفاده میشود. این شامل نگهداری دارایی(های) خاص برای مدت طولانی، بدون توجه به نوسانات قیمت، برای بدست آوردن سودهای کلان است. یکی از بهترین جنبههای HODL این است که شما فقط باید کوین ها را بدون تنظیم هر گونه سفارش توقف ضرر بخرید. با این حال، قبل از اتخاذ این استراتژی باید همه جوانب را در نظر بگیرید زیرا میتواند شما را یا به طور کامل شکست دهد.
به عنوان مثال، شما اتریوم را خریداری میکنید و قیمت آن طی 48 ساعت پس از خرید 15 تا 20 درصد افزایش مییابد. این بدان معنی است که شما سود خوبی به دست میآورید، اما در صورت کاهش قیمت، بخشی از مبلغ سرمایه گذاری اولیه خود را نیز از دست خواهید داد. با این حال، اکثر معاملهگران رمزارز از استراتژی HODL استفاده میکنند، بهویژه زمانی که نرخها پایین است، دارایی را خریداری میکنند و آن را برای درازمدت نگه میدارند تا با افزایش قیمت آن دارایی، سود کسب کنند.
معامله گران کریپتو برای اتخاذ استراتژی HODL باید قوانین اولیه و روندهای بازار را درک کنند. اول از همه، باید به غرایز خود اعتماد کنید زیرا عدم اطمینان و سردرگمی منجر به تصمیمات اشتباه میشود. در این راستا، توصیه میشود که فقط مقدار پولی را که میتوانید از دست بدهید، سرمایه گذاری کنید. همچنین قابل توجه است که استراتژی HODL در برابر نوسانات بازار و نوسانات کوتاه مدت قیمت در بازار کریپتو آسیب پذیر است. با این حال، نگه داشتن دارایی برای بلندمدت، سرمایه گذاران را از تحت تاثیر قرار گرفتن نوسانات کوتاه مدت قیمت نجات میدهد
معامله هوشمند
معامله هوشمند یکی از برجستهترین استراتژیهای معاملاتی در میان معاملهگران رمزارز است که بیشتر در بازار آتی استفاده میشود، جایی که اکثر صرافیها گزینههای “stop-loss” و “take-profit” را ارائه میدهند. این تکنیک معاملاتی به معامله گران کنترل قوی بر ریسک ها و بازده ها ارائه میدهد و به آنها در برنامه ریزی موقعیت های خود کمک میکند.
نکته قابل توجه، یک استراتژی معاملاتی هوشمند دو نوع گزینه معاملاتی یعنی کوتاه و بلند را ارائه میدهد. به شدت توصیه میشود به جای انتظار برای جمع آوری یک بخش بزرگ، به رزرو سودهای کوچک ادامه دهید.
شما باید هر زمان که پوزیشنی را باز میکنید، حد ضرر قرار دهید و به آرامی آن را بالا ببرید (در صورتی که قیمت به نفع شما حرکت کند) و آن را به نقطه سربه سر برسانید. به طور مشابه، باید چندین دستور برداشت را تنظیم کنید تا پس از فواصل زمانی کوتاه، سودهای کوچک را رزرو کنید.
کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟
همه استراتژی های سرمایه گذاری برای شما مناسب و سودآور هستند زیرا دارای مزایا و معایب متعددی هستند. برای بهترین نتایج، باید تمام استراتژی های بالقوه را تحقیق و درک کنید و با درایت مناسب ترین را انتخاب کنید. اگر به ترجیحات خود متکی هستید، بودجه خود را با حداقل سه مورد از استراتژی های ذکر شده در بالا تخصیص دهید. انتخاب استراتژی کمترین ریسک برای سازگاری شما مطلوب تر خواهد بود.
مراحل ساخت استراتژی معاملاتی در بورس ایران
*مهدی افضلیان، مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه سیستم معاملاتی خاص خود را داشته باشید: یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است. نداشتن یک استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید.
به گزارش نبض بورس، در بازارهای مالی، سرمایهگذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، قادر به حفظ دارایی خود نیست و هیجان موجود در این بازارها طوری است که ممکن است موجب از دست رفتن کل سرمایه سرمایهگذار شود. سیستم معاملاتی مدون و مکتوب به فعالیت معاملهگر نظم داده و مانع ایجاد هر عامل منفی اثرگذار بر روحیه سرمایهگذار میشود و زمینهسازی لازم برای انجام معاملات بدون استرس و هیجان در بازار را برای سرمایهگذار فراهم میکند. در این حالت سرمایهگذار با ایجاد هر اتفاقی، قادر به تشخیص اقدام بعدی بوده و راهکارهای مورد نیاز برای هر مرحله را میداند؛ در ادامه با مراحل طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی آشنا میشوید.
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید
نخستین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی به کار رفته در نرمافزارهای تحلیل تکنیکال بین یک دقیقه تا یک ماه است و انتخاب بازه زمانی مناسب برای هر معاملهگری به تجربه و یا نوع معاملات او بستگی دارد (برخی از معاملهگران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و یا برخی دیگر در بازه زمانی بلند مدت در بازار فعالیت کنند).
به طور مثال تحلیلگری که بر روی نمودارهای هفتگی معامله میکند، اجازه فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت را ندارد و به همین دلیل نیاز نیست که روزانه در سایتهای بورسی به دنبال بررسی قیمت سهم، خواندن اخبار و اظهار نظرهای دیگر سرمایهگذاران در مورد سهم باشد.
پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذاران است.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم؛ البته در بحث امواج الیوت و شمارش موجها میتوان انتهای موج ۵ را همراه با مشاهده واگراییها، به عنوان شروع روند در نظر گرفت، ولی ممکن است با خطاهایی همراه باشد. پس بهتر است با همان شرایط رایج، شروع روند در بازار را تشحیص دهیم (در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقفها و کفهای پایینتر هستیم). در کل دیدگاه معاملهگران مبنی بر وجود یک روند غالب در بازار، موجب ایجاد نظم در معاملات میشود.
البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم، ولی با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحتتری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
مرحله سوم: نسبت ریسک به ریوارد خود را تعیین کنید
در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایهگذار میتواند با چه نسبتی از حد سود و حد زیان، یک معامله موفق در بازار داشته باشد. در بحث طراحی سیستمهای معاملاتی هم باید تعیین کنیم که در یک معامله چه میزان ریسک را قبول کنیم. حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری (دیدگاه عمومی در بین سرمایهگذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا باید بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R در معامله باشد. به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که چه میزان سرمایهای برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید را یکباره انجام دهیم و یا برنامهریزی برای خرید پله ای داشته باشیم.
نکته مهم در خرید پلهای در نظر گرفتن پتانسیلهای سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیانگریزی موجود در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به محدوده حد ضرر، موجب خریدهای مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بیمورد داشته باشد.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشتید، باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشید. عموما افرادی که فعال بازارند نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند و به دلیل وجود ابزارهای گوناگون استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید برای تشخیص نقطه بهینه ورود به سهم، عموما فضای مشترکی بین همه سرمایهگذاران وجود ندارد.
به نظر من تعیین نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با ابزارهای تکنیکالی تعیین شود و معاملهگر باید در کنار این ابزارها، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید
برای تعیین قیمت فروش هم سرمایهگذار در مرحله اول باید از مقاومتهای استاتیک و داینامیک موجود در نمودار استفاده کند؛ اما باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت است و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم.
عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید
مرحله آخر تست سیستم معاملاتی است؛ در این مرحله، مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی را اجرا و طبق اصول و ضوابط تعیین شده معامله کنید و هیچ وقت سعی نکنید اصول را زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی طراحی شده را چند بار تست و هر بار سعی کنید با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن را افزایش دهید.
برای تست سریعتر سیستم هم از دادههای چند ماه گذشته سهام استفاده کنید.
به عنوان مثال به سه ماه گذشته برگردید و شرایط خرید سهم در آن محدوده زمانی را تعیین کنید و سپس بر اساس مستندات موجود، پنج مورد ذکر شده را به ترتیب اجرا کنید و با در نظر گرفتن بازه زمانی مورد نظر در طول سه ماه، عملکرد معاملاتی خود را مورد سنجش قرار دهید.
به این ترتیب میتوانید سیستم طراحی شده را تست کنید و مشکلات موجود را تشخیص داده و مرحله به مرحله کارایی سیستم را افزایش دهید.
سخن آخر
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بازار باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مد نظر قرار گیرد، چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار هم به راحتی قادر به تشخیص موقعیت های مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.
۶ مرحله برای ساخت استراتژی معاملاتی در بورس ایران
یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است. نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید.
*مهدی افضلیان، مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه
میخواهید سیستم معاملاتی خاص خود را داشته باشید:یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است. نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید. در بازارهای مالی، سرمایهگذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، قادر به حفظ دارایی خود نیست و هیجان موجود در این بازارها طوری است که ممکن است موجب از دست رفتن کل سرمایه سرمایهگذار شود. سیستم معاملاتی مدون و مکتوب به فعالیت معاملهگر نظم داده و مانع ایجاد هر عامل منفی اثرگذار بر روحیه سرمایهگذار میشود و زمینهسازی لازم برای انجام معاملات بدون استرس و هیجان در بازار را برای سرمایهگذار فراهم میکند. در این حالت سرمایهگذار با ایجاد هر اتفاقی، قادر به تشخیص اقدام بعدی بوده و راهکارهای مورد نیاز برای هر مرحله را میداند؛ در ادامه با مراحل طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی آشنا میشوید.
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید
نخستین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی به کار رفته در نرمافزارهای تحلیل تکنیکال بین یک دقیقه تا یک ماه است و انتخاب بازه زمانی مناسب برای هر معاملهگری به تجربه و یا نوع معاملات او بستگی دارد (برخی از معاملهگران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و یا برخی دیگر در بازه زمانی بلند مدت در بازار فعالیت کنند).به طور مثال تحلیلگری که بر روی نمودارهای هفتگی معامله میکند، اجازه فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت را ندارد و به همین دلیل نیاز نیست که روزانه در سایتهای بورسی به دنبال بررسی قیمت سهم، خواندن اخبار و اظهار نظرهای دیگر سرمایهگذاران در مورد سهم باشد.پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذاران است.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم؛ البته در بحث امواج الیوت و شمارش موجها میتوان انتهای موج ۵ را همراه با مشاهده واگراییها، به عنوان شروع روند در نظر گرفت، ولی ممکن است با خطاهایی همراه باشد. پس بهتر است با همان شرایط رایج، شروع روند در بازار را تشحیص دهیم (در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقفها و کفهای پایینتر هستیم). در کل دیدگاه معاملهگران مبنی بر وجود یک روند غالب در بازار، موجب ایجاد نظم در معاملات میشود.البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم، ولی با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحتتری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
مرحله سوم: نسبت ریسک به ریوارد خود را استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید تعیین کنید
در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایهگذار میتواند با چه نسبتی از حد سود و حد زیان، یک معامله موفق در بازار داشته باشد. در بحث طراحی سیستمهای معاملاتی هم باید تعیین کنیم که در یک معامله چه میزان ریسک را قبول کنیم. حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری (دیدگاه عمومی در بین سرمایهگذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا باید بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R در معامله باشد. به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که چه میزان سرمایهای برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید را یکباره انجام دهیم و یا برنامهریزی برای خرید پله ای داشته باشیم.
نکته مهم در خرید پلهای در نظر گرفتن پتانسیلهای سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیانگریزی موجود در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به محدوده حد ضرر، موجب خریدهای مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بیمورد داشته باشد.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشتید، باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشید. عموما افرادی که فعال بازارند نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند و به دلیل وجود ابزارهای گوناگون برای تشخیص نقطه بهینه ورود به سهم، عموما فضای مشترکی بین همه سرمایهگذاران وجود ندارد.به نظر من تعیین نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با ابزارهای تکنیکالی تعیین شود و معاملهگر باید در کنار این ابزارها، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.برای تعیین قیمت فروش هم سرمایهگذار در مرحله اول باید از مقاومتهای استاتیک و داینامیک موجود در نمودار استفاده کند؛ اما باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت است و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم.عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید
مرحله آخر تست سیستم معاملاتی است؛ در این مرحله، مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی را اجرا و طبق اصول و ضوابط تعیین شده معامله کنید و هیچ وقت سعی نکنید اصول را زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی طراحی شده را چند بار تست و هر بار سعی کنید با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن را افزایش دهید.برای تست سریعتر سیستم هم از دادههای چند ماه گذشته سهام استفاده کنید.به عنوان مثال به سه ماه گذشته برگردید و شرایط خرید سهم در آن محدوده زمانی را تعیین کنید و سپس بر اساس مستندات موجود، پنج مورد ذکر شده را به ترتیب اجرا کنید و با در نظر گرفتن بازه زمانی مورد نظر در طول سه ماه، عملکرد معاملاتی خود را مورد سنجش قرار دهید.به این ترتیب میتوانید سیستم طراحی شده را تست کنید و مشکلات موجود را تشخیص داده و مرحله به مرحله کارایی سیستم را افزایش دهید.
سخن آخر
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بازار باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مد نظر قرار گیرد، چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار هم به راحتی قادر به تشخیص موقعیت های مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.
چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم
به گزارش سرمایه نگر ، هر کسب و کاری نیازمند برنامهریزی است و برای موفقیت در آن باید هدفگذاری کرد. برای سرمایهگذاری در بازار سهام، سهامداران باید استراتژی معاملاتی خود با بچینند تا بتوانند به موفقیت بیشتر دست یابند و معاملاتی سودآور انجام دهند.
طراحی استراتژی معاملاتی کار آسانی نیست و نیازمند شناخت کامل بازار و قدرت تحلیل بالا است. حال سوال این است که چگونه استراتژی معاملاتی خود را بسازیم؟
هر شخصی میتواند سیستم معاملاتی خاص خود را داشته باشد و لزومی ندارد همه از یک روش پیروی کنند. نداشتن یک سیستم معاملاتی همانند این است کسی که شنا کردن بلد نیست، در آب عمیق شیرجه بزند! بنابراین، در بازارهای مالی برای این که بتوانیم دارایی خود را حفظ کنیم و به دور از هیجانات بازار، بر میزان آن بیافزاییم، نیازمند یک استراتژی معاملاتی صحیح و مدون هستیم.
طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی مراحل مختلفی دارد؛
گام اول: برای معاملات خود بازه زمانی انتخاب کنید
اولین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. برخی از معاملهگران بازه زمانی کوتاه مدت را انتخاب میکنند و برخی دیگر با دید میان مدت یا بلند مدت در بازار فعالیت میکنند. پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذار است.
گام دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
تشخیص شروع یک روند صعودی یا نزولی کار آسانی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم. این امر بیش از هر چیز از تجربه سهامدار نشات میگیرد و بهتر است روند غالب در بازار را تشحیص دهیم. به عبارتی، در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقفها و کفهای پایینتر هستیم.
البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم اما؛ با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحتتری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
گام سوم: نسبت ریسک به بازدهی خود را تعیین کنید
همانطور که در گزارش قبلی اشاره شد، هر سرمایهگذار باید حد سود و حد زیان برای معاملات خود تعیین کند. در بحث طراحی سیستمهای معاملاتی نیز باید تعیین کنیم که در یک معامله حاضر هستیم چه میزان ریسک را قبول کنیم؟!
حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری یا بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R باشد. به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درست را اتخاذ کند.
گام چهارم: مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که حاضریم چه میزان از سرمایه خود را برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید یکجا باشد یا به صورت پلهای.
نکته مهم در خرید پلهای در نظر گرفتن پتانسیل سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیانگریزی موجود در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به حد ضرر، موجب خریدهای مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بیمورد داشته باشد.
گام پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله ذکر شده را انجام دادید، باید محدوده مناسب برای ورود به سهم را بشناسیم. اغلب سهامداران نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند. البته باید در کنار این ابزار، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.
باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت است و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم.
گام ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید
مرحله آخر، آزمون استراتژی معاملاتی است. این مرحله، اجرای گام به گام مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی است و هیچ وقت سعی نکنید اصول خود را زیر پا بگذارید. ایردادهای سیستم معاملاتی در طول زمان و با تکرار انجام آن، مشخص میشود و با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن افزایش مییابد.
کلام آخر
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بورس باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مدنظر قرار گیرد چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار نیزبه راحتی قادر به تشخیص موقعیتهای مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.